مسعود غلام‌زاده لداری *
قسمت پایانی
به‌طور مکرر بین مدل‌های مالی و رفتار افراد در دنیای واقعی واگرایی به‌وجود آمده است. مثلا، به‌نظر می‌رسد خرید اوراق بهادار با یک بازده منفی توسط یک سرمایه‌گذار، رفتاری غیرعقلایی است؛ اما این تصمیمی است که طی سال‌های گذشته بارها در عمل اتفاق افتاده است.

ممکن است ترس و واهمه از ناتوانی شرکت در خرید اوراق بهادار و پیشی گرفتن دیگر سرمایه‌گذاران در عرصه خرید، باعث شود که شرکت حاضر شود قیمت بالاتری را بابت تحصیل اوراق بهادار پرداخت کند، حتی اگر احتمال تحمل زیان بر روی آن اوراق در آینده برای او ملموس باشد. این چیزی است که در عمل ممکن است رخ دهد.
نقش مدیران ریسک
مدل‌های مالی، هر چقدر هم که پیچیده و ماهرانه طراحی و اجرا شده باشند، هرگز نمی‌توانند جایگزین قضاوت‌های عمیق مدیران ریسک ذی‌صلاح شود. مدیران ریسک، مزایایی نسبت به مدل‌های ریسک دارند. نخست اینکه، مدیر ریسک از محدودیت‌های مدل ریسک باخبر است و وقتی که می‌خواهد در مورد سطح ریسک قضاوت کند، عواملی را که در مدل مدنظر قرار نگرفته است، مورد توجه قرار می‌دهد.
دوم اینکه، مدیر ریسک می‌تواند اعداد و ارقام حاصله از مدل‌های ریسک را تبیین و تعبیر کند. غیرممکن است که یک سنجه ریسک، هرچقدر هم هوشمندانه و استادانه طراحی شده باشد، بتواند کل داستان را برای مدیریت تعریف کند. سوم اینکه، مدیر ریسک می‌تواند مدیریت ارشد شرکت را ترغیب کند تا اقداماتی در راستای کاهش ریسک انجام دهد.
مدل‌های ریسک می‌توانند در تمام طول روز علائمی را مخابره کنند، اما آنها نمی‌توانند در جلسات کمیته ریسک حاضر شوند و توضیح دهند که مثلا چرا به نفع بانک است تا برای مصون‌سازی ریسک وارد قرارداد معاوضه نرخ سود(۶) شود.
مدیریت ریسک به‌عنوان یک هنر
در پایان شاید بتوان گفت، مدیریت ریسک یک هنر است و نه یک علم. برخلاف علوم فیزیکی که قوانین پایداری را تولید می‌کنند، دنیای مالی پیوسته در حال تغییر است، و قواعد سخت و محکم و بلاتغییری در آن وجود ندارند. در دنیای مالی استثنائات اغلب همان قواعد هستند.
این استثنائات فراوان هم معمولا علت بیشتر شکست‌ها هستند. مدیران خبره ریسک از این واقعیت باخبر هستند و سناریوها و آزمون‌هایی را طراحی و اجرا می‌کنند تا ریسک‌هایی را اندازه‌گیری کنند که ممکن است در مدل‌ها مورد توجه قرار نگرفته باشند. این ابتکار عمل‌های مدیران در زمینه ریسک، بیشتر جنبه هنری دارد و با روش‌های کمی پیچیده چندان مرتبط نیست.
نتیجه‌گیری
مدیران ریسک و همچنین افرادی که در زمینه‌های دیگری از مدل‌سازی مالی فعالیت می‌کنند باید این جمله لئوناردو داوینچی را سرلوحه کار خود قرار دهند که «سادگی، نهایت پیچیدگی و کمال است» و نیازی نیست که برای ارزشمند جلوه دادن کارهای خود، به مدل‌های پیچیده‌ای روی آورند که با عالم واقع، چندان سازگاری نداشته باشد. آنها باید همواره به این نکته توجه داشته باشند که «درختان مانع دیدن جنگل نشوند».
منبع اصلی:
* R, Powell, 2010, «The Art of Risk Modeling and Assessment», BANK ACCOUNTING & FINANCE, FEBRUARY-MARCH 2010.
پاورقی‌ها
1 - value at risk
۲ - historical simulation
3 - variance-covariance
۴ - Monte Carlo
5 - stress test
۶ - interest rate swap
* دانشجوی دکترای حسابداری، دانشگاه علامه‌طباطبایی