گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می‌خوانید گزارش سفیر قاجار است از دربار امیر شیرعلی خان، حاکم هرات در 1286 ه. ق: در بالاحصار خدمت امیر رسیدم. پادشاهزاده بخارا که جوانی است به سن هفده و هجده، در مجلس حاضر بود و در ورود او سرکار امیر خیلی در تعظیمات و تشریفات مبالغه فرموده بودند. و در مجلس احترام و اکرام زیاد ازو می‌‌فرمودند؛ و همه پسران و برادران خود را امر فرموده بودند که او را ضیافت‌های بزرگانه نموده بودند.
مع‌هذا، در این اواخر شاهزاده اظهار دلتنگی کرده مرخصی به سمت ترکستان را خواستند. سرکار امیر محض ملاطفت، هرقدر او را ممانعت فرمود، نشنید. حرفش این بود که از امیر استمداد لشکری کرده و با ترکستانی متفق شده، در سرحد بخارا و سمرقند با روسیه غزا نماید و جواب امیر آن که این دعوای با روسیه در خور حوصله من و تو و ترکستانی نیست و ثمره‌اش به جز بهانه در دست آنها دادن و به سوی ترکستان کشیدن چیز دیگر نخواهد بود. پادشاه‌زاده این فقره را تقبل نموده مرخص شد. کلیه آنکه اوضاع افغانستان، از کابل الی هرات و ترکستان، از یک حیثیت هیچ‌وقت به این نظم نبوده که حاکمش یک نفر باشد و امرش در همه جا نافذ بوده باشد و سرداران افغان احدی قادر بر حرکت نباشند و آدم صاحب داعیه در آن هرگز نبوده باشد و از خارج هیچ‌کس، به ظاهر، متعرض آنها نشود. [بایست مقصود سفیر از هیچ وقت، طول مدت پایان سلطنت شاه زمان درانی تا آن روزگار بوده باشد. آ.فـ.]
اما از حیثیت دیگر به این سستی و خرابی و پراکندگی و بی‌اتفاقی هم گاهی در افغانستان نبوده؛ چرا که بعد از مراجعت امیر از هندوستان و نشر این تنظیمات در افغانستان و قطع مستمری و کسر وظایف جمعی از علما و اعیان و خانه‌نشین کرده اغلب بزرگان و خان‌زادگان و رجوع سوال و جواب مردمان به عریضه‌جات و نحو اینها، به قسمی مردم افغانستان از امیر معرض و روگردان و از برقرار نمودن او نادم و پشیمانند که اگر یک نفر، مثل محمد اعظم خان و عبدالرحمان و محمد اسماعیل خان، در آن مملکت به هم رسد یا از خارج هر دولتی که باشد رو به آن سامان نماید، احدی با امیر شیرعلی خان استقامت و پایداری نخواهد نمود. و لکن در همه آن ولایت به جز شخص خودش، چه از اولاد امیر دوست محمد خان و چه از روسای سایر سرکردگان، احدی به هم نمی‌رسد که محل اعتبار و اجتماع بوده باشد و از دول خارجه هم بالفعل، به حسب مصلحت، غیر از تقویت چیزی به او نمی‌رسد. اگر چه بالمآل به همین تقویت تحلیل خواهد رفت.