نظام بین‌الملل و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه - ۱۹ شهریور ۹۶

دکتر محمود سریع‌القلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی

سهام شرکت‌ها به‌طور دائم در حال رشد است؛ نه به این سبب که متغیرهای کلان اقتصادی بهبود یافته‌اند، بلکه به‌دلیل عدم رشد دستمزدها، کاهش سرمایه‌گذاری در اقتصاد کلان و همچنین خرید مجرد سهام شرکت‌ها. بدهی شرکت‌ها از ۷/ ۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۶ به ۴/ ۷ تریلیون در سال ۲۰۱۵ رسید؛ به‌گونه‌ای که یک متخصص مالی بیان کرد، فراز و نشیب سهام برای موسسه‌های مالی بهترین دوست است.

این تحولات ساختاری باعث شده‌ سیاست خارجی آمریکا در مسیر چند تغییر حرکت کند؛ نخست، افزایش نرخ گمرک و تسهیل صادرات و سرمایه‌گذاری بیشتر در آمریکا تا به طبقه‌های کارگر و کارمند توجه شود و تولید محصولات آمریکایی افزایش پیدا کند که این خود، مقدمه‌ای برای سیاست حمایت از صنایع داخلی دولت جدید آمریکا خواهد بود. مدتی است که به‌نوعی جنگ تجارت شروع شده و اختلاف‌های گمرکی و تخلفات حقوقی‌ـ‌تجاری کشورها افزایش یافته است. طی سال‌های ۱۹۹5-۱۹۹9، اختلاف‌های درون سازمان تجارت جهانی، ۱۸۷ مورد ثبت شده، درحالی‌که در سال‌های 2014-1995 تعداد این اختلاف‌ها ۴۸۶ مورد بوده که بالاترین آن را آمریکا مدعی شده است. در طول سال‌های ۲۰۰۷-۲۰۰۲، سهم ۷ کشور تازه‌صنعتی‌شده، ۱۷ درصد بود که در سال ۲۰۱۲ به ۴۵ درصد افزایش یافت و در همین دوره، سهم کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه از ۸۳ درصد به ۵۳ درصد کاهش یافت. بی‌تردید، انتقال تولید با هزینه‌های تمام‌شده بسیار پایین‌تر از غرب به آسیا، زمینه‌های تعارض و اختلاف تجاری و گمرکی و درنتیجه، سیاسی را افزایش داده است. تغییر در سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نیز در این مورد بسیار گویا است. از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳، این رقم در مورد آمریکا از ۹۱ به ۳۷ میلیارد دلار کاهش یافت. در همین دوره، سهم «آسه‌آن» از ۱۵۲ به ۲۱۳ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. سهم ژاپن و اتحادیه اروپا نیز به‌ترتیب از ۹۷ به ۲۲۹ و ۲۹۶ به ۲۶۹ میلیارد دلار تغییر کرد.

تغییر دوم، ایجاد فرصت‌های جدید برای فروش تسلیحات به‌ویژه در منطقه خاورمیانه است. اگر اختلاف و جنگ وجود نداشته باشد، شرکت‌های بزرگ تسلیحاتی، مشکل تولید و فروش خواهند داشت؛ بنابراین، به‌طور طبیعی، خاورمیانه منطقه بسیار تعیین‌کننده‌ای در معادلات جهانی دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ تولیدکننده تسلیحات است. آمریکا 150.560 نفر پرسنل در ۱۵۰ کشور دارد که 44.800 نفر آنها در کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی مستقر هستند. بودجه نظامی آمریکا که قرار است در دولت جدید آمریکا حدود ۱۰ درصد افزایش پیدا کند و زمینه اشتغال و پیشرفت فناوری ارتباطات را فراهم خواهد کرد، از مجموع بودجه نظامی چین، روسیه، انگلستان، ژاپن، فرانسه، آلمان، ایتالیا، برزیل، هند و عربستان، بیشتر است. آمریکا با حدود ۸۰۰ پایگاه نظامی و هزینه تقریبی ۱۵۶ میلیارد دلار در سطح جهانی حضور دارد. هزینه‌های نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و پاکستان، ۸/ ۴ تریلیون دلار برآورد می‌شود. بی‌ثباتی سیاسی و تقابل نظامی به نفع این شرکت‌های تولیدکننده اسلحه است. سه کشور عربستان، قطر و امارات، فقط در سال ۲۰۱۵، بالغ بر۱۱۳ میلیارد دلار اسلحه خریده‌اند. همانگونه که نظریه تطویل به‌خوبی تبیین می‌کند، حل‌و‌فصل مشکلات، به‌ویژه در خاورمیانه به نفع اقتصاد وصنایع نظامی بسیاری از شرکت‌ها و دولت‌ها در شرق و غرب نیست، بلکه میدانی است که از طریق اختلاف در سرزمین‌های دیگران، درآمد تولید می‌شود، اشتغال ایجاد می‌کند و درعین‌ حال، فرصتی برای زورآزمایی‌های سیاسی است. در متون ژئوپلیتیک، فروش اسلحه در کانون این اصل تطویل قرار دارد. اوباما این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که اگر اسرائیل و فلسطینی‌ها نمی‌توانند به تفاهم برسند و ایران و عربستان به‌عنوان دو قدرت منطقه‌ای نمی‌‌توانند در مدیریت مسائل منطقه‌ای به اجماع برسند، گروه‌های عراقی همواره در نزاع با یکدیگر هستند و سوری‌ها نیز توان اجماع‌سازی ملی را ندارند، بنابراین، خاورمیانه به یک زمین بازی بزرگ برای جنگ، درگیری‌های فرسایشی، تروریسم، حضور قدرت‌های بزرگ، رقابت تسلیحاتی و اتلاف منابع طبیعی و انسانی تبدیل می‌شود.

در مقابل، اوباما به تقدیر از آسیایی‌هایی پرداخت که درحال تولید، نوآوری، تفاهم، ائتلاف‌سازی، سرمایه‌گذاری و کار مشترک بین‌المللی هستند ازاین‌رو، شاید بتوان در این قسمت از بحث این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که چون بازی سیاسی در خاورمیانه با حاصل‌جمع صفر‌ـ‌یک است و زمینه تفاهم، ائتلاف و اجماع میان بازیگران دولتی و غیردولتی در آن بسیار ضعیف است، بنابراین، خاورمیانه ژئوپلیتیکی است که بر محور نزاع و کشمکش استوار شده و نظام منافع ملی کشور‌ـ‌ملت بر آن حکمفرما نیست و قواعد بازی ثابتی ندارد. فضای نظامی‌ـ‌امنیتی بر فضای همکاری و در درازمدت، همگرایی غلبه دارد. روندها و شواهد نشان می‌دهد، این پارادایم حکمرانی مدت‌ها ادامه خواهد داشت، ضمن اینکه این نکته نیز اهمیت دارد که اسرائیل و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس از وضعیت عمومی اقتصادی مناسبی برخوردارند و در این فضای امنیتی، توانسته‌اند شاخص‌های رشد و توسعه اقتصادی خود را حفظ کنند؛ بنابراین، از یک منظر کلان و میان‌مدت ژئوپلیتیک، خاورمیانه و مشکلات آن برای آمریکا و اقتصاد آن یک فرصت بزرگ است. استراتژی مدیریت بحران‌ها، فروش اسلحه و بهره‌برداری اقتصادی و انرژی بر استراتژی حل‌و‌فصل معضلات خاورمیانه ارجحیت دارد.

۵- اسرائیل و ژئوپلیتیک خاورمیانه

سنت علمی و سیاسی اسرائیلی‌ها این است که بسیار اندک در مورد امنیت ملی و سیاست خارجی خود صحبت می‌کنند. اینکه نظام ورودی‌‌ها‌ـ‌خروجی‌های فکر اسرائیلی‌‌ها چگونه پردازش می‌شود، در مسائل سیاسی‌ـ‌اقتصاد سیاسی، امنیتی و نظامی ژئوپلیتیک خاورمیانه بسیار تاثیرگذار است. طول اسرائیل ۴۲۴کیلومتر و عرض آن از ۱۵ تا ۱۱۴ کیلومتر است. این جغرافیای محدود نسبت به وسعت ترکیه، مصر، ایران، و عربستان، روانشناسی خاصی را شکل داده است. اگر به یک ایرانی بگویند ممکن است به کشور شما حمله نظامی بشود، به‌موجب پهناوری ایران و تجربه‌های انباشته‌شده تاریخی، این خبر در روان ایرانی، تاثیر عمیقی نمی‌گذارد و این کار با توجه به اهمیت و گستردگی ایران، کار بیهوده‌ای قلمداد می‌شود. در مقابل، جدید بودن و بسیار کوچک بودن اسرائیل، روانشناسی بسیار متفاوتی را در مورد خاک و تهدید و حمله و امنیت ایجاد کرده است. سیاست‌مداران اسرائیلی با رهیافت‌های روان‌شناسانه از این موضوع برای قبضه کردن نوعی شناخت و حساسیت دائمی، بسیار استفاده کرده‌اند.