اقتصاد ایران از نگاه بودجه۱۳۶۰- بخش چهارم
ساخت پل دریاچه ارومیه نگرانکننده است
معینفر، نماینده مجلس در سال ۱۳۶۰ ضمن انتقاد به نادیده گرفتن برنامه کاری سازمان برنامه، به معضلات اقتصادی دیگری که پیش روی قوه مقننه و قوه مجریه وجود داشته است، اشارهای کوتاه کرده است.
پل میانگذر دریاچه ارومیه
معینفر، نماینده مجلس در سال ۱۳۶۰ ضمن انتقاد به نادیده گرفتن برنامه کاری سازمان برنامه، به معضلات اقتصادی دیگری که پیش روی قوه مقننه و قوه مجریه وجود داشته است، اشارهای کوتاه کرده است. در این میان وی به ساخت پل میانگذر دریاچه ارومیه و آثار تخریبی که میتواند به محیط زیست وارد کند، اشاره کرده است که ادامه آن در شماره امروز منتشر میشود.به هر حال در حکومت شاه ملعون هم مجبور میشدند یک نفر را در سازمان برنامه بگذارند و آن یک نفر کاملا اسیر و تابع آنها باشد؛ بنابراین سازمان برنامه تبدیل میشد به دستگاهی که فقط یک امضایی بزند و یک فورمالیتهای باشد. برای خاطر اینکه به محض اینکه میخواستند بررسی کنند. این بررسی به یک مشکلاتی برخورد میکرد، یعنی ایرادهای منطقی گرفته میشد باید آن ایرادها رفع میشد و این با مذاق از آن بالا تا دیگران خوش نمیآمد. من یک موردی را که در همین دو سالهای که با حسننیت هم این کار انجام شده برای خاطر اینکه کسی که انجام داده از برادران عزیز خود من است، ولی کنار گذاشتن سازمان برنامه به یک شکلی است، ظاهر قضیه وقتی برخوردی به یک پروژهای میکنند میبینند پروژه بسیار ارزشمند است، پروژه، پروژهای است که میتواند مفید واقع شود یک عده بیکار را احتمالا میتواند به کار وادار کند، بنابراین چرا این کار را انجام ندهیم! این پروژه، پروژهای است که روی دریاچه ارومیه الان در دست اجرا است وارد این مطلب هم بنده نمیشوم که این پروژه اساسا از نظر اقتصادی خوب است یا خوب نیست.
وارد این بحث نمیشوم. این را در سال ۱۳۵۸ مدیرکل راه استان آذربایجان وقتی که نگاه میکند که یک فاصله کوتاهی است که میتواند راه تبریز به ارومیه را نزدیک کند و از روی دریاچه برود کوهی هم این طرف هست میگوید خوب این کوه را باید خراب کرد و در این دریاچه ریخت راه را ما کوتاه کنیم که این ۱۴ کیلومتر راه چقدر اثر دارد به جهت اینکه راه دو شهر مهم را که از نظر اقتصادی هم (البته مطالعات روی آن نشده)، ولی از نظر اقتصادی هم میدانید چه مقدار بار حمل میشود به هم نزدیک میکند، چرا این کار را نکنیم؟ قاعدتا این نوع پروژه اگر بخواهد انجام شود مدتی برنامهریزی میخواهد، یعنی به صرف اینکه به نظر یک آدم هر چقدر هم متخصص باشد و هر چقدر هم دانا باشد برسد، این را قاعدتا نباید انجام بدهد. از نظر محیط زیست مطالعاتی میخواهد مطالعاتی از نظر خود آبهایی که به دریاچه میریزد. آثار جانبی که باید داشته باشد این مطالعات را باید انجام بدهید حداقلی هم حالا فرض بفرمایید مطالعات اگر همه جا دو سال طول میکشید یک سال طول میکشد، اینجا مثلا فرض کنید ۸-۷ ماهه این کار را انجام بدهند و بعد نگاه کنند پولی که مصرف این کار میکنند، این پول اگر به کار دیگری مثلا ریخته شود مصلحت است یا به این کار ولی به هر حال آن شور انقلابی باعث میشود که میگویند ما یک اتوبانی، بزرگراهی بر روی دریاچه ارومیه بکشیم. من در شورای انقلاب بودم، البته وزیر سازمان برنامه نبودم. آن موقعی که این مساله مطرح شده بود، دیدم تعدادی عکس رنگی و خیلی جالب از کارهایی که دارد انجام میشود، ماشینآلاتی که دارند این کار را انجام میدهند. برادرمان آقای کلانتری وزیر راه چون بعدا ایشان وزیر راه شدند آن موقع مدیرکل راه استان آذربایجان بودند. ایشان دادند و گفتند داریم این کار را انجام میدهیم. من یک سوال سطحی کردم چون به هر حال به طور عادی آدم نمیتواند زود تصمیمی بر روی این بگیرد که ببیند این کار صحیح است یا صحیح نیست. اولش همه را شیفته میکند و میگوید صحیح است. اصلا کار به این خوبی یعنی کوه در اینجا موجود وسایل خاکبرداری هم موجود، آدمش هم موجود، خوب یک ۸-۷ متری یا ۱۰ متری در داخل دریاچه میریزیم و این راه را میکشیم و اتوبانی میسازیم، بنابراین در نظر اول تردید حتی برای کسانی که اطلاع فنی نداشته باشند خصوصا پیش نمیآورد. برای کسی که کمی اطلاعات فنی داشته باشد یک تردیدی پیش میآید که آن را مطالعه کردهاید؟ شما الان کشتیرانی این دریاچه را چه کار میکنید؟ جواب به من دادند که مانعی ندارد ۸-۷ متر آن را باز میگذاریم که قایقی یا چیزی از آن رد شود. حالا کشتیرانی هم هر نوعی خواستیم بکنیم دنبال آن نباشیم که چنین پروژهای را کنار بگذاریم. بعد بحث دیگری در جلسه مطرح بود که من ضمن صحبتم آقای بنیصدر هم در آن موقع رییس جلسه بودند. ضمن صحبتم گفتم بعضی از دوستان کوهی از مشکلات را میآوردند جلوی آدم میگذارند و آدم همان اول وحشتزده میشود در اینکه بخواهد مشکل را حل کند. در حالی که اگر مسائل را به طور سیستماتیک و دانهدانه آدم طرح بکند خیلی سادهتر میشود جلو رفت. آقای بنیصدر به من اعتراض کرد و گفت این حرفها چیست؟
کوه را دارند میکنند و میریزند داخل دریا، کوه مشکلات را تشبیه به کوهسنگی که در آنجا است و به روی دریاچه ریخته میشود، کرد و گفت در هر حال ملانقطی زیاد نباشید. باید بولدزروار زد و رفت. مقصود اینکه این روحیه حتی برای آقای بنیصدر هم وجود داشت، البته اتوبان بود. اتوبان باید میآمد در سازمان برنامه، جزو برنامههای سازمان برنامه مطالعه میشد، یک راه روستایی و یک راه فرعی درجه چندمی نبود. در یک جا که اصلا ساده بشود کشید و رفت. حق این بود که به سازمان برنامه میآمد، حق بود که مطالعاتی میشد که آیا اولا صحیح است یا نیست؟ اگر مشکلات دارد، مشکلات را به چه نحوی میخواهند حل کنند؟ بعد از مدتی سر و کله سازمان محیط زیست پیدا شد و گفت اینکه دارید دو طرف دریاچه را از هم جدا میکنید،
در حالی که قسمت شمالی دریاچه آبی که به آن ریخته میشود در حدود ۹۳۰ میلیون مترمکعب هر سال است و سطح آن هم چقدر وسیع است و تبخیر زیاد دارد و در حالی که سطح قسمت جنوبی آن دریاچه که ایجاد میشود کوچکتر است و قسمت اعظم رودخانههایی که به دریاچه ارومیه ریخته میشود، از جنوب است، یک اختلاف سطح دارد ایجاد میکند. این اختلافسطحی که ایجاد میکند چه مشکلاتی دارد. بعد از مدتی قسمتی از دریاچه شمالی تبدیل میشود به یک اراضی بایر و شورزار برای خاطر اینکه آن حدودی که حساب کرده بودند سالی مثلا ۵۰ یا ۶۰ سانت دارد میرود پایین و این طرف الان میاندوآب خودش باتلاق است. با اضافه شدن آب این مرتب سالانه در حدود ۴۰ سانت آب این طرف خواهد رفت و مقدار باتلاق این طرف زیادتر خواهد شد. این یک مشکل و ایراد است. ایراد دیگر اینکه آن جزیرهای که در داخل دریاچه است که نام جزیره اسلامی روی آن گذاشتهاند، قبلا اسمش جزیره شاهی بوده است. موجوداتی که در آن هستند و از نظرمحیط زیست چه تاثیراتی میگذارد. به هر حال ما دیدیم و برخورد کردیم به مقدار زیادی از این ایرادها که ممکن است غیرمنطقی هم باشد من کاری ندارم. ممکن است بعضی از آنها را بتوانیم رد کنیم، ولی این نتیجه را به ما میداد که نیاز به یک مطالعه قبلی داشت گفته شد کاری ندارد، حالا که اینطوری است کاری میکنیم آن میزان آب زیادی که این طرف میآید دائما برود آن طرف و یک پل بزرگی بزنیم. در نظر اول الان پلی که طولش در حدود نیم کیلومتر باشد باید زده شود که این آب را فعلا این طرف و آن طرف کنیم. شاید آخرش وقتی که حساب کنیم منطقی باشد که روی آن هیچ بحث نمیکنیم. شاید از نظر اقتصادی صرف بکند. حالا از نظر اولویت در حالی که روستاهای ما راه ندارند، در حالی که دهات ما اصلا در بخشها متصل نیستند صحیح است که این اتوبان روی دریاچه ارومیه بزنیم؟ یا اولویت دارد یا نه؟ آنجا که علامت سوال باقی میماند، ولی شاید از نظر اقتصادی هم صحیح باشد که باید این را بررسی کنند، ولی این مساله بنده را به یاد مطلبی انداخت «منطق. مردنگی».
ارسال نظر