زور همه به بورس می‌رسد!

عکس: آکو سالمی

باید شرایطی فراهم شود که بدون اجبار، خریدار و فروشنده به بورس بیایند

گروه بورس کالا-سردار خالدی: حسین خاک یکی از ناظران سابق تالار معاملات بورس کالای ایران است که به دلیل داشتن توانایی‌های فردی و تجربه در بسیاری از امور دیگر توانست به عنوان رییس کمیته مقررات بورس کالای ایران مشغول به فعالیت شود؛ البته وی پس از پایان فعالیتش در بورس در شرایط کنونی در بخش خصوصی مشغول به فعالیت است؛ اما به دلیل آگاهی از اوضاع و احوال بورس به سراغ وی آمدیم. مصاحبه زیر حاصل گفت‌وگوی «دنیای اقتصاد» با وی است که سعی شده پیرامون تمام شاخصه‌های بورس کالای ایران صحبت به میان بیاید. آقای خاک، به عنوان اولین سوال، تفاوت بورس و بازار سنتی در کجا نهفته است؟

اتفاقی که بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ افتاد این بود که میزان تولید تعدادی از اقلام تولیدی کشور کمتر از میزان مصرف بود که توزیع آن هم بیشتر در قالب دفترچه و به صورت کوپن بود. اساسا تشکیل بورس با این نیت صورت گرفت که تولید بیشتر بشود و توجیه اقتصادی برای تولیدکننده به وجود بیاید، به عنوان مثال قبل از تشکیل بورس فلزات در مهرماه سال ۸۲ تیرآهن، میلگرد و خیلی از اقلام دیگر همچون سیمان با نظم و سیاق و به صورت شفاف و رقابتی فروخته نمی‌شد، بلکه هر شخص (حقیقی یا حقوقی) با استفاده از حواله، مابه‌التفاوت یا رانتی را برای خود به وجود می‌آورد، پس از این موضوع بود که ضرورت تشکیل بورس فلزات به منطور به صرفه بودن تولید عنوان شد؛ زیرا فلسفه وجودی بورس به عنوان یک بازار متشکل این بود که قیمت را بازار یعنی عرضه و تقاضا به صورت واقعی تعیین کند نه اینکه مکانیزم غیر شفاف شرایط رانتی را ایجاد کند.

پس فلسفه بورس این بود که هر کسی هر چیزی می‌خواهد عرضه کند و سپس عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت باشد؟

بله، قصد بر این بود محلی انسجام یافته تشکیل شود تا هر کسی هر چیزی را که برای خرید و فروش داشته باشد در آنجا معامله کند. در بورس خرید و فروش عمومی در یک فضای شفاف (تالار شیشه‌ای) به صورت حراج و با سیستم الکترونیک برگزار می‌شود. در واقع بورس همان سیستم حراج بازار سنتی است که صدها سال پیش مردم دور میدان جمع می‌شدند و بعد از چانه‌زنی، خرید و فروش را انجام می‌دادند. بورس از یک سیستم نظام‌مند الکترونیک در یک اتاق شفاف شیشه‌ای استفاده می‌‌کند که در آن دادوستدها به صورت واقعی انجام می‌شد و شرایط برای تولیدکننده بسیار به صرفه بود.

با تشکیل بورس، شرایط دادوستدها چگونه تغییر کرد؟

دولت برای اینکه سیستم رانت را حذف کند به سراغ تشکیل بورس آمد و بسیاری از تولیدکننده‌های معروف همچون ذوب آهن، المهدی، ایرالکو و فولاد مبارکه توانستند در شرایط جدید، کالا و محصول خود را به قیمت روز و با شفافیت بیشتری به مشتری واقعی به صورت رقابتی بفروشند؛ یعنی در واقع شرایط ایجاد شده را عرضه و تقاضا تعیین می‌کرد نه رانت یا مابه التفاوت‌ها.

البته بورس مزیت‌های زیادی برای تولیدکننده به همراه داشت، به عنوان مثال شرکت ملی صنایع مس ایران قبل از اینکه محصولاتش را به بورس بیاورد، بسیاری از محصولات خود را شناسایی نکرده بود؛ اما پس از حضور در بورس و شرایط رقابتی، انواع محصولات مسی همچون مس کاتد، مس مفتول و کنسانتره فلزات گرانبها را از طرف دولت در بورس به فروش رساند.

با این اوصاف به نظر شما در شرایط کنونی، وضعیت رقابتی کامل در بورس حاکم است؟

متاسفانه از یک برهه‌ای با ایجاد برخی سیاست‌ها، شرایط به گونه‌ای تعیین شد که به هر کسی به چه قیمتی و به چه اندازه‌ای کالا تعلق بگیرد و این با نفس بورس که همه چیز را عرضه و تقاضا تعیین کند منافات داشت و نشان داد این سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها دستوری است و اساسا ادامه چنین وضعیتی معنای واقعی بورس را زیر سوال می‌برد.

به همین دلایل گفته شده با توجه به وضعیت اخیر شاید به نظر شخصی بنده ما چیزی به اسم بورس کالا نداریم، زیرا همچنان که از معنای بورس درک می‌کنیم این بازار به معنای آن است که مصرف‌کننده براساس میل و سلیقه خود محصولش را انتخاب کند، اما در شرایط کنونی مصرف‌کننده حق انتخاب ندارد و تولیدکننده مجبور است به بورس بیاید این در شرایطی است که بورس محل تلاقی عرضه و تقاضا است اما با وضعیت فعلی این وضعیت رعایت نمی شود.

من به شخصه معتقدم اگر شرایط به همین ترتیب که در رینگ پتروشیمی پیش می‌رود در سایر بازارها هم ادامه پیدا کند و خرید و فروش‌ها به صورت تکلیف دربیاید، اساسا ما دفتر فروش کالا داریم، زیرا اولا ما خریدار را مجبور کردیم در اینجا (بورس) خرید کند ثانیا فروشنده را نیز مکلف کرده در بورس نیازمندی‌اش را تامین کند، اما برای تشکیل بورس به معنای واقعی باید چهار شرط تضمینی را رعایت کنیم: ۱- قیمت کالا (قطعی شود) ۲- زمان تحویل کالا ۳- مقدار حجم یا اندازه کالا ۴- کیفیت کالا؛ که اگر بورس این شرایط واقعی را فراهم کند بدون اینکه اجباری باشد که خریدار یا فروشنده به بورس بیاید دادوستدها دنبال می‌شود.

به نظر شما آیا بهتر نیست برای تشکیل بورس و جذابیت‌های این بازار، فرهنگ سازی کنیم؟

درست است باید فرهنگ سازی کرد، اما تا کی باید این کار را انجام داد. «وضعیت کارمزدها در شرایط فعلی»، «هزینه فایده شرکت‌ها» و «شرایط قیمت‌ها» همه در بازار به معنی این است که ما به معنای واقعی باید جذابیت‌هایی ایجاد کنیم، بازارهایی را با قوانین و مصوبات در نظر گرفته تشکیل دهیم که همین در وضعیت فعلی بسیار تاثیرگذار است.

سوال پایانی ما از شما این است که به نظرتان بر‌اساس صحبت‌های اخیر مطرح شده آقای غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت پیرامون بورس، آیا بورس کالا در گرانی‌ها مقصر بوده است؟

به عقیده من به صورت کلی صحبت‌های آقای پناهیان مدیرعامل بورس کالا منطقی‌تر است؛ در واقع نکته ای که مایه غفلت دوستان شده این است که فراموش کرده‌اند بورس با وجود همه مشکلات و کاستی‌ها مسبب و عامل خیر بسیاری برای بخش تولید در کشور بوده این در حالی است که مثل همیشه دیواری کوتاه تر از بورس پیدا نشد؛ اولا گرانی که در کشور اتفاق افتاده سراسری است، ثانیا قیمت تمام شده تولید بالا است، ثالثا بورس قیمت پایه را تعیین نمی‌کند زیرا بورس تنها محل عرضه و تقاضای کالا است.

ببینید ما تا سال ۱۳۸۴ کمیته ای داشتیم به اسم «نوسانات نرخ» که این کمیته نوسانات قیمت را تعیین می‌کرد اما از سال ۱۳۸۵ دیگر این کمیته را نداریم و خود عرضه کننده قیمت را تعیین می‌کند.

بخش خصوصی هم متناسب با افزایش هزینه‌ها و تغییرات ارزی قیمت تمام شده کالای خود را بالاتر در نظر می‌گیرد، به همین دلیل است که بورس اساسا نقشی در این ماجرا ندارد.