اسب‌ تروای‌ ویلسن‌ و ادیب پیشاوری

ادیب پیشاوری

بخش نخست

بروز اندیشه‌های‌ سیاسی‌ در قالب‌ آثار ادبی‌ از دیرزمان‌ تاریخ‌ در میان‌ اندیشه‌‌ورزان‌ رایج‌ بوده‌ است‌ و جست‌وجوگران‌ فکر و اندیشه‌ سیاسی‌ حتی‌ تا دوران‌ باستان‌ می‌روند تا از اشعار کسانی‌ چون‌ هومر تفکر سیاسی‌ استخراج‌ کنند. یکی‌ از مهم‌ترین‌ دلایل‌ توجه‌ سیاسی‌ به‌ متون‌ ادبی‌ آن است‌ که ‌‌اینگونه‌ متن‌ها معمولا از درک‌ تاریخی‌ جوامع‌ زمانه‌ خود پیشترند و از همین‌ رو فرصت‌ بروز در اشکال‌ رایج‌ متون‌ سیاسی‌ نیافته‌اند. برخی‌ از رجال‌ تاریخ‌ به قدری‌ ژرف‌‌اندیش‌ و تیز ادراکند که‌ سال‌ها و حتی‌ قرن‌ها پس‌ از زمانه‌ خود را می‌بینند و درستی‌ تحلیل‌شان‌ از وقایع‌ تاریخی، سال‌ها بعد ادراک‌ می‌‌شوند و برای‌ آنکه‌ اندیشه‌ و گفتارشان‌ سوز تاثیر بیشتری‌ بیابد و هم‌ آنکه‌ در نگاشته‌های‌ روزمره‌ محو و ناپایدار نگردند، اندیشه‌ سیاسی‌ و وقایع‌ تاریخی‌ را در قالب‌ شعر و نظم‌ آورده‌اند. مرحوم‌ سید احمد رضوی‌ مشهور به‌ «ادیب‌ پیشاوری» در زمره‌‌ اینگونه‌ رجال‌ است. نقادی‌ و موشکافی‌ او از مظالم‌ استعمارگران‌ غربی‌ به ویژه‌ انگلیس‌ و درک‌ عمیق‌ او از سردمداری‌ پنهان‌ و دوردست‌ آمریکا در چپاول‌ سرزمین‌های‌ اسلامی در دو کتاب‌ شعرش‌ به‌ نام‌های‌ «دیوان‌ ادیب» و «قیصرنامه» به‌ دقت‌ آمده‌ است‌ که‌ تحلیل‌ گر تحولات‌ سیاسی‌ معاصر را به‌ شگفت‌ می‌اندازد. به‌ تحلیل‌ قطعاتی‌ از این‌ متون‌ توجه‌ فرمایید؛ قطعاتی‌ که‌ آن‌ را می‌توان‌ یک‌ دوره‌ فشرده‌ از تحلیل‌ تحولات‌ سیاسی‌ معاصر و پیش‌ بینی‌ اوضاع‌ آن‌ عصر دانست. انقلاب‌ اسلامی ‌‌ایران، جنبش‌ تاریخ‌سازی‌ بود که‌ به‌ موازات‌ نبرد با «استبداد داخلی»، بابی‌ بزرگ‌ در مبارزه‌ با «استکبار جهانی» گشود. پس‌ از پیروزی‌ انقلاب، ایالات‌ متحده‌ آمریکا بزرگ‌ترین‌ دشمنی‌ تلقی‌ شد که‌ با توطئه‌ها و تجاوزات‌ خویش‌ حیات‌ نظام‌ نوپای‌ اسلامی‌‌را تهدید می‌کند. شناخت‌ آمریکا به‌ عنوان‌ «سرکرده‌ امپریالیسم‌ جهانی» سال‌ها پس‌ از جنگ‌ دوم‌ جهانی‌ حاصل‌ شد‌ و پیش‌ از آن، در جهان‌ سوم، وی‌ را بیشتر به‌ عنوان‌ کشوری‌ صلح‌دوست‌ و آزادیبخش‌ می‌شناختند که‌ به‌ وسیله‌ آن‌ می‌توان، استعمارگران‌ چپ‌ و راست‌ را در جای‌ جای‌ جهان‌ در هم‌ شکست. در ایران‌ نیز روشنفکران‌ و مبارزان‌ سیاسی‌ در کودتای‌ ۲۸ مرداد به‌ ماهیت‌ واقعی‌ آمریکا پی‌ بردند و به‌ تدریج‌ در موضع‌ مبارزه‌ با آن‌ قرار گرفتند؛ وگرنه‌ پیش‌ از آن، به‌ویژه‌ در سال‌های‌ پیش‌ و پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول، مستشاران‌ آمریکایی‌ نظیر شوستر و میلسپو، محبوب‌ آزادیخواهان‌ و فرشته‌ نجات‌ کشور از یوغ‌ استعمار! قلمداد می‌شدند.در عین‌ حال، جالب‌ است بدانیم‌ که‌ در همان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌، یک‌ شخصیت‌ روحانی‌ که‌ در تهران‌ می‌زیست، شناختی‌ «دقیق‌ و ژرف» از خصلت‌ «امپریالیستی» آمریکا داشت‌ و حتی‌ بقای‌ سلطه‌ استعمار بر شرق‌ (و ایران) پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ را ناشی‌ از وجود این‌ دولت‌ می‌شمرد! او ادیب‌ پیشاوری، فقیه، حکیم، مفسر، ریاضیدان، تاریخ‌‌شناس، ادیب‌ و حماسه‌‌سرای‌ بزرگ ‌‌ایران‌ اسلامی ‌‌در عصر قاجار و پهلوی‌ بود.

ادیب‌ پیشاوری؛ زمان، زندگی‌ و اندیشه‌

آقا سید احمد رضوی‌ مشهور به‌ ادیب‌ پیشاوری‌ حدود ۱۲۶۰ ق‌ در پیشاور به‌ دنیا آمد که‌ در آن‌ روزگار جزو هند بریتانیا شمرده‌ می‌شد. در نوجوانی، تمامی‌‌مردان‌ قبیله‌اش‌ را که‌ در قیام‌ علیه‌ انگلیسی‌ها شرکت‌ کرده‌ بودند

(۸-۱۸۵۷م) از دست‌ داد و ناگزیر به‌ کابل‌ و سپس‌ به‌ مشهد رفت. غم‌ قتل‌ عزیزان، همراه‌ با درد غربت، همواره‌ قلبش‌ را می‌فشرد؛ ولی‌ او فرصت‌ را از دست‌ نداد و تمامی‌‌توانش‌ را در راه‌ فقه، ادب، تفسیر، حکمت، ریاضی‌ و تاریخ‌ به‌ کار گرفت‌ و بدین‌ منظور به‌ شهرهای‌ متعددی‌ سفر کرد که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ هرات، مشهد و سبزوار اشاره‌ کرد. در نهایت‌ حوزه‌ درس‌ و ارشاد خود را در تهران‌ تشکیل‌ داد و دیری‌ نگذشت‌ که‌ کلاس‌ درسش، محفل‌ دانش‌پژوهان‌ و ادب‌ دوستان‌ شد. علامه‌ قزوینی، فروغی، فروزانفر، عباس‌ اقبال‌ و دهخدا از کسانی‌ هستند که‌ از محضرش‌ بهره‌ها گرفته‌اند. حافظه‌ای‌ سرشار و ذهنی‌ وقاد داشت‌ و در کثرت‌ و تنوع‌ معلومات، یگانه‌ عصر خود به‌ حساب‌ می‌آمد. زمانی‌ که‌ در تیر ۱۳۰۹ ش‌ درگذشت‌ و با تشییعی‌ باشکوه، در امام‌‌زاده‌ عبدالله(ع) واقع‌ در حضرت‌ عبدالعظیم(ع) به‌ خاک‌ سپرده‌ شد، وزیر فرهنگ‌ وقت‌ اعلام‌ کرد: «عالمِ علم‌ و ادب، شخصیتی‌ را از دست‌ داد که‌ به‌ وجود آمدن‌ چون‌ او، مشکل‌ و بلکه‌ محال‌ است.»تبحر ادیب‌ در علوم‌ گوناگون، مانع‌ توجه‌ دقیق‌ وی‌ به‌ «مشکلات‌ اجتماعی‌ مسلمین» نبود و همواره‌ به‌ «مصائب‌‌ایران‌ و شرق» و دفع‌ «تجاوز استعمار» از سرزمین‌های‌ اسلامی‌‌ می‌اندیشید. دو کتاب‌ شعر وی‌ به‌ نام‌های‌ دیوان‌ ادیب‌ و قیصرنامه، سرشار از اشعار حماسی‌ وی‌ در شرح‌ تجاوز دولت‌های‌ اروپایی‌ به‌ شرق‌ و تحریض‌ مسلمانان‌ به‌ قیام‌ بر ضد استعمار است. شعر وی‌آ‌ینه‌ای‌ تمام‌‌نما از رفتار زشت‌ دولت‌های‌ استعماری‌ غرب‌ با شرقیان‌ بوده‌ و رمز و راز پیدایش‌ و بسط‌ بسیاری‌ از مشکلات‌ کنونی‌ شرق‌ را دربردارد. از آنجا که‌ تشخیص‌ مرض، خود نیمی ‌‌از درمان‌ است، مطالعه‌ اشعار مزبور می‌تواند در درمان‌ مشکلات‌ امروزی‌ بسیار مفید افتد. خاصه‌ آنکه، بسیاری‌ از اوصاف‌ استعمار انگلیس‌ - که‌ در شعر ادیب‌ آمده‌ - امروزه، در باب‌ میراث‌ خوار وی‌ یعنی، آمریکا مصداق‌ داشته‌ و گویی‌ به‌ واقع‌ در وصف‌‌این‌ امپراتوری‌ جهانخوار سروده‌ شده‌ است:

درد تو آزِ‌ بیکران، درمانت‌ خونِ‌ مردمان‌درد این‌ چنین، درمان‌ چنان!

لب‌ از عجب‌ باید گزید!بدخو جهان‌ از خوی‌ توست‌

دام‌ جهان‌ از موی‌ توست‌بیم‌ جهان‌ از روی‌ توست‌

تا کی‌ در او خواهی‌ چخیدبدخویی‌ تو بیم‌ها افکنده‌ در اقلیم‌ها

وز کاخها و تیمها، آسودگی‌ از تو رمید! نیز دردهای‌ فعلی‌ شرقیان‌ (تشتت‌ و پراکندگی، غفلت‌ از دشمن، سستی‌‌ایمان‌ و...) در حقیقت‌ همان‌هایی‌ است‌ که‌ در زمان‌ ادیب، آنها را بیمار ساخته‌ و در آینه‌ شعر وی‌ منعکس‌ شده‌ است. چنانکه، نسخه‌ «جهاد دفاعی» ادیب، همین‌ امروز نیز در قطع‌ چنگال‌ صهیونیسم‌ از قلب‌ مجروح‌ قدس، نسخه‌ای‌ معتبر است. از دفتر شعر ادیب، نکته‌های‌ فراوانی‌ می‌توان‌ برخواند که‌ به‌ کار «شناخت‌ دسایس‌ استعمار» و «علاج‌ دردهای‌ امروزین» ما آید؛ همچون‌ تاکید مکرر آن‌ بزرگمرد بر دو عنصر «وطن‌ خواهی» و «دینداری» که‌ در اصلاح‌ فرد و جامعه‌ اکسیری‌ کارساز است:

برآمد ز لندن‌ یکی‌ گَنده‌ پیرندیده‌ جهانش، به‌ جادو، نظیر...

بگیرای‌ پسر محضر «دین» به‌ دست‌که‌ آری‌ در این‌ دیو ساحر، شکست‌

بیشتر اشعار ادیب‌ در وصف‌ استعمار، به‌ افشای‌ مظالم‌ بریتانیای‌ کبیر آن‌ روزگار اختصاص‌ دارد که‌ به‌ لحاظ‌ وسعت‌ مستعمرات‌ (از هند تا شمال‌ و جنوب‌ آفریقا) در آن‌ روزگار، دشمن‌ اصلی‌ ملت‌های‌ مسلمان‌ محسوب‌ می‌گردید؛ اما وی‌ از شرح‌ مظالم‌ دیگر قدرت‌های‌ استعماری‌ و از آن‌ جمله‌ آمریکا نیز باز نایستاده‌ است.

۲. آمریکا؛ دد‌ تازه‌ رس‌ و ناشناخته‌

در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ (۱۹۱۸- ۱۹۱۴) دو جبهه‌ متفقین‌ یعنی‌ روسیه، انگلیس، فرانسه‌ و ایتالیا و متحدین‌ یا دولت‌های‌ محور یعنی‌ آلمان، اتریش‌ و عثمانی، جهان‌ را عرصه‌ نبردی‌ سخت‌ قرار دادند. در آن‌ غوغای‌ عالمگیر، آمریکا حکم‌ مستکبری‌ نوکیسه‌ و فرصت‌ طلب‌ را داشت‌ که‌ بیشتر، ناظر درگیری‌ قدرتهای‌ جهانی‌ وقت‌ و گوش‌ به‌زنگ‌ تضعیف‌ هر چه‌ بیشتر دو جناح‌ درگیر بود تا بنیه‌ سیاسی‌ - نظامی‌‌- اقتصادی‌ خویش‌ را تقویت‌ کرده‌ و در آینده، میراث‌خوار استعمار و پیشوای‌ استکبار گردد به‌ویژه‌ که‌ در آن‌ روزگار، نقاب‌ بشر دوستی‌ و بی‌طرفی‌ به‌ چهره‌ زده‌ و مقاصدش‌ را در مشرق‌ زمین، بیشتر از طریق‌ تاسیس‌ بیمارستان‌ و مدرسه‌ و اعزام‌ میسیون‌های‌ تبشیری‌ پیش‌ می‌برد). البته، آمریکایی‌ها از همان‌ آغاز سال‌ ۱۹۱۶ سیل‌ تسلیحات‌ و خواربار را به‌ سوی‌ قاره‌ اروپا سرازیر کرده‌ و متفقین‌ را یاری‌ داده‌ بودند؛ ولی‌ تنها در اواخر جنگ‌ بود که‌ پس‌ از ماه‌ها زمینه‌ چینی‌ سیاسی‌ و تبلیغاتی، به‌طور رسمی‌‌پای‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ با آلمان‌ گذاشتند و سپر بلای‌ متفقین‌ به‌ویژه‌ انگلیس‌ شدند. به‌ قول‌ لویس‌ ل. اسنایدر، استاد تاریخ‌ دانشگاه‌ نیویورک: «پیروزی‌ متفقین‌ در جریان‌ جنگ، هنگامی‌‌قطعی‌ شد که‌ در آوریل‌ ۱۹۱۷، ایالات‌ متحده‌ با رنجش‌ فراوان‌ از روش‌ آلمان‌ در جنگ‌ بی‌‌انضباط‌ دریایی، وارد جنگ‌ شد».

ورود آمریکا در دوران‌ ریاست‌ جمهوری‌ ویلسون، به‌ عرصه‌ جنگ‌ با متحدین‌ در آوریل‌ ۱۹۱۷ دو علت‌ اساسی‌ داشت: از یک‌سو، محصول‌ تلاش‌ وسیع‌ متفقین‌ (به‌ خصوص‌ دیپلماسی‌ انگلیس) پس‌ از فروپاشی‌ روسیه‌ تزاری‌ به‌ منظور نجات‌ از چنگ‌ آلمان‌ و حفظ‌ موجودیت‌ استعماری‌ خود در آسیا و آفریقا بود و از دیگر سو، معلول‌ اقدامات‌ شدید سیاسی‌ - اقتصادی‌ - تبلیغاتی‌ صهیونیست‌های‌ متمول، متنفذ و فرصت‌طلب‌ آمریکایی‌ و انگلیسی‌ (و بلکه‌ اروپایی‌ - آمریکایی‌ - روسی!) که‌ برهه‌ حساس‌ جنگ‌ جهانی‌ را فرصتی‌ مناسب‌ و تاریخی‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ بازارهای‌ نو جهت‌ فروش‌ تجهیزات‌ و تدارکات‌ نظامی‌‌و غیر نظامی‌‌به‌ متفقین، انتقام‌ از امپراتوری‌ مسلمان‌ عثمانی‌ (که‌ عبدالحمید ثانی، با مقدمات‌ تشکیل‌ دولت‌ اسراییل‌ در فلسطین، مخالفت‌ کرده‌ بود) و در نهایت، زمینه‌سازی‌ برای‌ استقرار دولت‌ صهیونیسم‌ در بیت‌ المقدس، تشخیص‌ داده‌ بودند. فراموش‌ نکنیم‌ که‌ صدور اعلامیه‌ «بالفور» از سوی‌ وزیر خارجه‌ انگلیس‌ در ۱۹۱۷، به‌ مثابه‌ کابین‌ ازدواج‌ آمریکا و انگلیس‌ بر ضد آلمان! و ناز شستی‌ بود که‌ انگلیسی‌ها، در ازای‌ خدمات‌ موثر یهود به‌ نجات‌ استعمار انگلیس، به‌ صهیونیسم‌ بین‌‌الملل‌ پرداخت‌ کردند!ورود نیروهای‌ تازه‌ نفس‌ و بی‌شمار آمریکایی‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ با آلمان‌ و حمایت‌ از متفقین، برای‌ اسلام‌ و شرق، نتایج‌ و ثمرات‌ بسیار تلخی‌ داشت؛ زیرا، متفقین‌ در عمل‌ بخش‌های‌ وسیعی‌ از کشورهای‌ اسلامی‌‌را در سلطه‌ خویش‌ داشتند و کمک‌ به‌ آنها در برابر آلمان‌ (که‌ متحد امپراتوری‌ مسلمان‌ عثمانی‌ شمرده‌ می‌شد)، به‌ معنای‌ کمک‌ به‌ دوام‌ حیات‌ استعماری‌ متفقین‌ در ممالک‌ اسلامی‌‌بود. ورود موثر آمریکا به‌ نفع‌ متفقین‌ در جنگ، گذشته‌ از شکست‌ و فروپاشی‌ آلمان، دستاوردهای‌ زیر را به‌ همراه‌ داشت: الف) تجزیه‌ و در نهایت‌ نابودی‌ امپراتوری‌ مسلمان‌ عثمانی‌ ب) تثبیت‌ و گسترش‌ سلطه‌ استعمار انگلیس، فرانسه‌ و ایتالیا بر مناطق‌ گوناگون‌ «دارالاسلام»، ج) شکل‌ گیری‌ و پی‌ریزی‌ مقدمات‌ تشکیل‌ دولت‌ یهود در نخستین‌ قبله‌ مسلمانان‌ (قدس).

ادیب‌ - که‌ از آغاز جنگ‌ جهانی‌ همواره‌ با دقت‌ و حساسیتی‌ ویژه، اخبار جنگ‌ را در غرب‌ و شرق‌ جهان‌ تعقیب‌ می‌کرد - از تحرکات‌ آمریکا نیز در مراحل‌ مختلف‌ جنگ‌ غافل‌ نبود و هر جا که‌ آن‌ تحرکات، مستقیم‌ یا غیرمستقیم، بر سرنوشت‌ شرقیان‌ اثری‌ سوء می‌گذاشت، با خدنگ‌ خونچکان‌ شعر‌ خویش، وی‌ را هدف‌ تیر پرخاش‌ قرارمی‌داد.

منبع: Zamaneh.info