شاه عباس و فراز و فرود صفویه

سمیه رمضان ماهی- روزهای پایانی دی، سالگرد وفات شاه عباس یکم است، از این رو در گاهشمار این روز مروری خواهیم داشت بر کارنامه این پادشاه صفوی. پرواضح است که اوضاع متزلزل و بی‌ثباتی که شاه عباس، فرزند محمد خدابنده و نوه طهماسب، در آن رشد و نمو یافت، بر اصلاحات او چه در زمینه حکومتداری و چه سنت هنرپروری اثرگذار بوده است.

زمانی که شاه عباس هفت سال بیشتر نداشت، فرستاده‌ای از دربار به همراه نقاش محبوبش، حبیب‌الله ساوه‌ای وارد هرات شد. عباس چنان شیفته و دلباخته آن هنرمند شد که بی‌کمترین ملاحظه‌ای او را از ولی نعمتش ستاند. این حرکت نمونه بارز ذات و شخصیت او بود که هرجا در توانش باشد، قاطع عمل کند. از سویی دیگر نشان‌دهنده علاقه و داشتن دید زیبایی شناسانه او به عنوان یک پادشاه و اهمیت خاصی که برای هنر در ذهن داشت نیز هست.

وی بعد از کناره‌ گیری محمد شاه در سال ۹۹۶ هـ. به قدرت رسید و تمام توان خود را در بازسازی اوضاع سیاسی به کار گرفت.گسترش نظام دیوانسالاری مرکزی در تملک اراضی، اصلاحات نظامی در اداره سپاه با ۳۷هزار سرباز و یک یگان عظیم تفنگدار و توپچی و... باعث شد که شاه جوان در آستانه سی سالگی تقریبا در اوج قدرتش قرار گیرد. او صرفا جنگجویی مصمم و رجل و دولتمردی بااستعداد نبود، شکارچی‌ای قهار، صنعتگری چیره دست، هنرپروری حساس و جدلی قابل هم بود. او تشنه کسب معارف مفید و از آشفتگی و کاهلی بسی بیزار بود.

هرچند وی همواره مراقب جایگاهش در مقام رییس فرقه صفوی و مرشد کامل شیعه بود، اما در عین حال از مبلغان مسیحی اعزامی به ایران استقبال می‌‌کرد. او عمیقا تمایل به ایجاد مناسبات قوی تجاری و نظامی با اروپای مسیحی بر ضد امپراتوری عثمانی داشت. این اقدامات سنجیده و حساب شده در مجموع به افزایش درآمد خزانه سلطنتی انجامید. در نتیجه هم کارگاه‌های سلطنتی رونق گرفت و هم از محل عوارض ثابت وضع شده بر تجار خارجی که به ایران سفر می‌کردند، سیل پول به سمت مملکت سرازیر شد. عباس با آن بصیرت و شوری که در نهادش به ودیعه بود در سال ۱۰۰۶هـ. پایتخت را به اصفهان منتقل کرد و این شهر را به چنان رونقی رساند که ضرب المثلش تا دوران ما همچنان باقی است: «اصفهان، نصف جهان.»تغییر پایتخت موجب افزایش چشمگیر جمعیت شد. بسیاری از صنعتگران و هنرمندان به دنبال شاه خود وارد اصفهان شدند. از سویی ارمنیان جلفا که با اجازه شاه، در اصفهان ساکن شده بودند پل ارتباطی با فرهنگ و هنر غربی را برای هنرمندان و صنعتگران تازه وارد فراهم آوردند و به این ترتیب اصفهان مرکز اصلی فرهنگ و هنر در روزگار خود شد.شاه عباس تغییرات زیادی در ساختار شهر قدیم اصفهان نداد، بلکه تصمیم گرفت کار ساخت و ساز را کمی دورتر از مرکز اصفهان انجام دهد. در نتیجه «اصفهان جدید» ی که او در سال ۱۰۰۶هـ. شروع به ساختنش کرد، اساسا آفریده خود اوست. مهم ترین بخش این قسمت جدید، میدان نقش جهان است، میدانی مستطیل شکل به مساحت ۵۰۷ در ۱۵۷ مترمربع. در فاصله نزدیک به دو دهه، چهار بنای شگفت انگیز در چهار ضلع این میدان ساخته شد: کاخ عالی قاپو، مسجد امام خمینی، مسجد شیخ لطف‌الله و بازار قیصریه.

در این دو مسجد اوج ظرافت و دقت در ساخت کاشی معرق و هفت رنگ به کار گرفته شد. علیرضا عباسی این مساجد را با هنر شگفت انگیز خطاطی خود آراست. کاخ عالی قاپو بنایی در ظاهر دو طبقه، اما در داخل شش طبقه با نقاشی‌های دیواری شگفت‌انگیز اعجوبه زمان رضا عباسی، با ستون‌هایی بلند و یکپارچه از چوب همچنان در این میدان خودنمایی می‌کند. هرچند هنر معماری و نقاشی در این دوران بسیار پیشرفت کرد، اما به دلیل مهاجرت بسیاری از هنرمندان ایرانی به دربار پادشاهان گورکانی هند، افت قابل توجهی در صنایع دستی نسبت به دوره شاه طهماسب قابل مشاهده است، به طوری که کیفیت عمده هنرهای ایرانی در این دوره را تاثربرانگیز جلوه می‌دهد.کیفیت قالی‌های عهد شاه عباس بسیار به ندرت به پای قالی مشهور به «قالی شاه عباس» می‌رسد و اکثرا تُنُک ترند و درخشندگی ظاهر آنها به دلیل کلفتی و پرپشمی پرز ابریشمی و استفاده بیش از حد و البته به لحاظ فنی نه چندان صحیح، از رشته‌های طلا و نقره است. به این ترتیب ظاهری پر تلالو به وجود آمده که در صورت اهمال در نگهداری خیلی زود کهنه و فرسوده می‌شد.در زمینه منسوجات نیز در طول سده ۱۱هـ. با وجود افزایش چشمگیر تولید، کیفیت فنی افت کرد و چه بسا نقش و ظاهر در منتهای درجه کیفیت بود، اما خود بافت غالبا مرغوبیت نداشت.به همین نحو سفالگری ایرانی نیز هیچگاه به چینی واقعی دست نیافت و ظروف چینی نمای ساخته ایشان آن دوام و استحکام جنس اصل را نداشت.

در فلزکاری نیز اگرچه به سبب مسائل شرعی معمولا از استفاده زیاد فلزات گرانبها پرهیز می‌شد، برای تزیین سطح فلزهای کم بها نظیر برنج یا مفرغ، از طلاکاری و نقره‌کاری‌های زیبا و عمیق استفاده می‌شد. صنعتگران صفوی هرچند یک عنصر مهم یعنی فولاد تراش خورده را به مجموعه مصالح متداول فلزکاری افزودند، برای تزیین سطوح فلزی، جز در ظریف‌ترین قطعات، از طلاکاری‌ها و نقره‌کاری‌های ارزان قیمت و کم دوام استفاده می‌کردند.در هنر نقاشی نیز هرچند که نقاشی از قید کتابت آزاد گشت، اما به لحاظ کیفیت اجرا هیچ گاه به پای نگارگری دوران قبل از خود نرسید. با ورود هنرمندان ارمنی و هندی و آثار خریداری شده یا هدایای دول غربی، پای زیبایی شناسی غربی به هنر ایرانی باز شد و دستاوردهای هزارساله نقاشی ایرانی رو به زوال نهاد.

شاه عباس در مجموع آدمی دو چهره بود. کشتار مخالفان از جمله نقطویان در کارنامه او لکه‌های سیاهی به جای گذاشته است.