درس‌هایی برای بانک‌های مرکزی

برایان بلکستون گزارشگر وال استریت ژورنال در مقر بانک مرکزی اروپا بانک ملی سوئیس پنج‌شنبه با کنار گذاشتن سیاست میخکوب خزنده دربرابری فرانک به یورو، برنامه ای که سه سال و نیم آن ادامه یافته بود، بازارها را شوکه کرد. این تصمیم به‌رغم آن گرفته شد که مقام‌های این بانک در ماه گذشته مکررا اعلام کرده بودند که بانک مرکزی سوئیس به دفاع از سقف در تعیین نرخ برابری ارزی متعهد است، سیاستی که به خاطر محافظت از اقتصاد صادرات‌محور سوئیس از آشوب در منطقه همسایه یورو و محدود کردن خطرات تورم معکوس اعتبار یافته بود.

با این حال، هزینه‌ها و خطرهای وابسته به جلوگیری از تقویت بیش از اندازه فرانک در برابر یورو که مستلزم خرید دارایی‌هایی بر پایه ارزهایی غیر از فرانک به ویژه یورو بود، بیش از اندازه زیاد شده بود. بانک ملی سوئیس با حذف سقف تعیین شده، جهش عجیب فرانک را باعث شد و تردیدهایی درباره اعتبار خود را دامن زد. در این میان پنج سوال اساسی را باید پرسید و پاسخ داد:

چرا بانک ملی سوئیس برای ارزش فرانک سقفی در نظر گرفت؟

در جریان بحران مالی منطقه یورو، فرانک سوئیس که مدت‌ها پناهگاه ارزی در زمان استرس در نظر گرفته می‌شد، به شدت در برابر یورو رشد کرد. این امر تولیدکنندگان این کشور را که سهم قابل ملاحظه‌ای از صادراتشان را به منطقه یورو می‌فرستادند، تهدید می‌کرد. در سپتامبر ۲۰۱۱، بانک ملی سوئیس تصمیم گرفت ارز خود را از عبور از سطح برابری ۲۰/۱ مقابل یورو باز دارد.

آیا سیاست میخکوب خزنده جواب داد؟

اقتصاد سوئیس در سال‌های اخیر سریع‌تر از منطقه یورو رشد کرده، اما تورم این کشور نزدیک صفر مانده است که نشان می‌دهد اقتصاد آن از خطرات تورم منفی عبور نکرده است.

چرا میخکوبی کنار گذاشته شد؟

بانک ملی سوئیس می‌گوید با آنکه فرانک هنوز قوی است، «ارزش بیش از اندازه آن در کل» از زمان مقرر کردن سقف نرخ برابری کاهش یافته است. تحلیلگران نیز می‌گویند که این هدف بانک مرکزی سوئیس در هفته‌های آینده با فشار بیشتری روبه رو می‌شد، مخصوصا اگر بانک مرکزی اروپا سیاست‌های تسهیل کمی خود را چنان که بسیاری از کارشناسان انتظار دارند، اجرایی کند و عرضه یورو را افزایش دهد و به افت بیشتر ارز واحد اروپایی کمک کند.

بانک مرکزی سوئیس حالا چه می‌کند؟

بانک مرکزی سوئیس حالا با دو مشکل فوری مواجه است: اعتبار آن ضربه خورده و پتانسیل به هم خوردن توازن ترازنامه آن وجود دارد. چرخش سیاستی بانک ملی سوئیس ممکن است باعث شود که قانع کردن سرمایه‌گذاران از سوی سیاست‌گذاران سوئیسی در این مورد که اهداف اعلام شده این نهاد همان اهداف واقعی هستند، دشوار شود. به علاوه از آنجا که بانک ملی سوئیس دارایی‌های زیادی بر مبنای ارزهای خارجی دارد که در برابر فرانک با افت روبه رو خواهند شد، زیان‌های بزرگ تری هم در راه خواهند بود.

درس‌های این داستان برای دیگر بانک‌های مرکزی چیست؟

مورد سوئیس نشان می‌دهد که حفظ سیاست‌های به ظاهر موقتی و اضطراری برای دوره‌های طولانی‌تر و واکسینه کردن اقتصادها در مقابل رویدادهای خارجی چقدر دشوار است. مورد سوئیس همچنین نشان می‌دهد که ایستادن در برابر موج بازارها برای بانک‌های مرکزی کشورهای کوچک چقدر دشوار است. وقتی بازارها تحت تاثیر امواج ایجاد شده توسط بانک‌های مرکزی بزرگ‌تر مانند بانک مرکزی اروپا و فدرال رزرو ایالات متحده قرار می‌گیرند، مقاومت بانک‌های مرکزی کوچک‌تر برای تاثیرگذاری می‌تواند با شکست روبه‌رو شود.