به گزارش «ایسنا» در ادامه این یادداشت آمده است: تصور عمومی براین بود که با روی کار آمدن بایدن، آمریکا سریع به برجام بازخواهد گشت و تحریم‌های ایران به سرعت محو خواهند شد و یک بن‌بست‌‌‌ شکنی دیپلماتیک در روابط آمریکا و ایران به وجود خواهد آمد. منتهی بعد از گذشت اندک زمانی، مشخص شد که سران تیم سیاست خارجی بایدن در ابتدای کار به دنبال بازگشت به برجام بودند اما بازگشتی متفاوت با سیاست فشار حداکثری ترامپ و سیاست تعاملی اوباما.

بایدن در مبارزات انتخابات ریاست جمهور آمریکا خروج ترامپ از برجام را سرزنش و اعلام کرد که قصد بازگشت به برجام را دارد که درحقیقت میراث اوباما بود. اما اظهارات سران سیاست خارجی[دولت] بایدن در جلسات استماع کنگره نشان داد که آنها سیاستی متفاوت با اوباما را در سر دارند و می‌‌‌خواهند از تحریم‌های ترامپی به عنوان ابزار فشار علیه ایران استفاده کنند به خیال اینکه به توافقاتی فراتر از برجام دست یابند. تاخیر ماه‌‌‌های اول دوران بایدن برای آغاز مذاکرات برجامی نیز ناشی از این توهم و اختلافات درونی تیم بایدن در مورد نحوه احیای برجام بود که این تاخیر خسارات فراوانی را در برداشت.

نه تنها من بلکه بسیاری از کارشناسان برجامی سیاست خارجی آمریکا مانند پل پیلار، علی واعظ، دریل کیمبل و تریتا پارسی دلایل و شواهد این سیاست توهم‌‌‌آمیز تیم بایدن در ابتدای کار را مستند کرده و به موقع هشدار هم دادیم که مسیر زیاده خواهی تیم بایدن نتیجه معکوس خواهد داشت. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در ابتدای کارش چند بار بر قصد آمریکا بر توافقی «قوی‌‌‌تر و طولانی‌مدت‌‌‌تر» از برجام تاکید کرد. او به صراحت به کنگره آمریکا گفت که ما برای بازگشت برجام، «یک راه طولانی» درپیش داریم. وندی شرمن هم در جلسه کنگره گفت شرایط ژئوپلیتیک منطقه با سال ۲۰۱۵ که برجام را توافق کردیم، کاملا فرق کرده است بنابراین مسیر پیش روی ما در مورد بازگشت به برجام هم باید تغییر کند.

اینها دلیلی آشکار بر اثبات تفاوت سیاست برجامی بایدن با اوباما بود. در حقیقت ترامپ هم خواستار توافقی قوی‌تر و بهتر با ایران بود با این تفاوت که ضد برجام بود. تیم بایدن می‌‌‌خواست از تحریم‌های ترامپ به عنوان ابزار فشاری برای دستیابی به توافقی جدید استفاده کند. دلیل اصلی موفقیت سیاست تعامل اوباما درحل بحران هسته‌‌‌ای ایران از طریق تعامل و دیپلماسی این بود که او توافق هسته‌‌‌ای را به سایر موضوعات مثل حقوق بشر و تروریسم منوط نکرد.  ایران در پاسخ به سیاست جدید بایدن، مواضع سختی گرفت.

 ایران در دوران روحانی اعلام کرد که مسوولیت شکست برجام با آمریکاست، توافقی مبتنی بر بازگشت تدریجی را نخواهیم پذیرفت، آمریکا باید اول همه تحریم‌ها را بردارد و ایران نیز بعد از راستی‌آزمایی صحت رفع تحریم‌ها، به تعهداتش بازخواهد گشت.

هنگامی که اسرائیل تهدید به حمله نظامی کرد، دولت روحانی غنی‌سازی سطح ۵درصد را به ۲۰درصد افزایش داد و اعلام کرد که افزایش غنی‌سازی تا سطح ۶۰ درصد ادامه خواهد یافت ضمن اینکه سانتریفیوژهای پیشرفته نسل ششم را وارد مدار غنی‌سازی خواهد کرد.  حرکت ایران به سمت غنی‌سازی ۶۰درصد، پیامی به آمریکا و اسرائیل بود که در صورت ادامه روند فعلی زیاده خواهی، به غنی‌سازی ۹۰درصد مبادرت خواهد کرد. ایران این اقدامات عملی را به خرج داد تا نشان دهد که تسلیم یک مذاکره فرسایشی و زیاده‌‌‌خواهی آمریکا نخواهد شد مگر اینکه آمریکا بدون شرط و پیش شرط به اجرای کامل برجام برگردد. علاوه بر اقدامات قاطع در پایان دوران روحانی، مصوبه مجلس در محدودیت دسترسی آژانس به تاسیسات هسته‌ای و افزایش توان هسته‌ای ایران همراه با انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخاب رئیسی هم پیام بسیار جدی به آمریکا و غرب داد. حقیقت هم این بود که مردم ایران از سیاست‌های آمریکا در نقض تعهدات برجامی و تخریب برجام، دلسرد شده بودند.  همزمان با این تحولات نیز رئیس‌جمهور آمریکا رابرت مالی را به عنوان مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا انتخاب کرد. رابرت مالی تعلق کامل به سیاست اوباما داشت چون خودش نماینده کاخ سفید در مذاکرات بود. او نه تنها با سیاست ترامپ به شدت مخالف بود، بلکه سیاست‌های سران سیاست خارجی بایدن در مورد دستیابی به توافقی قوی‌‌‌تر یا برجام پلاس را یک اشتباه محاسبانی می‌‌‌دانست و معتقد بود که بازگشت به برجام باید بدون شرط و پیش شرط باشد. انتخاب بایدن در واقع نشانه اصلاح توهمات اولیه دولت بایدن برای احیای برجام بود.  با این وجود اظهارات متوهمانه و مشکوک رهبران سیاست خارجی بایدن در ماه‌‌‌های اولیه و تاخیر چند ماهه در شروع مذاکرات، موجب بدبینی ایران شد و خسارت بار بود.

دولت روحانی به برجام متعهد و پایبند بود و در مقابل کارشکنی‌های ترامپ و نتانیاهو و بن‌سلمان عربستان برای نابودی برجام؛ «صبر استراتژیک» را پیشه کرد تا برجام به طور کامل نابود نشود. با وجود همه این مسائل، اکنون دولت اصولگرای رئیسی قصد احیای برجام را دارد و قدرت داخلی لازم را هم دارد. منتهی آمریکا باید بداند که دوران «صبر استراتژیک و بازی با زمان برای امتیاز‌گیری فرابرجامی» به سررسیده است. اگر آمریکا به طور درست و کامل به برجام برگردد، ایران هم به تعهدات کامل برجامی باز خواهد گشت.

بازگشت صحیح آمریکا به برجام راه را برای تعاملات و گفت‌وگوهای منطقه بین ایران و عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس در قالب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل باز خواهد کرد. ایران آماده است با همسایگان خود وارد مشارکت و همکاری منطقه‌ای براساس نرم‌‌‌های بین‌المللی احترام به حاکمیت ملی، عدم‌مداخله، نفی به کارگیری زور و احترام به تمامیت ارضی شود. در صورت تعهد آمریکا و قدرت‌‌‌های جهانی نسبت به برجام، ابتکار دبیرکل سازمان ملل برای تشکیل مجمع گفت‌وگوهای منطقه‌‌‌ای هشت کشور حوزه خلیج فارس در سطح وزرای خارجه برای شکل‌گیری یک سیستم همکاری و امنیت جمعی درحوزه خلیج فارس، ضروری و موفق خواهد بود.