تمدن کاریـزی قنات گناباد

پیدایش تمدن‌های باستانی ایران مانند سیلک در کاشان، حصار دامغان، شهر سوخته زابل و خبیص (شهداد) کرمان در سرزمین‌های خشک و حتی تمدن‌های کنار رودها مانند سوزیانا (شوش)، هلیل‌رود، جیرفت گیان نهاوند و... که از قدیم‌ترین سکونتگاه‌های بشری محسوب می‌شوند، یا ظهور تمدن مادها و هخامنشیان در همدان، شیراز و شوش به همراه رونق کشاورزی شهرنشینی و ساخت‌وساز، شکل‌‌گیری شهرهای دوران اسلامی مانند تبریز، ری، نیشابور، قزوین، اصفهان و... بر آمیختگی شکوهمندی از تکوین حیات تمدنی ایرانیان با شرایط اقلیمی پیرامون آنها به‌ویژه بهره‌برداری از منابع سطحی و زیرزمینی گواهی می‌دهد. نگاه به گذشته تاریخی ایران بیانگر آن است که جهانیان، ایران و اقوام ایرانی را به مردمانی که صاحب دانش‌های تاثیرگذار در زمینه‌های مختلف علمی و عملی برای تکوین تمدن بودند، می‌شناختند.

سرزمین چین، هند و روم باستان و ساکنان آن از آیین‌ها، ادبیات و معماری غنی برخوردار بوده و از گذشته‌های بسیار دور تکنولوژی استفاده از آب‌های زیرزمینی را می‌دانستند. در آن زمان‌ها نام ایران و قنات در کنار هم آورده می‌شد تا آنجا که به محدوده وسیعی از ایران آن روزگار «تمدن کاریزی» می‌گفتند. بر این اساس، قنات همزاد واقعی مدنیت گروه‌های اجتماعی است که در گوشه و کنار سرزمین ایران حیات فرهنگی و تمدنی خود را رقم زده‌اند. به همین دلیل نیز متناسب با شرایط اقلیمی و تحولات سیاسی-اجتماعی در روند تکاملی جامعه اثرگذار بوده است. قنات که هم یک شیوه استخراج آب‌های زیرزمینی است و هم فرهنگ استفاده از آب را در تمام ابعاد محیطی اجتماعی و اقتصادی دربرمی‌گیرد در ایران باستان و ایران اسلامی کاربرد فراوان داشته است. با این حال، اکنون بیش از نیم‌قرن است که در ایران کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نیم‌قرن گذشته حتی یک قنات شامل مجموعه چاه‌های عمودی و افقی مادرچاه، میله‌ها، کوره و مظهر در محدوده جغرافیایی کشور ساخته نشده و بسیاری دیگر در اثر عدم مراقبت ویران شده‌اند. در این نیم‌قرن برای تامین آب مورد نیاز جمعیت رو به رشد کشور راه‌حل‌هایی همچون احداث سدهای بزرگ روی رودخانه‌های دائمی کشور انتخاب شده است و در نواحی مختلف کشور نیز تعداد زیادی چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق در داخل زمین در کنار میله‌ها و قنات‌ها حفر شده، اما همچنان ایرانیان با خشکسالی‌های جدی و طولانی دست و پنجه نرم می‌کنند و در مقیاس محلی و جهانی نیز ایران جزو کشورهای توسعه‌یافته به حساب نمی‌آید. بر این اساس می‌توان دو مساله را مطرح کرد:

۱- رها کردن قنات و شیوه تفکر کاریزی که نقش تامین آب و سلامتی محیط زیست را دربردارد.

۲- پذیرش تداوم خشکسالی در مناطق مختلف کشور، همزمانی آن با جاری شدن سیل‌های مخرب و عواقب آنها.

بررسی تاریخ ایران نشان می‌دهد که شیوه تفکر کاریزی در پیوند ناگسستنی با سیر تمدن این سرزمین بوده و پویایی تمدن را باعث شده است. ایرانیان از همان زمان که یکجانشینی را آغاز کردند، از شیوه‌های حفر قنات و بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی برای شکل دادن تمدن‌های پراکنده بهره جستند.

قنات برخوردار از گونه‌ای نظام مهندسی دیرپا و تکوین یافته طی سده‌های طولانی است که مطابق با آن با مشارکت جمعی و استفاده از دانش بومی هر منطقه، قطره‌قطره آب‌های پراکنده در درون خاک را از عمق زمین استخراج می‌کند و آنها را به هم پیوند می‌دهد و همانند رودخانه‌ای جاری در زیرزمین آب را به روی زمین می‌آورد. در این نظام مهندسی، تعدادی چاه عمودی به نام میله حفر می‌شود با عمق و فاصله محاسبه‌شده، در مکان مسیر و شیب محاسبه‌شده میله‌ها از زیر توسط یک چاه افقی که کوره نام دارد و از شیبی اندک برخوردار است به یکدیگر وصل می‌شوند. محاسبات آن‌قدر دقیق است که به تدریج پس از طی مسافتی در درون میله افقی (کوره)، آب از مظهر قنات ظاهر و جاری می‌شود. بدین‌سان، این آب براساس محاسبات در مکان مورد نظر از زیرزمین بیرون می‌آید.

در بسیاری از مناطق ایران و جهان اگر نظام مهندسی قنات نبود، تمدن روستا و شهر پدید نمی‌آمدند طبق نظر هانری گوبلوا، قنات در حدود سده هشتم قبل از میلاد در شمال غربی ایران در مرز کنونی با ترکیه توسط معدن‌کاران برای استخراج آب معادن حفر شد. درباره درستی یا نادرستی این نظر، تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد.

مهم این است که این شیوه از دست یافتن به آب به تدریج مورد استفاده کشاورزان واقع شد و به سراسر فلات ایران گسترش یافت. در دوره هخامنشیان (۳۳۰-۵۵۹ ق.م) این شیوه توسط ایرانیان به مناطق خشک در سواحل جنوبی دریای پارس، عمان و عربستان کنونی منتقل شد. حدود ۵۰۰ ق.م در طی لشکرکشی‌های ایرانیان این فن در مصر رواج یافت. با گسترش اسلام، ساکنان شمال آفریقا با قنات آشنا شدند و قنات یا فوگا در حدود ۷۵۰میلادی توسط مسلمانان در شهر مادرید پایتخت اسپانیا دایر شد در سال۱۵۲۰م اسپانیایی‌ها حفر قنات را در مکزیک آغاز کردند و از آنجا این نظام مهندسی تامین طبیعی آب به لس‌آنجلس برده شد.

در شرق ایران، وجود قنات در چین از حدود ۱۲۰ق.م گزارش شده، اما گسترش قنات در مناطق دیگر چین مانند تورفان، به حدود ۱۷۸۰م برمی‌گردد. طی آن سده مقنی‌های خراسانی دست به احداث قنات در این قسمت از آسیا زدند. قنات‌های ژاپن (حدود ۲۸۰ رشته) که غالبا در ناحیه نارا پایتخت قدیم ژاپن بودند، به نام منبو یا مانبو خوانده می‌شوند و قدمتی سیصد ساله دارند. واژه مانبو می‌تواند ریشه در ترکیب ایرانی «منبع آب» داشته باشد. اگر قنات نبود شهرهای قدیمی مهمی چون ری، نیشابور، یزد، کاشان، سبزوار، کاشمر، مشهد، فردوس، گناباد، و... که همگی در حوزه تمدنی کم‌باران ایران هستند، به وجود نمی‌آمدند یا حداقل بخش مهمی از توسعه آنها مختل می‌شد.

 تا حدود سال۱۳۴۰ شمسی تمام یا قسمت اعظم آب شهرهای مذکور از طریق قنات تامین می‌شد و هم‌اکنون نیز قنات تامین‌کننده بخشی از آب شهرها و روستاهای کشور است. بنابراین قنات صرفا یک پدیده روستایی و کشاورزی نیست، بلکه نقشی بنیادی در تاسیس و گسترش شهرها داشته است.

 بدین‌سان اگرچه در بسیاری از بخش‌های ایران استفاده از قنات و دایر کردن و حفاظت از آن رو به فراموشی رفته، اما همچنان ایران در زمره مهم‌ترین کشورهای صاحب تمدن کاریزی و گویا مهم‌ترین آن است. مختصر آنکه ایرانیان در تکوین این تمدن کوشیدند. ریچارد فرای، ایران‌شناس بزرگ می‌نویسد: «برای آنکه آب پرارزش را از گزند تبخیر در برابر خورشید نگاه دارند یا آنکه آن را از فرو رفتن به زمین مصون دارند یک روش بسیار خوب در ساختمان مجراهای زیرزمینی ابداع کرده‌اند در مغرب ایران این مجراها را قنات و در مشرق ایران آنها را کاریز می‌گویند. این مجراها یا جوی‌های زیرزمینی از روزگار باستان ساخته می‌شد چنان‌که پلیب یا پلیبیوس از وجود آنها به فراوانی در میان مادها خبر می‌دهد. بعضی از آنها چندین میل تا سرچشمه خود فاصله دارند. ساختمان و تعمیر این قنات شاهکار مهندسی است و نیازمند اشخاص کاردان و ماهر است»

اهمیت تامین آب در اوستا به ویژه در ستایش کشاورزی و تقدس آب مطرح شده است. آلبرت اومستد، خاورشناس و متخصص تاریخ هخامنشی و آشور، با استناد به «وندیداد» قنات را در زمره نعمت‌های بشری بر‌می‌شمرد و تاکید می‌کند که به‌دست آوردن این نعمت کار سخت می‌خواهد. این مساله گواه آن است که آب نزد ایرانیان دارای تقدس بوده و از آنجا که در زمره عناصر چهارگانه قرار داشته برای آن بناهای نیایشی مانند معابد الهه باروری و آب، آناهیتا، بنا می‌کردند. این روند در دوره باستان ادامه یافت و در دوره ساسانیان به اوج خود رسید. پس از ورود اسلام به ایران نیز آب همچنان قداست خود را در تطهیر حفظ کرد و بناهای بسیاری مانند حوض‌خانه و وضوخانه در مکان‌های مقدس مانند مساجد و مقابر بنا شد.

پیدایش قنات را مربوط به هزاره اول پیش از میلاد می‌دانند در یک کتیبه آشوری متعلق به سارگون دوم (۷۰۵-۷۲۲ ق.م)، پیروزی پادشاه با مسدود کردن مظهر قنات برای تصرف شهر اولهو شرح داده شده است. این پیروزی برای سارگون آگاهی یافتن بر نظام آب‌رسانی به‌وسیله قنات را نیز به ارمغان آورد. بعد از آن آشوریان در تهیه آب شهرهای نینوا و اربیل از قنات استفاده کردند.

روزگار داریوش کبیر (۴۸۶-۵۲۱ ق.م) اوج شکوفایی آب‌رسانی، آبیاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به شمار می‌رود به امر شاهان هخامنشی آن کس که کاریزی حفر می‌کرد و آب به سطح زمین می‌آورد و زمین را آبادان یا کاریزهای خشک را بازسازی می‌کرد مالیات پنج نسل بر او بخشیده می‌شد. در همین دوران فناوری قنات از ایران به مصر صادر می‌شد. حفر قنات‌های متعدد در واحه خرقا از چنان اهمیتی برخوردار بود که می‌گویند معبد آمون در تبس را مصریان به یاد این اقدام بزرگ ساختند و به این وسیله داریوش بزرگ را ارج نهادند. ایران‌شناسان روس در پژوهش پیرامون دوره اشکانیان (پارتیان) یادآور شده‌اند که کمبود آب و بارش موجب شده است که ساکنان فلات ایران از عهد باستان به آبیاری مصنوعی متوسل شوند.

 دالان‌های زیرزمینی که برای به روی زمین آوردن آب‌های تحت‌الارضی حفر می‌شد (کاریز) به وسیله چاه‌ها، با سطح زمین مربوط بودند که برای تنقیح و پاک کردن کاریزها به‌کار می‌رفت. شکوفایی تجاری و فرهنگی جاده ابریشم -که با گذر از ایران، چین را به روم وصل می‌کرد- مصادف بود با دوره اشکانیان. شواهدی وجود دارد که در این دوره باز هم در شرایط جنگی یادی از قنات در میان آمده است. چنان‌که نبرد میان دو پادشاه اشک سوم و آنتیوخوس کبیر با قنات‌های احداث‌شده در بیابان‌های مرکزی ایران مرتبط است. اشک سوم برای جلوگیری از ورود آنتیوخوس به مرکز ایران سعی کرد تا کاریزهای موجود در بیابان‌های مرکزی را خراب و منابع تامین آب سپاهیان آنتیوخوس را قطع کند. گیرشمن براساس تحقیقاتی که در زمینه تاسیسات و تجهیزات ساخته‌شده برای خدمت‌رسانی به جاده ابریشم انجام داده، معتقد است: «تجار گذشته از بنای کاروانسرا و آب انبارها، قنوات را غالبا با سرمایه‌های شخصی برای رونق و تداوم تجارت حفر می‌کردند.» در روزگار ساسانی آبیاری به روش‌های پیشرفته‌تری صورت می‌گرفت و نام‌هایی که از فنون این رشته از کشاورزی معمول بوده از وسعت دامنه آن خبر می‌دهد. در این دوره اهمیت آب و آبیاری از دو جهت است: نخست آنکه دفتر و دیوانی به‌وجود آمد که بر منابع آب و چگونگی استفاده از آن نظارت می‌کرد و دیگر گسترش کاریزکنی و رواج آن به سرزمین‌های جنوبی خلیج‌فارس است. طبق قوانین موجود در این دفتر دیوانی، هرگاه قنات‌ها خراب می‌شد دولت آن را تعمیر می‌کرد و اگر متروک شده بود، تنقیح و در صورت لزوم احداث می‌کرد.

بررسی تاریخ ایران نشان می‌دهد که شواهد بسیاری درباره وجود قنات در دوره‌های مختلف تاریخی در منابع مکتوب و غیرمکتوب اعم از سنگ‌نبشته‌ها، اشیا و آثار فرهنگی و هنری و ادبیات شفاهی ارائه شده است که برای بازشناسی تاریخ تمدن کاریزی ایران قابل تامل هستند.