اصلاحات اقتصادی ایران از نگاه لرد کرزن-1
تصویر یکی از شماره‌های روزنامه وقایع‌ اتفاقیه
تولید انبوه کالا در انگلیس پس از گسترش انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هیجدهم و اشباع بازار داخلی این کشور، بازرگانان و تولیدکنندگان انگلیسی را به‌دنبال بازارهای تازه روانه کرد.

رقابت شدید آنها با همتایان فرانسوی، هلندی، آلمانی و پرتغالی در فتح بازارهای جدید و امکان فنی حمل بار با کشتی‌های بزرگی که با اختراع جیمزوات می‌توانستند با سرعت بیشتر حرکت کنند، انگلیسی‌ها را متوجه بازارهای شرق کرد. ایران از جمله کشورهای مهم آن دوره بود که در کانون توجه مقام‌های انگلیسی قرار گرفت. مناسبات انگلیس و ایران تا پیش از دوره حکومت قاجار عموما در حوزه سیاست بود، به‌طوری که شاه‌عباس برای مقابله و نبرد با پرتغالی‌ها از ناوگان دریایی انگلیس کمک گرفت و در مقابل اجازه تاسیس قرارگاه بازرگانی را در بندر کمبرون به تجار انگلیسی داد. در سال 1142هجری قمری بود که این بندر پایگاهی برای تجار انگلیسی شد و کمپانی هند شرقی را به آرامی متوجه بنادر جنوبی ایران کرد. در دوره کریم‌خان زند، قراردادی میان حاکم بوشهر و کمپانی هند شرقی منعقد و یک قرارگاه بازرگانی نیز بسته شد و کمپانی هند شرقی محل خود را از بصره به بوشهر انتقال داد. در شروع قرن نوزدهم بود که انگلیسی‌ها برای ورود به بازار ایران و همچنین استفاده از توانایی‌های ایران در مقابله با روسیه تزاری به‌طور گسترده در ایران حضور پیدا کردند.
در دوران قاجار شماری از انگلیسی‌ها به عنوان سفیر، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مهندس و ... به ایران آمدند و اتفاقا بیشتر آنها نیز خاطرات خود را از بودن در ایران نوشته و منتشر کردند. در میان این انگلیسی‌ها؛ اما لرد کرزن که به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت خود را شروع کرد و بعدها وزیر امور خارجه انگلیس شد، نیرومندترین فرد بود. او مدت‌ها سراسر ایران زمین را دید و کتاب مهم «ایران و قضیه ایران» را برای سیاست‌گذاری مقام‌های انگلیسی در ایران نوشت. این کتاب پر از اطلاعات ریز و درشت درباره اقتصاد، سیاست، مسائل فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است و از منابع دست اول تاریخ ایران دوران قاجار به حساب می‌آید. با توجه به اهمیت کتاب یادشده و همچنین با عنایت به اینکه لرد کرزن از مقام‌های ارشد انگلستان در قرن نوزدهم به حساب می‌آید، بخش‌هایی از این کتاب را برای اطلاع خوانندگان ارجمند صفحه تاریخ اقتصاد درج خواهیم کرد.
و اقوامی که در دیارهای دور با چشمان مشتاق نگرانند با یکدیگر، هم‌صدا می‌گویند که فردا و شاید همین امروز اینسی-لادوس قیام خواهد کرد.
لانگفلو (داستان اینسی لادوس) دورنمای تاریک - با آنکه تصویری که من به خاطر بیان حقیقت از وضع و حال حکومت ایران باز نموده‌ام سخت ملال‌انگیز است و تغییر و اصلاح مبانی اساسی آن نیک ضروری است، هم‌اکنون شهریار ایران نیز به یک رشته اصلاحات در مملکت دست زده است که به راستی این دوره را از تمام ادوار متمایز می‌سازد. بررسی این اصلاحات و داستان هر یک از آنها کار خطیری است که هم سبب تهنیت و خشنودی است و هم موجب تاسف و افسردگی.
از یک طرف ما ناظر تاثیرات نافذ به اصطلاح تمدن غرب هستیم که با نتایج نیکو موانع دیرین غرض و مرض را در مشرق زمین در هم می‌شکند و از جهت دیگر در ردیف همین چشم‌انداز دلنواز مشاهده می‌کنیم که رسم خرافات‌پرستی پایدار و شور و هیجان اصلاحات بیهوده است و آفت سستی و اهمال به درجه اعلی است و سخت سرگردانیم که آیا این علامت بامداد امیدواری است یا تنگنای ناامیدی و آیا ایران در آستانه ورود به جرگه کشورهای متمدن جهان است و هم اکنون در این مرحله گام نهاده یا آنکه در عالم بی‌خیالی خود آسوده غنوده است و راه ترقی او مسدود؟ با آثار و شواهدی که در همین فصل خواهد آمد و آنچه پیش از این بیان شده است خواننده خود در این باره قضاوت تواند کرد، ولی این جانب نیز از لحاظ صلاح و صواب موضوع کتابم با امعان نظردوستانه و بلکه قرین مدارا به شرح این مقال خواهم پرداخت و از آنجایی که درست آگاهم که فاصله بین راه و رسم شرق و غرب به اندازه از قطب جنوب تا شمال است و آنچه را که ما تمدن و گاهی از روی شتاب ترقی می‌خوانیم در نظر اهل شرق مفهوم کاملا متفاوتی دارد و ملت‌های مختلف راه‌های خاصی برای نجات خویش دارند، به‌علاوه با آنچه در نزد ما کند بطئی می‌نماید شاید دیگران را که با حقیقت سرعت هنوز مانوس نشده‌اند سرعت بسیار در نظر آید و هیچ برزگری هم نباید از همه کشت‌و‌کار خویش ثمر عاجلی انتظار داشته باشد.
صندوق عریضه - از جمله اصلاحاتی که با حصول نتیجه از طرف پادشاه کنونی عملی شده است که قبلا هم به ذکر آن پرداختیم تاسیس پلیس‌شهری در تهران و تجدید بنای پایتخت و زیبا کردن آن بوده است و از کارهایی که اقدام شده، ولی نتیجه‌ای نداشته است من نظر خوانندگان را به تجدید سازمان اداری و تاسیس دادگاه‌های قضایی و تدوین مجموعه قوانین معطوف نمودم. در زمره اقدامات دسته اخیر نقشه‌ای خوش‌آیند، اما بی‌دوام نتیجه سفر اول شاه به فرنگستان بود. چون اعلیحضرت نیک آگاه بود که تعدی‌های بسیاری وجود داشته که هیچ وقت به اطلاع او نمی‌رسیده است به پیروی از راه و رسمی که در جمهوری قدیم ونیز بود که عریضه‌های خطاب به هیات ده‌گانه حکومت را در دهان مجسمه سنگی شیر می‌نهادند، امر داد ماهی یک بار صندوق عرایض در میدان شهرهای بزرگ بگذارند و کلیدش را نزد خود نگاه می‌داشت و مقرر این بود که صندوق‌ها را در حضور وی بگشایند، اما حکام ولایات ایران نیز به قصد رفع این مایه تهدید تمهیدی نمودند به این معنی که ناظرانی در اطراف صندوق گماشتند و تازیانه رایگان نصیب آن آدم بی‌پروایی می‌گشت که جرات داشت عریضه‌ای در صندوق بیندازد. از این رو صندوق عرایض همواره خالی بود و شاه نیز خشنود می‌نمود که به‌حمدالله اتباعش عرض و شکایتی ندارند.
طرح این فصل - اصلاحاتی را که من در این فصل مورد توجه قرار می‌دهم آنهایی است که بنابر معیار فرنگی به هیچ وجه حاکی از پیشرفت قابل‌ملاحظه ملی نیست، ولی در سرزمین ایران که شرح حالش را ملکم‌ها، موریه‌ها و اوزلی‌ها نوشته‌اند ترقی شایسته‌ای به‌شمار می‌رود که از آن جمله است برقرار کردن صندوق عرایض و تلگراف الکتریک و طبع و نشر جراید و تاسیس ضرابخانه دولتی و ضرب سکه‌های دولتی و بانک اروپایی و امتیازات رسمی و مانند آن و ساختمان جاده‌ها و تعلیمات عالی و نیز فرصتی خواهم داشت که سخنی چند درباره احساسات مذهبی که در آن مملکت هست، بیاورم. راه‌آهن را در فصل جداگانه‌ای مطرح خواهم کرد.
نامه‌های پستی - تا سال ۱۸۷۴ وضع پستی ایران در دست چاپارباشی‌ها بود که سرویس پست را از وزیر طرق اجاره می‌کردند و نامه‌رسانی برای این افراد منبع درآمدی به شمار می‌رفت و نرخ ثابتی هم در کار بود که کسی از چگونگی آن اطلاعی نداشت و در واقع از هر دو جانب، حق‌العملی تحصیل می‌کردند؛ زیرا که ابتدا فرستنده نامه مبلغی برای حمل و تحویل آن می‌پرداخت و از سوی دیگر تا دریافت دارنده چیزی به حامل نمی‌داد در وصول نامه توفیق نمی‌یافت.
از قرار اطلاعی که به من رسیده است در ضمن همین سرویس بدوی یک نوع ترتیب پستی هم به رسم اروپا با استفاده از تمبر شروع، ولی زود متروک شد، زیرا که مباشر این کار صد هزار تمبر هم محرمانه برای سود شخصی چاپ کرده بود که از همان قبیل ماجراهایی است که ذکر آن قبلا بیان شده است.
در سال ۱۸۷۵ تشکیلات پستی ایران بر طبق سیستم اروپایی به یکی از مدیران رسمی پستی اتریش به نام ریدر واگذار شد. وی که آزمایش آن کار را با رساندن نامه‌ها در پایتخت آغاز کرده بود، به تدریج ماموران و متصدیانی آماده کرد. هنوز یک سال و اندی از دوره خدمتش نگذشته بود که اولین سرویس پستی را در ایران هفته‌ای یک بار بین تهران - تبریز - جلفا با شعبه‌هایی از قزوین به رشت تاسیس نمود و سال بعد در ۱۸۷۶ وی به مقام مدیریت پست رسید.
در سال 1877 ایران به قرارداد بین‌المللی پستی ملحق گردید. آقای ریدر که در همین سال از خدمت دولت ایران خارج شده بود، جانشین روسی به نام اشتال داشت که او هم دکتر اندریس را که یکی از مدیران سالنامه‌ای است که من مطالبی از آن اقتباس کردم، بازرس کل پست ایران برگزید. در عرض چند ماه اندریس به این دلیل از کار افتاد که مطالبه نامه‌ای را نمود که والی شیراز از صندوق پستی درآورده بود. یک سال بعد هم اشتال معزول شد و تا چندی سرویس پستی به وضع مظنون و خطرناکی افتاد به این معنی که کیسه‌های پستی را باز و اجناس قیمتی را سرقت می‌کردند و اروپایی‌ها ترجیح می‌دادند که از سرویس اختصاصی سفارت انگلیس یا دستگاه تلگراف هند و اروپ استفاده نمایند.
سپس اسباب تامین بیشتری فراهم آمد. ترتیب فعلی این است که یک هفته در میان سرویس به اروپا از راه تبریز و تفلیس دایر است و همچنین از راه رشت به بادکوبه و سرویس دیگر هفتگی از راه بوشهر تا بمبئی و یک سرویس هفتگی نیز بین پایتخت و مشهد و یزد و کرمان و شیراز و کرمان هست. می‌گفتند در سال ۱۸۸۶ هفتاد و سه پستخانه در سراسر ایران بوده و در سال ۵-۱۸۸۴ که آخرین آمار در اختیار است تعداد ۱,۳۶۸,۸۳۵ نامه به مقصد رسیده و ۲۰۵۰ کارت پستال و ۷۴۵۵ نمونه و ۱۷۳۹۹۵ بسته پستی جمعا به مبلغ ۳۰۴,۷۲۰ لیره و درآمد همان سال ۱۳,۷۶۴ لیره و مخارج ۱۳,۲۹۸ لیره بود. از انگلستان به ایران نامه از طریق برلن در ظرف تقریبا دو هفته به تهران می‌رسد. تلگراف برقی - با نوعی پس و پیش کردن حیرت‌آور وقایع عادی (که از خصایص جهان خاور است سلاطین مشرق‌زمین علاقه سرشاری به امور نوظهور دارند. از این رو چراغ برق در کره و کابل زودتر از گاز معمول شد) تلگراف برقی خیلی زودتر از تاسیس یک سرویس مرتب پستی در سراسر ایران به کار افتاد و اولین بار در سال ۱۸۵۹ از طرف دولت به رسم آزمایش خطی از تهران تا سلطانیه کشیده شد، ولی چون این کار درست انجام نشده بود ناچار متروک ماند.
در سال 1860 خط کاملی از تهران تا تبریز دایر کردند که در 1863 تا جلفا امتداد یافت و در همین موقع بین دولت‌های ایران و انگلستان مذاکراتی پیش آمد که به این نتیجه منجر گردید که خط اصلی تلگراف هند و اروپا از لندن تا بمبئی ترانزیت از طریق ایران بگذرد. داستان و حاصل این مذاکرات که در اوضاع داخلی ایران تاثیر فراوان داشت، متناسبا در فصل راجع به روابط گذشته و حال ایران و انگلستان بیان خواهد شد و بنابراین خوانندگان علاقه‌مند به آن فصل مراجعه خواهند کرد. در اینجا ذکر این موضوع کافی است که منظور از آن جریانات این بود که سه رشته خط از جلفا به تهران دایر و به وسیله کمپانی تلگراف هند و اروپا اداره شود و از تهران تا بوشهر را ماموران حکومت هند اداره کنند. علاوه‌بر این خطوط دولت ایران در حدود سه هزار میل خط تلگرافی در دست ماموران خود دارد که همه محتاج به اصلاح و تعمیر است. اینک پایتخت با تمام شهرها و مراکز عمده مملکت مربوط است و تاثیری که این کار در استحکام اساس اقتدار همایونی داشته است، در فصل دیگری ذکر خواهد شد. خطوط ایران غیر از آنچه در حوالی پایتخت هست به قرار زیر می‌باشد:
خط تهران - مشهد و مشهد - سرخس و مشهد - کلات نادری و درگز - مشهد و قوچان - شاهرود استرآباد و مشهد سر - سمنان و فیروزکوه - قزوین، رشت و انزلی رشت و خرم‌آباد (در مرز مازندران) تبریز، اردبیل و نمین، تبریز و ساوجبلاغ مرند و خوی و ارومیه تهران - همدان و خانقین، همدان، سنندج و گروس، همدان و بروجرد و سلطان‌آباد و بروجرد - نهاوند، بروجرد - خرم‌آباد و شوشتر (که دارند تا اهواز و محمره - خرمشهر) امتداد می‌دهند اصفهان - یزد و کرمان، آمار عایدات و مخارج و کارهایی را که انجام یافته است، انتشار نداده‌اند.
روزنامه‌ها - تاریخ و وضع کنونی روزنامه‌نگاری نیز در ایران شرحی گویا از حالتی غیرعادی است که در میان مردم آن سرزمین دیده می‌شود به این معنی که هم حاکی از عالم خاص و عقب‌ماندگی است و هم نشانه طی مدارج فرهنگی، زیرا که از طرفی بنابر علائم ظاهری تمدن چند روزنامه در پایتخت و شهرهای دیگر تحت‌نظارت وزیران و دربار هست، ولی از طرف دیگر مطبوعات به صورتی که باید و شاید در آنجا مطلقا نیست.
آزادی قلم یا حتی حق انتقاد پاک مجهول است. از این رو این پنداری موهوم و شاید هم گمانی فریب‌آمیز است که بعضی‌ها گاهی هنروران این رشته را پیش‌تازان تجدید حیات ایران وانمود و سه چهار روزنامه موجود را دلیل ترقی شایسته‌ای در زمینه آزادی ادب و فرهنگ عنوان می‌کنند.
تاریخ جراید ایران در گذشته و حال - به سال 1850 در زمان زمامداری امیرنظام نامدار، میرزا تقی‌خان که چند بار ذکر خیرش را به میان آورده‌ام، اولین روزنامه فارسی را اساس نهاد و او تحریر آن را به دست یک نفر انگلیسی داد تا مطالبی سودمند و جالب‌توجه از جراید اروپایی استخراج و درج کند و خود نیز مقالاتی سیاسی در آن روزنامه‌ می‌نوشت. در عین حال امیر ترتیبی را رایج ساخت که بعدا در واقع درباره سایر روزنامه‌ها نیز مجری شد که بدون آن مطبوعاتی که تابع قیود خاص و موانع متعدد باشند امکان دوام ندارند. به این معنی که کلیه اعضای اداری دولت ناگزیر بودند، مشترک مرتب روزنامه باشند و ظاهرا این روزنامه بعدا (شاید به علت برکناری و سپس قتل بانی آن) تعطیل شد.
آقای مونزی در سال ۱۸۶۶ روزنامه دیگری را ذکر کرد به نام (جریده تهران) که به امر شاه در سال مزبور تاسیس گردید و ستون‌هایی شامل مطالبی در شرح و تعریف کشورهای اروپایی و اختراعات و تجارت و اطلاعاتی تازه از این قبیل که ذوق ناشر و علاقه خوانندگان طالب بوده است و متحدالمآل‌هایی درباری و مقالاتی راجع به علوم شرق و شیمی و غیره. نام روزنامه‌های تهران در حال حاضر به شرح زیر است:
1 - «ایران» که ارگان رسمی است و همه اعضای ادارات به اشتراک آن ناگزیر هستند و با آنکه مقرر است دو هفته یک بار انتشار یابد، ولی نامرتب منتشر می‌شود - این روزنامه‌ها را وزیر انطباعات تنظیم می‌کند و او حق انحصاری نسبت به تمام روزنامه و مطبوعات دارد و سالانه 500 تومان حق امتیاز می‌پردازد.
هر شماره این روزنامه را شاه ملاحظه و تصویب می‌کند و مثل سایر روزنامه‌ها چنانکه باز خواهم گفت با چاپ سنگی فراهم می‌شود و شاه گاهی در آن مقاله می‌نویسد و مباهات می‌نماید که سبک خاص و فارسی خالصی دارد که تا اندازه‌ای عاری از لغات عربی است که در مکالمات معمولی فراوان است.
در همین روزنامه در شماره‌های 10 و 19 مه 1888 مکتوبی به قلم اعلیحضرت مندرج است که بعدا به آن اشاره خواهم کرد و آن راجع است به دریاچه‌ای که چند سال پیش در مسیر جاده تهران به قم درست کرده‌اند. روزنامه ایران حق تقریر و نگارشی در باب سیاست خارجی ندارد که مبادا از این راه اهانتی به مقام سفرا وارد شود و راجع به سیاست داخلی هم در اثر ترس از ناخشنودی شاه و حفظ شئون دولتیان درج نمی‌شود؛ بنابراین جنبه یک جریده درباری و روزنامه رسمی دارد که در آن اخبار انتصابات وزیران و اتفاقات درباری و شکارهای شاهکاری که از ضرب شست حضرت شهریاری پیش آمده باشد، اما ورقه‌ای است که پیوسته انتشار دارد و بنا بر قاعده شامل اطلاعاتی درباره آثار تاریخی و جغرافیایی دوره‌های گذشته و حال است و می‌توان نیک استنباط نمود که اگر مشتریان فرمانبردار در میان نباشند، هستی سود بخش یا دوام چنین جریده‌ای دور از امکان خواهد بود.
۲ - «اطلاع» که ارگان نیمه‌رسمی و این نیز در زیر نظر وزیر انطباعات است که نامرتب انتشار می‌یابد، هرچند مقرر است که دو هفته یک بار منتشر شود، علاقه علمی ناشر آن، اعتماد‌السلطنه که قبلا صنیع‌الدوله لقب داشت سبب بعضی از مندرجات فنی شماره‌های نخستین آن بوده، ولی حالا مطالب محدودتری منتشر می‌کند و غالبا مقاله‌ای سیاسی دارد که برحسب معمول از جراید فرانسه بنابر سلیقه جناب وزیر استخراج می‌شود و مشهور است که اخبار تلگرافی وقایع اروپایی را یک ماه بعد از پیشامد واقعه درج می‌کند.
3 - «شرق» مجله مصور ماهانه در تهران تحت‌نظر اداره و ناشر مزبور منتشر می‌گردد و تصاویر آن معمولا به عکس وزیران یا رجال ایرانی منحصر است و گاهی نیز با چاپ کردن صورت فرمانروایان اروپایی تنوعی پیش می‌آید. قیمت هر شماره از جراید مزبور یک قران است که از لحاظ انتشار عمومی آن رقم نافعی به شمار می‌رود و در جایی که علاقه واقعی در کار اشتراک وجود ندارد شرط دوام چنین ایجاب می‌نماید، زیراکه هرگاه صاحبان جاه و مقام در زمره حامیان این روزنامه به شمار نروند، آسان‌تر هدف بهتان قرار می‌گیرند و برای هر مطلب و خبر ستایش‌آمیزی نیز رشوه مقدمه ضرور عاقلانه‌ای خواهد بود.
۴ - «فرهنگ» در اصفهان جریده فرهنگ تحت نظر ظل‌السلطان یا متصدیانی که وی تعیین می‌کند انتشار می‌یابد و تابع همان روش و شرایطی است که فوقا ذکر کردم. سابقا روزنامه‌ای به نام اختر، خیلی مورد علاقه مردم بود و ناشر آن یکی از مهاجران ایرانی در اسلامبول بود، اما بعدا از ورود آن به ایران جلوگیری شد چون ظاهرا اشاره و کنایات جسورانه درباره روش و کار همایونی داشت. جریده مشابهی هم به نام «قانون» اخیرا انتشار یافته است.