اقتصاد «واقعی»
اقتصاد ایران از سالها پیش، به اتوبوس دوم بسیار شبیهتر است. اقتصاد کلان کشور با مشکلات بسیار عمیقی دستوپنجه نرم میکند و با گذشت زمان این مشکلات شدیدتر میشود. رشد افسارگسیخته تورم، سقوط ارزش پول ملی و ردپای دولت در همه حوزههای اقتصادی عملا این امکان را از بنگاهها برای اینکه بخواهند برای منافع بنگاه خود، بدون در نظر گرفتن فاکتورهای اساسی اقتصاد کلان و نوسانات روزانه آن، هرگونه برنامهریزی داشته باشند گرفته است. حتی عدمثبات در اقتصاد کلان بهحدی است که اگر بنگاهها بخواهند همه فاکتورهای کلان اقتصادی را نیز در نظر بگیرند باز هم دستشان برای برنامهریزی و کسب سود بسیار بسته است. علاوه بر این، دولت در بسیاری از موارد اساسا جلوی پیشبرد قوانین ساده اقتصاد خرد مانند عرضه و تقاضا و کشف قیمت براساس آن را میگیرد.
شاهد این موضوع صنایع بسیاری هستند که همین امروز درگیر قیمتگذاری دستوری بوده و بیش از آنکه اقتصاد خرد سرنوشت آنها را تعیین کند، این دولت و تصمیمات اوست که موجب نیکبختی یا نگونبختی آنها میشود. اقتصاد خرد در علم اقتصاد نقش پایهای را دارد و از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ اما نوع مواجهه دانشکدههای اقتصاد به شیوه دیگری است. بیشتر دانشجویان اقتصاد این تجربه را دارند که اهمیت اقتصاد کلان برای دانشگاه، اساتید و حتی دانشجویان بیشتر از اقتصاد خرد است. ریشه این موضوع را نه در دانشکدههای اقتصاد، بلکه باید در کنترل اتوبوسی جستوجو کرد که بر مدار نوسان حرکت میکند. در واقع دانشگاه محیطی ایزوله از جامعه پیرامون خود نیست.
علاوه بر اینکه سیاستگذاران دانشگاهها سعی دارند از دل دانشکدههای اقتصاد پاسخی برای مسائل خود در کنترل اقتصاد کلان بیابند، دانشجویان نیز به سبب تاثیر روزانهای که از تصمیمات کلان اقتصادی میبینند، اقبال بیشتری به دروس مربوط به اقتصاد کلان نشان میدهند. در واقع بهعنوان یک مشاهدهگر، خود را در مقابل جامعه و اقتصادی میبینند که حتی بنگاهها که باید بیشترین تکیه را به اقتصاد خرد داشته باشند، مساله اساسی خود را شیوه سیاستگذاری دولت و اقتصاد کلان میبینند. این مشاهده دانشجو را به این نتیجه میرساند که در بررسی اقتصاد کلان با «واقعیت» و «مسائل جاری» سروکار دارد. اما «واقعیت» و «مسائل جاری» میتوانستند معنای دیگری داشته باشند.
میتوانستند به معنای حضور یک دانشآموخته اقتصاد در یک بنگاه اقتصادی باشند که دغدغه او استفاده از اصول اساسی اقتصاد خرد برای پیشرفت و سوددهی بیشتر آن بنگاه باشد. اما اکنون به معنای اقتصاد تورمزده و درگیر بحران است، به معنای اخبار روزانهای که از مداخلات سیاستگذار در همه ارکان اقتصادی حکایت دارد و دانشجوی اقتصاد نیز مانند دیگر افراد جامعه با آن مواجه است. بنابراین برای پاسخ به این پرسش که چرا دانشکدههای اقتصاد تاکید بیشتری بر اقتصاد کلان دارند، باید نگاه را از صرف دانشگاه و دانشکدههای اقتصاد فراتر ببریم و بهکاستیهای اقتصاد ایران چشم بدوزیم.