شوروی سابق تلاش می‌کرد و در هر عرصه‌ای با ایالات متحده آمریکا رقابت کند. این رقابت در حوزه نشر اندیشه و فرهنگ نفس‌گیر بود و هر کشور منطقه نفوذ خود را انتخاب کرده بود. آمریکا خاوردور و آمریکای لاتین را برای صادرات انتخاب و شوروی شرق اروپا را هدف قرار داده بود...

سیاست معقول هلند سبب شده که امروزه هم انتشارات هلندی به منزله یکی از چهار‌راه‌های اندیشه علمی عصر کنونی محسوب شود. هلند که خود از لحاظ واردات کتاب اهمیت بسیار دارد (۱۶ درصد تولید آن را ترجمه‌ها تشکیل می‌دهد) دارای صادرات عمده‌ای نیز می‌باشد. از سال ۱۹۴۶ تا سال ۱۹۶۰ ارزش کل صادرات کتاب از ۵/۱میلیون دلار به ۳۳میلیون دلار افزایش یافته است. جالب آنکه در سال ۱۹۶۰ از ۷۸۹۳ موضوع که به چاپ رسیده ۱۱۴۰ موضوع به زبان‌های خارجی بوده که به منظور صادرات انتشار یافته است. هیچ یک از کشورهای جهان به این نسبت یک به ۷ دست نیافته‌اند. این امر باعث گشته که زبان ملی هلند که از لحاظ اشاعه نسبتا ضعیف است دست‌کم از نظر ارزش بیش از فرانسه یا جمهوری فدرال آلمان کتاب صادر کند و صاحب بازار کتابی شود که از لحاظ وسعت و تعادل در نوع خود بی‌نظیر است: در کشورهای بنه‌لوکس (بلژیک، هلند و لوکزامبورگ) ۶/۳۴ درصد، در منطقه استرلینگ ۵/۲۱ درصد، در جمهوری فدرال آلمان ۵/۱۳ درصد، در منطقه دلار ۸ درصد، در فرانسه ۹/۳ درصد، در متصرفات هلند ۳/۳ درصد و در سایر کشورها ۲/۱۵ درصد.

گذشته از وضع خاص هلند اروپای غربی دارای سه نوع بازار کتاب می‌باشد:

۱- بازار محلی، مانند بازار جمهوری فدرال آلمان که محدود به اتریش، سوئیس و یک قسمت از اقلیت‌های آلمانی زبان در کشورهای مختلف جهان به‌خصوص پرتغال و ایالات‌متحده آمریکا می‌شود.

۲- بازار بین قاره‌ها مانند بازار بریتانیای کبیر و اروپا تنها یک قسمت نسبتا محدود آن را تشکیل می‌دهد. بیشتر مشتریان آن از کشورهای مشترک‌المنافع و سایر مستعمرات سابق انگلیس یا ایالات‌متحده آمریکا که از مستعمرات قدیمی محسوب می‌شوند و به معنای لغوی آن تا این اواخر دستخوش یک نوع عقده استعمارزدگی بوده‌اند، تامین می‌شود.

۳- بازار مختلط مانند بازار فرانسه. در این بازار مشتری‌های گروه زبانی با مشتریان مستعمرات سابق در هم آمیخته است. اروپای فرانسه‌زبان (سوئیس - بنه‌لوکس) تا حدودی به طور دقیق متصرفاتی را که به استقلال نائل شده‌اند و قدیمی‌ترین آنها کانادا و آخرین آنها الجزایر می‌باشد، متعادل می‌سازد.

ارقام نشان می‌دهند که ایالات‌متحده آمریکا بالای کشورهایی که اقتصاد آنها دارای بازار صادراتی کتاب می‌باشند، قرار گرفته است.این امر به نسبت زیادی نتیجه سیاست اطلاعاتی فرهنگی است که ایالات‌متحده در خارج از کشور اتخاذ کرده است.اتحاد جماهیر شوروی بدون تردید در همین وضع قرار دارد، زیرا مشکلات فراوانی از لحاظ مقایسه ارزش پولی آن وجود دارد. صادرات کتاب آن از ۴.۸۱۷.۰۰۰ روبل در سال ۱۹۵۷ به ۱۲.۸۱۰.۰۰۰ در سال ۱۹۶۱ بالغ شده است. رقم اخیر مربوط به صادرات سالانه در حدود ۳۵ میلیون نسخه کتاب می‌باشد. هدف «برنامه ترجمه کتاب» ایالات‌متحده که در سال ۱۹۵۰ شروع شد، توزیع کتاب بین اشخاص و موسسات بانفوذ در سراسر جهان و همچنین کتابخانه‌های سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا می‌باشد. در ۱۹۶۰ تعداد ۶.۵۹۳.۳۵۰ نسخه از ترجمه کتاب‌های آمریکایی با اجرای این برنامه به جریان گذارده شد. برای مقایسه این رقم با رقم نظیر آن در روسیه شوروی باید توجه کرد که این نوع صادرات که دارای جنبه حیثیتی می‌باشند، به صادرات تجارتی که به جای خود دارای «برنامه‌هایی» هستند و اداره امور آنها را مسوولان ایالات آمریکایی به عهده دارند، افزوده می‌شود. از جمله برنامه‌های مذکور به کشورهای با قدرت پولی ضعیف اجازه داد، در سال‌های بعد از جنگ کتاب‌هایی را که به دلار فروخته می‌شدند، برای خود تهیه کنند. یکی دیگر از این برنامه‌ها شامل چاپ‌های بسیار ارزان‌قیمت (هر نسخه به قیمت ۱۰ تا ۱۵ سنت) برای خاور نزدیک و خاور دور و آفریقا می‌باشد.

در اینجا می‌توان به اتفاق جالبی اشاره کرد: کتاب‌هایی که توسط بنیاد «برنامه ترجمه کتاب» ۱۹۶۰ به چاپ رسیده بود در ۳۳ زبان مختلف انتشار یافت و حال آنکه کتاب‌هایی که اتحاد جماهیر شوروی صادر کرده بود در همان سال به ۳۳ زبان خارجی غیر از آنچه که ملت‌های جمهوری‌های مختلف شوروی به آن تکلم می‌کنند، چاپ شده بود. نزدیکی بسیار زیاد این دو عدد به یکدیگر نشانه تشابه زیاد تقسیمات جغرافیایی می‌باشد.

نه دهم صادرات کتاب اتحاد جماهیر شوروی توسط کشورهای سوسیالیست جذب می‌شود و قدری کمتر از نیمی از صادرات ایالات‌متحده آمریکا به سایر کشورهای انگلیسی‌زبان سرازیر می‌شوند و در آن کشورها ناگزیر از رقابت با بریتانیای کبیر می‌باشند.در مورد سایر کشورها درصد توزیع مربوط به مناطق مختلف جهان به خوبی نشان می‌دهد که چگونه هر یک از دو «کشور بزرگ» سعی دارند کوشش‌های خود را در جهت معینی سوق دهند، در صورتی که دیگر کشورهای سوسیالیست را کنار بگذاریم، وضع توزیع صادرات کتاب اتحاد جماهیر شوروی بدینسان است: اروپای غربی ۴۱ درصد، آمریکای انگلیسی‌زبان ۲۱ درصد، خاور دور، ۱۶ درصد، آمریکای لاتین ۶ درصد، خاور نزدیک ۴ درصد، آفریقا سه درصد و سایر نقاط ۷ درصد؛ به این ترتیب نقاط تمرکز بیشتر در اروپا و آمریکای انگلیسی‌زبان می‌باشد.

جای تعجب نیست که می‌بینیم آمریکا خاور دور و آمریکا لاتین را بیشتر مورد توجه قرار داده است و با حذف گروه انگلیسی‌زبان، نحوه توزیع صادرات کتاب‌های آمریکایی به این شرح است: خاور دور ۳۳ درصد، آمریکای لاتین ۲۷ درصد، اروپا ۲۵ درصد، خاور نزدیک ۸ درصد، آفریقا ۴ درصد و سایر نقاط ۸ درصد اهمیت مسیرهای توزیع کتاب همه ساله افزایش می‌یابد.

این افزایش به همان اندازه که مزایایی در بر دارد، شامل مضاری نیز می‌باشند. مزایای آنها بیشتر از لحاظ توزیع کتاب‌های با استفاده عملی در کشورهای در حال توسعه می‌باشد. در این قبیل موارد تقریبا همیشه موضوع مربوط به کتاب‌هایی می‌شود که در کشورهای واردکننده تولید نمی‌شوند یا امکان تولید آنها وجود ندارد، لکن در مورد کتاب‌های ادبی که در مرحله نهایی تنها ناقل فرهنگ می‌باشند، وضع به گونه‌ای دیگر است، همان طور که اشاره کردیم.