تعدیل در برابر همسایگان (تنش‌زدایی منطقه‌ای)

بعد از پیروزی روحانی در انتخابات به نظر می‌رسد که ایران عصر جدیدی از تجدید روابط با دنیای پیرامونی خود را آغاز کرده است. وی در طول دوران مبارزات انتخاباتی خاطر نشان کرد که مذاکرات با همسایگان را در دستور کار قرار خواهد داد. بر مبنای گشایش‌های جدید در منطقه، اولویت سیاست خارجی ایران بهبود روابط با غرب و همسایگان و غلبه بر انزوای ایران خواهد بود. از این منظر، روحانی نشانه‌های امید را در چارچوب برخی نوآوری‌ها در سیاست خارجی ایران فراهم کرد. این موضوع در اولین کنفرانس خبری بعد از پیروزی در انتخابات از سوی وی به روشنی بیان شد.

در این میان کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. یعنی روحانی تمایل خود را به تجدید روابط با عربستان و تغییر آن در چارچوب «احترام متقابل و ترتیبات متقابل سودمند» بیان داشته است. برای نشان دادن خوش‌بینی بیشتر در این زمینه روحانی بیان کرد که ایران و عربستان سعودی می‌توانند به‌طور دسته‌جمعی نقش مثبتی را در حل موضوعات مهم منطقه‌ای همچون امنیت در خلیج‌فارس بازی کنند. البته باید خاطرنشان کرد که روابط ایران و عربستان از آغاز اعتراضات در جهان عرب به پایین‌ترین سطح خود رسیده و هر دو کشور در حال حاضر در عراق، سوریه و یمن تضاد منافع دارند. در واقع بحران سوریه، درگیری‌ها در یمن و ناامنی در عراق چالش‌هایی هستند که سیاست خارجی دولت روحانی را درگیر ساخته است. اما نکته جالب این است که عربستان در تمامی این موضوعات منافع مهمی را داراست. با نگرشی ایدئالیستی، حل چنین وضعیت سیاسی و امنیتی پیچیده‌ای نیاز به همکاری میان این دو کشور دارد.

سیاست خارجی عربستان در قبال ایران در دوره روحانی

همچنان که گفتیم به رغم ظهور نشانه‌های دولت‌های جویای امنیت از جانب دولت دکتر حسن روحانی، مقامات رژیم آل‌سعود به دلایل مختلف نسبت به این روند روی خوش نشان نداده و روابط دو کشور بهبود پیدا نکرده و حتی دچار تنش‌هایی شده است که خصوصا در ماه‌های اولیه سال ۲۰۱۵ میلادی و در بحران‌های منطقه و به خصوص پس از سفر ترامپ به عربستان و قطع روابط عربستان و متحدانش با قطر شاهد آن بوده‌ایم. در ادامه در راستای تبیین این مهم، با عطف توجه به مشخصه‌های دولت‌های جویای امنیت نشان خواهیم داد که هیچ یک از این نشانه‌ها، بر رفتار دولت عربستان در قبال ایران قابلیت تطبیق را ندارد و بنابراین رژیم آل‌سعود نسبت به دولت حسن روحانی و انقلاب اسلامی در مقام یک دولت مداخله‌جو ظاهر شده است.

تصلب در ایدئولوژی در حوزه سیاست خارجی در قبال ایران

همچنان‌که گفتیم تصلب در ایدئولوژی از جمله نشانگان اصلی دولت‌های مداخله‌جو است و عربستان سعودی این تصلب را در سیاست خارجی خود در قبال ایران در دوره روحانی نیز نشان داده است. در اینجا برای تشریح دقیق‌تر این مهم در ادامه دو گام اساسی موردنظر قرار می‌گیرد. در گام اول با تکیه بر ساختار حکومتی داخلی عربستان نشان خواهیم داد تعصب بر ایدئولوژی و سنت‌های قبیله‌ای چگونه باعث شده که دولت عربستان شکلی غیردموکراتیک به خود بگیرد و مطابق با الگوی واقع‌گرایی انگیزشی، عنصر شفافیت را که صرفا در دولت‌های دموکراتیک ظهور می‌یابد از دست بدهد و از طرف دیگر چگونه این ایدئولوژی سخت خود را در تقابل با ایران در دوره روحانی به منصه ظهور رسانیده است.

با عطف توجه بر این نکته می‌توان گفت معمولا ناظران و تحلیلگران معتقدند سیاست خارجی یک کشور ادامه منطقی وضعیت و سیاست داخلی آن کشور است و این پدیده برای جامعه عربستان نیز صادق است. بر این اساس شاید بتوان گفت سیاست داخلی و خارجی عربستان بنا بر سه دلیل، شکلی ایدئولوژی ‌زده و متصلب به خود گرفته است. اولین دلیل ساختار حکومتی پیشامدرن عربستان است که مبتنی بر برتری یک قبیله بر سایر قبایل و حکومت آن بر دیگران است. مضاوی الرشید در این خصوص معتقد است خاندان پادشاهی در بهترین حالت، به‌صورت قبیله‌ای بی‌سر است که در آن چندین گروه برای به دست گرفتن رهبری با هم رقابت می‌کنند و در عین حال در عربستان، پادشاهی سخن آخر را می‌گوید و تقریبا هیچ نوع تفکیک قوا در این کشور وجود ندارد.

در کنار این موضوع، مساله مهم دیگر حاکم بر سنت قبیله‌ای عربستان این است که پذیرش فردی بیرون از قبیله در جامعه قبیله‌ای شناخته شده نیست. یعنی فرآیند پذیرش یک خارجی به‌عنوان شهروند در جوامع با جهت‌گیری قبیله‌ای مفهومی ناآشنا است. لورنس در همین زمینه معتقد است که یک خارجی همیشه در میان قوم عرب یک خارجی محسوب می‌شود و اعراب هرگز خارجیان را از خود نمی‌دانند. از همین‌جا است که علاوه بر فهم علل غیردموکراتیک بودن دولت عربستان، بخشی از علل هویت غیریت‌ساز اعراب نسبت به ایران در گستره سیاست خارجی مشخص می‌شود.

دومین دلیل ایدئولوژیک بودن عربستان در سیاست داخلی و خارجی، آن است که نفوذ مفتی‌ها و روحانیون تندرو وهابی در عربستان بسیار زیاد است و هم‌پیمانی اصحاب شمشیر یعنی آل‌سعود و اصحاب علم یعنی شیوخ وهابی، قدرت زیادی به علمای وهابی داده است؛ تا به آنجا که این‌قدرت نشان خود را در «مجلس علمای بزرگ» که یکی از هیات‌های مشورتی برای پادشاه و هیات وزیران است نشان داده است. این شورا همواره در زمینه تاثیرگذاری بر معادلات منطقه‌ای عربستان تاثیرگذار بوده است و منجر به شکل‌گیری تفکر سلفی‌گری در سیاست خارجی شده است. اما اهمیت تفکر سلفیه زمانی آشکار می‌شود که این باور محمد سعید رمضان البوطی در کتاب «سلفیه: بدعت یا مذهب» را بپذیریم که معتقد است سلفیه پدیده‌ای است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود کافر می‌داند. در اینجا شعار وهابیت این است که یا داخل گروه وهابی شو یا جزایت کشته شدن است.

امیر‌هوشنگ میرکوشش
دکترای روابط بین‌الملل و عضو هیات علمی دانشگاه

جعفر نقدی
دکترای روابط بین‌الملل و مدرس دانشگاه