4 سال رکود مستمر

جیمز سَفت

ستون‌نویس رویترز

مترجم: مریم رضایی

سرمایه‌گذاران کالاهای پایه که چهار سال است گرفتار کسادی بازار هستند، یک اشتباه ساده مرتکب شدند؛ آنها در بازاری سرمایه‌گذاری کردند که مورد حمایت بانک‌های مرکزی نیست. این در حالی است که بازار دارایی‌ها و اوراق قرضه از حمایت مستقیم و غیرمستقیم کامل برنامه‌های خرید دارایی بانک مرکزی بهره برده‌اند، اما در مورد کالاها این گونه نبوده است.

سرمایه‌گذاری در کالایی که تحت حمایت هیچ بانک مرکزی‌ای نیست، می‌تواند سیاست خوبی باشد یا نباشد، مطمئنا می‌توانید استدلال کنید که روند نزولی فعلی در قیمت کالاهای پایه نشان‌دهنده نبود ریسک تورمی در اقتصاد جهانی است. این امر ممکن است «تسهیل مقداری» بیشتر را توجیه کند، اما با توجه به اینکه هرگونه اقدام در این زمینه تاکنون نه به تورم بیشتر منجر شده و نه تقاضا برای مواد خام را تحریک کرده است، نمی‌توان مطمئن بود که اقدام بانک مرکزی به خرید بیشتر دارایی‌های مالی بتواند به قیمت کالاهای پایه کمک چندانی کند. اکنون کالاهای مصرفی در میانه دوره چهار ساله کسادی بازار اوراق بهادار به‌سر می‌برند که در ماه‌های اخیر شدت یافته است. شاخص CRB از آوریل ۲۰۱۱ با نزول ۴۶ درصدی همراه بوده است.

مسلما دلایل این تنزل پیچیده است. از یک طرف قیمت‌های انرژی به‌شدت کاهش یافته که بخشی از دلیل آن کاهش تقاضا، بخشی افزایش بازدهی و بخشی تصمیم استراتژیک تولیدکنندگان نفت خام به سخت‌تر کردن شرایط برای تولیدکنندگان نوظهور نفت شیل و دیگر منابع انرژی است. از طرف دیگر، اقتصاد چین که بیش از یک دهه خریدار نهایی و اصلی بیشتر کالاهای مصرفی بوده، هم رشد کندی دارد و هم متحمل یک تحول تاریخی از سرمایه‌گذاری به سوی مصرف‌گرایی شده است. این تحول، تقاضای این کشور برای مواد اولیه را کاهش می‌دهد. بنابراین در دنیایی که بانک مرکزی برای همه پدر جدید محسوب می‌شود، کالاهای مصرفی تا حدی مثل یک فرزندخوانده غیردوست‌داشتنی هستند.

فدرال رزرو، بانک مرکزی اروپا، بانک ژاپن و بانک انگلستان، اقدام به خرید اوراق دولتی و گاهی دیگر دارایی‌ها را مفید یافته‌اند، حداقل چون این کار تا حدی بر دیگر دارایی‌های مالی تاثیر دارد و سرمایه‌گذاران را ثروتمندتر و تامین مالی را آسان‌تر و ارزان‌تر می‌کند. چین فراتر از این رفته و برای نجات بازار دارایی در حال سقوط، با مداخلاتی شامل تامین مالی، وام‌دهندگان خرید در بازار سهام را افزایش داده و اینچنین دست به مداخله زده است. سیاست رسمی در چین طوری تنظیم شده که تحول به سوی اقتصادی مصرف‌گراتر را تسهیل و حمایت می‌کند و بنابراین اثر کاهنده ناگزیر این اقدام بر قیمت‌ کالاها تسریع می‌شود.

به این ترتیب، دارایی‌های مالی بر خلاف کالاهای پایه خوش‌اقبال بوده‌اند، چون یکی از معدود اهرم‌هایی هستند که بانک‌های مرکزی در تلاش برای تحریک تقاضا و تورم، در دست داشته‌اند. هیچ‌یک از اینها نشان نمی‌دهد که سیاست باید از قیمت‌های کالا حمایت کند، گرچه ریختن پول در جیب افرادی که دارایی کمتری دارند و کالا تولید می‌کنند، در برابر افرادی که در وضعیت مالی بهتر و صاحب اوراق هستند، جذاب‌تر به نظر می‌رسد.

حداقل در اقتصادهای پیشرفته، سقوط قیمت کالا، به خصوص قیمت انرژی، مهلتی برای سیاست‌گذاران فراهم می‌آورد تا پول را به جیب مصرف‌کنندگان بریزند. ممکن است این گونه باشد که بانک‌های مرکزی در حمایت از قیمت‌های دارایی‌ها در جنگی مبارزه می‌کنند که نمی‌توانند در نهایت پیروز آن باشند؛ جنگ با تورم و انتظارات بالای سرمایه‌گذاران در مورد مبلغ سودی که به دست می‌آورند.

ویلیام برنشتاین، سرمایه‌گذاری است که می‌گوید وقتی اقتصادها رشد می‌کنند به طور طبیعی باعث بازگشت کمتر سرمایه می‌شوند. در این شرایط، نه‌تنها سرمایه بیشتر است، بلکه نوآوری فناوری سرعت می‌یابد و سرمایه‌گذاری‌های هنگفت جدید را الزامی می‌کند. جامعه در نهایت ثروتمندتر می‌شود، اما بازگشت سرمایه کاهش می‌یابد؛ گرچه حباب‌های واسطه‌ای نیز زیاد می‌شوند.

همان اتفاقی که در شرکت‌های تکنولوژی رخ می‌دهد، در کالاها نیز تکرار می‌شود، به‌طوری‌که تکنولوژی جدید استفاده از کالاها را کارآمدتر و منبع‌یابی عرضه‌های جدید را آسان‌تر می‌کند. موج جدید عدم پرداخت‌های اوراق پربازده در میان تولیدکنندگان انرژی می‌تواند نمونه خوب این پدیده باشد. ما به انرژی بیشتری دسترسی داریم، اما بازگشت سرمایه آن‌گونه که سرمایه‌گذاران امید داشتند، نیست.

همه ما بیشتر از آنچه خواهان آن هستیم به‌دست می‌آوریم، چه در حوزه انرژی، چه فولاد و چه گوشی‌های موبایل. اما به جز بازارهای ویژه کوچک مثل اپل، هم انجام سرمایه‌گذاری جدید و هم بازگشت خوب سرمایه دشوارتر است. این چرخه‌ای است که خود را تقویت می‌کند. تا زمانی که بانک‌های مرکزی بازارهای دارایی را ابزار مفیدی برای اهداف دیگر می‌دانند، شکاف عملکرد بین دارایی‌های مالی و دارایی‌های واقعی همچنان وجود خواهد داشت.