گروه تاریخ اقتصاد- کولومبس1 یک آدم بیش نبود. به جد و جهد و راستی و درستی ینگه دنیا پیدا کرد. چطور به زبان می‌توان آورد که دولت هشت هزار ساله نتواند و چرا باید نتواند که ولایت و مملکت خودش را آباد کند.
معادن خودش را دایر و سایر بنماید. چهار نهر بی‌فایده که در مملکت خودش دارد با فایده کند. دولت‌های دیگر زمین‌ها را دریا می‌کنند و دریاها را زمین می‌کنند. بر روی دریا پل می‌بندند و از زیر رودخانه پل می‌گذرانند. این نیست مگر اینکه آنها بیدارند و در پی کارند و از ماها غفلت شده است. اهمال در حقوق و حدود شده است. کارها ‌را ناقص گذاشته‌ایم و دنباله کارها را نگرفته‌ایم و در محو آثار یکدیگر سعی کرده‌ایم و کارها از اهل کار و مردم امین و اشخاص با وقوف نخواسته‌ایم. در رجال دولت و اصناف خلق هستند مردمی که صاحب مکنت و ثروت شده‌اند، چه عیب دارد که دولت ده نفر یا بیست نفر را با شرط اطمینان و سند معتبر و اطلاع اعیان و اشراف دولت و ملت مجبور کند به اقدام به یک امر خطیری مثل آوردن نهرکرن۲ به اصفهان یا آب شاهرود به قزوین و خود نیز با آنها شراکت کند به مراقبت و بر کاری امین و مشرفی از دولت و امین و مشرفی از آنها. بعد از اینکه آن کار از پیش رفت و صورت گرفت، فوایدی و منافعی که بر آن عمل مترتب می‌شود، بالسویه و به موجب شرکت شرکا تقسیم و تسهیم کنند.
سید تبریزی که ادعای شمع‌سازی دارد، شش ماه است در این شهر به در خانه این و آن می‌رود و عجز و التماس می‌کند و می‌گوید این کارخانه شماعی۳ را که بیکار و مهمل افتاده است و این چند دیگ که در پیش جهانگیرخان۴
بیکار و مهمل است سه ماه به‌دست من بدهند، دیگر هیچ نمی‌خواهم. یک شاهی، یک دینار نمی‌خواهم. اگر شمع بهتر از شمع دیگران ریختم از بابت کرایه کارخانه مبلغی به دیوان پیشکش می‌کنم و مبلغی بابت کرایه دیگ به جهانگیر خان می‌دهم و اگر نریختم، شرمساری است و خجلتی است که برده‌ام. نه کارخانه چیزی است که من بتوانم ببرم و نه آن دیگ‌ها. نهایت برای این ملاحظه یک چاتمه۵ سرباز در کارخانه بدهند که من دیگ و کارخانه را نبرم. این حرف هیچ ضرر ندارد و راه ضررش بسته است و کسی گوش نمی‌کند و اعتنا نمی‌کند.
۱- کریستف کلمب.
۲- نهر کرن: رودخانه‌ای میان فارس و عراق، منشعب از زاینده رود اصفهان(دهخدا، ذیل واژه).
۳- شماعی: شمع‌سازی.
۴- جهانگیر خان وزیر صنایع و قورخانه ناصرالدین شاه.
۵- چاتمه: واژه‌ای ترکی به معنای یگان حفاظت. هر چاتمه‌ای یک نفر سرباز و یک نفر وکیل دارد که به در خانه اعیان می‌فرستادند تا مانع از ورود مردمان دزد و اجنبی شوند.
- در زمان تالیف این رساله، بسیاری از کارخانه‌ها به جهت بی‌توجهی دولت تعطیل شدند.
منبع: رساله صنایع و معادن، اثر محمد ابراهیم بدایع نگار تهران، نوشته شده در سال ۱۲۹۱ قمری