سیدعلی ابطحی مناطق آزاد در ادبیات جهانی اقتصاد به مناطقی اطلاق می‌شود که در محدوده حراست شده بندری و غیربندری، از شمول برخی از مقررات جاری کشور متبوع خارج بوده و با بهره‌گیری از مزایایی نظیر: معافیت‌های مالیاتی، بخشودگی سود و عوارض گمرکی، عدم وجود تشریفات زاید ارزی، اداری و مقررات دست و پاگیر و همچنین سهولت و تسریع در فرآیندهای صادرات و واردات با جذب سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال فناوری به توسعه سرزمین اصلی کمک می‌کند.
البته در کشورهای مختلف به تبع شرایط گوناگون موجود این مناطق به شکل‌های گوناگونی ایجاد شده‌اند؛ ولی در تمام شکل‌ها اصل ایجاد تسهیل فعالیت اقتصادی نقش محوری داشته است. در جهان، مناطق آزاد تجاری اقتصاد از دیرباز با هدف‌های مختلفی شکل گرفته‌اند، اما پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از اقتصادها برای نیل به نرخ بالاتر رشد اقتصادی رو به ایجاد چنین مناطقی آورده‌اند. به خصوص اقتصادهای در حال رشد آسیایی نظیر تایوان، هند، چین و... این نسخه را آزموده‌اند. بندر هنگ‌کنگ یکی از موفق‌ترین تجربه‌ها در این زمینه است که در بعضی گزارش‌ها بزرگ‌ترین منطقه آزاد دنیا شمرده می‌شود. در این میان شاید اقتصاد چین بیشترین بهره را از این الگو برای پیشرفت برده باشد. در اقتصاد پرشتاب چین از زمان شروع حرکت اقتصادی می‌توان، شاهد شکل‌گیری و افزایش مناطق اقتصادی بود به طوری‌که شاید بتوان ارتباط مستقیمی بین مسیر رشد اقتصاد چین و ایجاد مناطق آزاد تجاری ترسیم کرد. چین در سال 1978 تاسیس مناطق آزاد را با پنج مورد آغاز کرد. در سال 1984 چهارده منطقه دیگر به آن افزوده شد. از سال 1992، چین تصمیم گرفت گروهی از شهرهای مناطق خود را به مناطق آزاد تبدیل کند. به همین جهت در برخی شهرهای بزرگ و متوسط 15 منطقه تجارت آزاد و 49 منطقه اکتشاف فنون اقتصادی کشوری و 53 منطقه اکتشاف صنایع فنون عالی و جدید تاسیس شده است که همگی حالت‌های گوناگون مناطق آزاد هستند. مسائل فوق نشان می‌دهد آهنگ رشد اقتصاد چین که از حدود دهه 80 میلادی شکل گرفته به موازات افزایش مناطق آزاد در این کشور بوده است. در برخی گزارش‌ها آمده که میانگین رشد سالانه شاخص عمده اقتصادی مناطق توسعه صنایع با فنون عالی و جدید چین در 10 سال اخیر، 60 درصد بوده و به نیروی محرکه مهمی برای رشد اقتصاد ملی چین مبدل شده است. بنابراین می‌توان از موازات موجود بین تاسیس مناطق ویژه و رشد پرشتاب اقتصاد چین، به اهمیت وجود چنین مناطقی، به‌عنوان موتورهایی برای توسعه اقتصادی پی برد. به‌طور کلی نقش‌های عمده‌ای را که باعث اهمیت چنین بخش‌هایی در اقتصاد می‌شود می‌توان این‌گونه برشمرد: 1- جذب سرمایه و تحریک فعالان اقتصادی به سرمایه‌گذاری 2- انتقال و جذب تکنولوژی و فناوری‌های جدید به درون کشور 3- ایجاد اشتغال به‌خصوص در مناطق محروم 4- افزایش تجارت و صادرات که تمام این موارد هدف واحد رشد اقتصاد ملی را دنبال می‌کند.