احمد توکلی، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت: یکی از همکاران فاضل، مومن، وطن‌دوست و مردمگرا در دفتر «دیده‌بان شفافیت و عدالت» پیرامون بخشی از سخنرانی بنده در جمع سپرده‌گذاران موسسه ثامن‌الحجج اصفهان نقدی برایم فرستاد. در این مطلب از اینکه اسلام مردم را به سهل‌گیری در خرید گوشت از بازار مسلمین دعوت کرده است نتیجه گرفت که وقتی مردم به دلیل اعتماد به دستگاه‌های حکومت در موسسه‌ای مالی سپرده می‌گذارند، مسوولیتی متوجه آنان نیست و از اینکه من در سخنرانی خویش مردم را نیز مستحق ملامت دیدم، انتقاد کرد و این موضع‌گیری را مخل اعتماد به نظام تلقی کرد. این بزرگوار در جمع‌بندی آورده است: «... در این میان مردم سهم‌شان «صفر» است. چون به سیستم و نظام اعتماد کرده‌اند.

مقصران... بانک مرکزی، وزیر اقتصاد، مجلس، دولت، موسسه ثامن‌الحجج و کسانی هستند که.. حمایت کرده و می‌کنند....کاری کنیم که این مردم در چاله موسسه افتاده، از آن بیرون آیند. کاری کنیم که باب این نوع مفاسد از ریشه کنده شود تا مردم دیگر دچار چنین آسیب‌هایی نشوند؛ برای حفظ نظام بر مبارزه سیستماتیک با فساد پا فشاری کنیم؛ اعتماد مردم به نظام را از بین نبریم.» توکلی در کانال خود ادامه داده: در پاسخ نوشتم: سلام خدا بر برادری که چیزی را که عیب می‌داند بر برادرش نمی‌پسندد و بدو هدیه می‌کند. از مسوولیت پذیری‌تان سپاسگزارم. اما چند نکته توضیحی:

۱. بنده هم مانند شما نقش حاکمیت و موسسه ثامن الحجج را در گرفتار کردن سپرده‌گذاران به ترتیب، خیلی زیاد و زیاد می‌دانم ولی روحیات و اهداف سپرده‌گذاران را نیز در این بلا نادیده نمی‌گیرم.

۲. از شما می‌پرسم وقتی فردی نه تنها پس‌اندازش را به این موسسه می‌سپارد، بلکه خودرو و خانه اش را می‌فروشد و بالاتر، قرض ربوی می‌گیرد و در موسسه یاد شده سپرده می‌کند، اگر اسم این رفتار حرص نیست، پس چیست؟ متاسفانه از این حیث نیز مردم به امراءشان شبیه شده‌اند. حکومت به دنبال درآمدهای آسان است و سر هر گردنه‌ای از مردم توقع پرداخت دارد. چرا؟ چون اصلاح اقتصاد و رشد تولید و در نتیجه افزایش مالیات و اداره کشور با این راه درست دینی و عقلی و تجربی سخت است. به جای آن، به‌عنوان یکی از راه حل‌های جایگزین، هرساله تعرفه خدمات قضایی را بالا برده‌اند. بارها در مجلس مخالفت کرده‌ام، ولی با حمایت دولت، افزایش تعرفه‌ها رأی می‌آورد. درحالی که قضاوت یکی از اولیه‌ترین وظایف حاکم است. بعد از دفاع، امنیت که دادگستری ضامن آن است، عمومی‌ترین کالای تولیدی است. ما در اقتصاد بخش عمومی نشان می‌دهیم که کالای عمومی را باید با مالیات تولید کرد. ولی ما از مردم دادخواه مزد مستقیم طلب می‌کنیم چون این شیوه کسب درآمد آسان است! در نتیجه مستحق ترین اقشار را که مستضعفان هستند از دادخواهی محروم می‌کنیم. آسان طلبی و حرص در هردو رفتار آشکار است!

۳. قیاس خرید مرغ از بازار مسلمانان، با اقدام اقتصادی برای کسب و کار، قیاس مع‌الفارق است. دستور دین در اولی آسان‌گیری، تغافل و تساهل است و در دومی، درست عکس آن، دستور به تدبیر و اعمال کیاست و دقت است. حدیث مشهور الفقه ثم المتجر را که شنیده‌اید. یعنی همان معصومی که دستور می‌دهد از کشتارگاه مسلمانان هرچه خارج می‌شود حلال بدان و دقت نکن، می‌فرماید ابتدا دانش و تسلط به احکام شرعی، سپس وارد کسب و کار شدن.

۴.چرا وقتی فساد سیستمی در کشور وجود دارد، و برخی از دستگاه‌ها وظایف خودرا به درستی انجام نمی‌دهند، از اینکه به مردم بگوییم خودتان هم باید چشمتان را باز کنید، پرهیز داشته باشیم؟ من متاسفم که این حرف همان طور که شما فرمودید، معنایش القای بی اعتمادی به دستگاه‌های حکومت است؛ ولی وقتی صدا و سیما، بانک مرکزی و ... به وظایف‌شان به درستی عمل نمی‌کنند و مردم را در چاله می‌اندازند ولی به روی خودشان هم نمی‌آورند، یک سیاستمدار چه باید بکند؟ جز کوشش برای درآوردن مردم از چاله و هشدار به آنان که من بعد چه باید بکنند تا این بلا برایشان دوباره پیش نیاید، وظیفه دیگری دارد؟ اگر حفظ آبروی نظام واجب است برای مردم است. آبروی نظام را می‌خواهیم چون اسباب سربلندی مردم و شرط لازم برای ارتقای زندگی مادی و معنوی آنان است، چون به اهمیت آبروی نظام برای امنیت مادی و معنوی مردم واقفیم. با تاسیس سازمان مردم نهاد دیده‌بان شفافیت و عدالت تلاش داریم ننگ فساد را از دامن نظامی که خون بهترین جوانانش به پای آن ریخته شده است بزداییم تا شایسته اعتماد کامل شود. این خیر به دست نمی‌آید، مگر آنکه حکمرانی و حکمرانان شفاف شوند و فساد در کار نباشد و هر مسوولی به قدر اختیار خویش پاسخگو باشد. بازهم تشکر می‌کنم.