اتهام کارتل‌بازی به اوپک

اوپک هنوز نتوانسته است یک برنامه مشترک تولید را که شرط ضروری هر نوع کارتل می‌باشد تعیین کرده و مورد اجرا قرار دهد. همه برنامه‌هایی که در این مورد در اواخر سال‌های ۶۰ تهیه گردیده بدون نتیجه باقی مانده و از چندین سال قبل مساله برنامه مشترک تولید حتی در دستور روز اوپک مشاهده نمی‌گردد. بالاخره باید اعتراف کرد که کشورهای عضو اوپک در مورد تولید دارای سیاست کاملا متباینی هستند، یعنی بعضی از آنها به منظور بهره‌برداری صحیح‌تر از منابع نفتی خود یا برای تطبیق عرضه با تقاضای جهانی نفت مخصوصا از میزان تولید خود کاسته‌اند،

در صورتی که تعداد دیگری از اعضای اوپک بر میزان تولید خود افزوده و بین هیچ یک از کشورهای مزبور نیز هیچ گونه قرارداد صریح یا ضمنی در این مورد وجود ندارد. همچنین بین شرکت‌های عضو اوپک نیز هیچ گونه قرارداد یا شبه‌قراردادی به منظور اجتناب از رقابت در عرضه سهم تولیدی نفت وجود ندارد. مسوولان قسمت‌های تجاری کردن نفت شرکت‌های ملی اوپک اطلاعات مربوط به عملیات فروش را بین خود مبادله نمی‌کنند و اطلاعات لازم را در مورد بازار بین‌المللی نفت از طریق انتشارات مخصوصی که به وسیله شرکت‌های بین‌المللی تهیه می‌گردد کسب می‌کنند.

در حقیقت باید گفت از هنگامی سخن از تشکیل به اصطلاح «کارتل کشورهای تولیدکننده نفت» به میان آمده است که کشورهای مزبور تصمیم گرفته‌اند خودشان قیمت نفت را تعیین کنند، ولی با وجود این کشورهای مزبور با یک چنین تصمیمی باروت اختراع نکرده‌اند. به استثنای چند کشور فقیر، فروشندگان همه جهان قیمت محصولات خود را بدون اینکه قبلا با خریداران احتمالی خود مشورت کنند و از شرکت‌های چندملیتی کسب اجازه کنند به طور یک جانبه تعیین می‌کنند. آیا در این صورت همه این فروشندگان را باید کارتل نامید؟ باز هم در مورد قیمت نفت، همه می‌دانیم که عربستان سعودی که اولین صادرکننده اوپک می‌باشد، همیشه تهدید به پایین آوردن قیمت نفت خود می‌کند و آقای «جمزایکنز» سفیر آمریکا در عربستان سعودی ضمن سخنرانی خود در اکتبر ۱۹۷۴ اعلام می‌دارد: «بدون عربستان سعودی قیمت نفت، ۵۰ درصد از قیمت فعلی گران‌تر می‌بود.» من نمی‌دانم آیا واقعا در تاریخ اقتصادی جهان کارتل‌هایی وجود داشته‌اند که عضو اصلی آنان با سماجت در پایین آوردن قیمت و بالا بردن تولید شهره آفاق گردد؟ من نمی‌دانم شما شخصا کارتل‌هایی از این قبیل می‌شناسید یا نه! البته در این زمینه نقش آمریکا را هم نباید فراموش کرد.

اتهام کارتل‌بازی نسبت به اوپک در واقع جزئی از برنامه وسیعی است که هدف آن مسموم کردن افکار عمومی برای آلوده کردن حقایق مربوط به صنعت نفت جهانی و فراموش شدن کارتل واقعی، یعنی کارتل بین‌المللی نفت است که از سال ۱۹۵۲ به وسیله گزارش معروف کنگره آمریکا افشا گردیده است - کارتلی که از مدت‌ها قبل به جرم تقلبات مالی یا دخل و تصرف در قیمت‌ها در کشورهای ژاپن، فرانسه، ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی تحت‌تعقیب قانونی قرار گرفته است و در آمریکا، نیکسون قانون ضد تراست را در سال ۱۹۷۱ مخصوصا به منظور تجزیه کارتل‌‌های بزرگ نفتی به تصویب رسانید.

هدف اصلی کشورهای نفتی خاورمیانه مبارزه با این کارتل است و من فکر می‌کنم که افق آینده هرچه باشد، کشورهای مزبور برای اینکه واقعا دست به یک اقدام موثر بزنند و تشکیل کارتلی را به هر شکلی بدهند، هنوز خیلی ضعیف هستند. در سال ۱۹۷۱ اقتصاددان نفتی معروف انگلیسی «پل فرانکل» اقدام لیبی را برای هم‌سطح ساختن قیمت‌های نفت خود با قیمت‌های نفت خاورمیانه و جلوگیری از بهره‌برداری

بیش از حد، به شرح زیر مورد تفسیر قرار داده بود: «حوادث سال‌های اخیر که مبتنی‌بر تزی است که به موجب آن یک دولت مستقل می‌تواند از تعهدات خود شانه خالی کند، موجب گردیده است که روابط بین‌المللی در سطح قانون جنگل تنزل کند.» ضمن یادآوری اینکه «تز» مورد ادعای آقای «فرانکل» مورد تایید هیچ کس نبوده و صرفا اختراع محض خود نامبرده می‌باشد، موجب تاسف است که اقتصاددان محترمی مثل «فرانکل» چنین کلماتی را بر زبان آورد و چنین عقاید بی‌اساس را انتشار دهد. به زحمت می‌توان تصور کرد که قذافی، شاه ایران، ملک فیصل، شیخ زائد یا رییس‌جمهور نیجریه بتوانند در پوست شیر خشمگینی قانون خود را به جنگل بشری تحمیل کرده و مثلا لئونید برژنف، والری ژیسکاردستن، جرالدفورد یا مسوولان پنتاگون را به صورت بره و خرگوش‌های وحشت‌زده در آورند.

انسان وقتی حسن‌نیت ندارد، لااقل باید کمی حسن‌تشخیص داشته باشد!