کسی شاه را نمی‌خواست

هلموت اشمیت،‌صدراعظم آلمان

۳. موضع آلمان: هلموت اشمیت، صدراعظم آلمان در این کنفرانس موضع‌گیری خاص و مستقلی نداشت و طبق اظهارات حاضران، بیشتر همسو با فرانسه بوده و در اظهارات خود متکی به گزارش‌های پونیاتوسکی بوده، هر چند بیش از سایر همپیمانان نگران منافع اقتصادی کشورش در ایران بود، ولی اعتقادی به باقی ماندن شاه در کشور نداشت. ۴. موضع آمریکا: جیمی‌کارتر در خاطرات خود با اشاره به صحبت‌های رد و بدل شده در گوادلوپ به صراحت می‌نویسد: «متوجه شدم سه تن رهبران دیگر، پشتیبانی چندانی از شاه نمی‌کنند. آنها در فکر تشکیل یک دولت غیر‌نظامی بودند و همگی می‌گفتند، شاه هر چه زودتر باید برود. همچنین در مورد انسجام و قدرتمند ماندن نیروهای مسلح با من هم عقیده بودند.» کارتر در این کنفرانس گفته بود: «اوضاع ایران بسیار آشفته است، شاه دیگر نمی‌تواند دوام بیاورد. مردم ایران، دیگر او را نمی‌خواهند و از این پس، دولتی که حاضر باشد با او کار کند، وجود ندارد..» کارتر همچنین اظهار داشته بود: «ما ترجیح می‌دهیم که شاه نقشی عمده در دولت به عهده داشته باشد، ولی این تصمیم را ملت ایران باید بگیرند.»

اما در نهایت سران کشورهای آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه پس از ۳ روز گفت‌وگو و مشورت راجع به تحولات ایران به این نتیجه رسیدند که باقی ماندن شاه در ایران سبب تداوم بحران خواهد شد. از این رو بود که ژیسکاردستن به کارتر توصیه کرد که با دولت احتمالی جدید تهران که ریاست معنوی آن با آیت‌الله خمینی خواهد بود، وارد مذاکره شوند. چنین شد که آنها مصمم شدند با سران انقلاب ایران از جمله بنیانگذار انقلاب ارتباط بگیرند. از این رو بود که در روز ۱۸ دی مطابق ۱۸ ژانویه، تلاش برای برقراری این ارتباط آغاز می‌شود.

به‌طوری‌که هادی غفاری در خاطرات خود می‌گوید: در حالی که دو روز از پایان کنفرانس گذشته بود و در روز پایانی همین کنفرانس نیز رسما بختیار بر سر کار آمده بود دو نفر از اعضای وزارت خارجه فرانسه از سوی ژیسکاردستن و جیمی کارتر در حالی که حامل پیام محرمانه‌ای برای امام بوده‌اند به ملاقات ایشان می‌آیند و به‌رغم تعهدات و قراردادهای بین‌المللی رسما در امور ایران دخالت کرده و از امام می‌خواهند چون ما از دولت بختیار حمایت خواهیم کرد، بهتر است حضرت آیت‌الله از دولت بختیار حمایت کنند یا حداقل سکوت نمایند و بهتر است حضرت آیت الله برای رفتن به ایران عجله ننمایند و به‌دنبال آن امام را بطور ضمنی تهدید به کشتار گسترده نمودند.»

صادق طباطبایی نیز در این رابطه می‌گوید: «چند روز بعد از گوادلوپ، دو نفر از کاخ الیزه برای ملاقات امام (ره) به نوفل لوشاتو آمدند. در آن مقطع تدابیر امنیتی برای امام (ره) مهیا کرده بودیم و دکتر چمران یک تیم را مامور این کار کرده بود، چون پلیس فرانسه در اطراف محل سکونت امام (ره) خانه‌ای تیمی را کشف کرده بود که توسط سیا، مرکز جاسوسی آمریکا، در حال نصب دستگاه‌های استراق سمع بودند...ولی به هر حال فردای آن روز مجددا آمدند و نزد امام (ره) رفتند. یکی از آنها ضمن ابلاغ پیام آقای ژیسکاردستن گفت: «پرزیدنت کارتر توسط آقای ژیسکاردستن برای شما پیامی داده‌اند که ما مامور ابلاغ آن به شما هستیم» و اضافه کرد: «پرزیدنت کارتر پیغام داده است، اوضاع کشور شما بسیار بحرانی و نامناسب است، اگر این وضع ادامه پیدا کند چه بسا ما هم دیگر نتوانیم اوضاع را کنترل کنیم و ارتش وارد عمل شود و از اختیار ما هم خارج گردد و چه بسا خونریزی‌هایی به وجود آید که غیرقابل مهار گردد؛ لذا از شما می‌خواهیم فعلا از دولت ملی بختیار حمایت کنید و به طرفداران خود و سایر انقلابیون بفرمایید که آنها نیز با شرایط فعلی کنار بیایند. تا چند ماه دیگر، هر وقت که اوضاع آرام شد انتخابات برگزار می‌کنید و هر آنچه را که مدنظر شماست پیاده می‌کنید.» امام (ره) در جواب نماینده کارتر گفتند: «من تعجب می‌کنم از آقای کارتر که می‌گوید دموکرات است و چنین درخواستی از ما دارد و از ما می‌خواهد بر خلاف قانون عمل کنیم...»

همانطور که در اظهارات سران در گوادلوپ و پس از آن در مذاکرات آنها با سران انقلاب آمد، بحث عملکرد ارتش در شرایط بحرانی بسیار جدی بود که همین امر باعث شد در ایران، ژنرال هایزر به ارتشبد قره‌باغی، رییس ستاد بزرگ ارتشداران پیشنهاد ‌کند که «خوب است تیمسار با مهندس بازرگان و دکتر بهشتی، نمایندگان جبهه مخالفین و [امام] خمینی ملاقات بکنید.» قره‌باغی در خاطرات خود می‌نویسد: «تیمساران و من از پیشنهاد ژنرال هایزر متعجب شده بودیم... به تیمساران گفتم، ملاحظه می‌‌کنید که ژنرال هایزر تا به حال مرتبا به ما می‌گفت که دولت آمریکا از دولت بختیار پشتیبانی می‌نماید...ولی حالا پیشنهاد ملاقات با نمایندگان [آیت‌الله خمینی] و مخالفان را می‌کند... آیا می‌شود که اینها هر دو طرف را بخواهند؟! فرماندهان و تیمساران اظهارات مرا تایید می‌کردند. همه متعجب و ناراحت بودیم...» قره‌باغی شرح جلسه‌ یاد شده را به شاه ارائه می‌نماید:«اعلیحضرت فرمودند: خیلی عجیب است! یعنی چه؟! معلوم هست اینها چه می‌خواهند؟»اما غیر از ارتش، بحث نفت هم برای سران چهار کشور مهم بود که بنیانگذار انقلاب در این خصوص اطمینان خاطر داده بود: «ما نمی‌خواهیم صدور نفت را قطع کنیم، ولی پول آن را خرج خرید اسلحه نمی‌کنیم. پول نفت را خرج تهیه وسایل مورد نیاز برای کشاورزی و عمران و آبادی کشور خواهیم کرد.»