اقتصاد ایران؛ امیدها و دشواریها
بودجه آموزش و پرورش؛ آبی که از حله به کوفه میرود
ناصر ذاکری http://nr. zakeri. com ما را همه شب نمیبرد خواب ای خفته روزگار! دریاب در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه میرود آب؟! شیخ اجل سعدی در ابتدای این غزل، گویی نارضایتی خود را از وضع موجود و سیر طبیعی امور به صورت گلایه از قوانین طبیعت بیان میکند: فرات پرآب و سرشار از زندگی در ادامه مسیرش به جای اینکه از حله راه خودش را به سمت بیابانهای تشنهای که انتظارش را میکشند، کج کرده و سیرابشان کند، آنها را به حال خود رها میسازد و آرام و بیخیال به سوی کوفه روانه میشود!
ماجرای منابع بودجهای ما نیز گویی مشابه جریان فرات است!
دولت در طول سالیان دراز بهدلیل محدودیت منابع درآمدی نتوانسته بودجه بخش مهمی مانند آموزش و پرورش را به نحو مناسب افزایش داده و از شدت دشواریهای آن بکاهد.
ناصر ذاکری http://nr.zakeri.com ما را همه شب نمیبرد خواب ای خفته روزگار! دریاب در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه میرود آب؟! شیخ اجل سعدی در ابتدای این غزل، گویی نارضایتی خود را از وضع موجود و سیر طبیعی امور به صورت گلایه از قوانین طبیعت بیان میکند: فرات پرآب و سرشار از زندگی در ادامه مسیرش به جای اینکه از حله راه خودش را به سمت بیابانهای تشنهای که انتظارش را میکشند، کج کرده و سیرابشان کند، آنها را به حال خود رها میسازد و آرام و بیخیال به سوی کوفه روانه میشود!
ماجرای منابع بودجهای ما نیز گویی مشابه جریان فرات است!
دولت در طول سالیان دراز بهدلیل محدودیت منابع درآمدی نتوانسته بودجه بخش مهمی مانند آموزش و پرورش را به نحو مناسب افزایش داده و از شدت دشواریهای آن بکاهد.
کمک تشکلهای مردمی مانند خیرین مدرسهساز هم هرچند ارزشمند و شایسته تقدیر بوده، اما متناسب با نیازهای حیاتی این بخش نیست. نتیجه این وضعیت هم بروز کمبودهای اساسی در این بخش و بروز سوانح دلخراش و تاثربرانگیز است.
بازنگری در شیوه توزیع منابع بودجهای و به بیان دیگر کاستن از بودجه بخشهای دیگر و افزودن بر منابع در اختیار آموزش و پرورش، شاید بتواند در کوتاهمدت قدری شرایط را مطلوبتر سازد، اما در بلندمدت دشواریهای گستردهتری بر کل اقتصاد تحمیل میکند و آموزش و پرورش را نیز بینصیب نمیگذارد و به اصطلاح دودش به چشم این بخش نیز میرود. حتی بهبود شیوههای مدیریت در درون بخش نیز اثری بسیار کمرنگ در بهبود وضعیت آن خواهد داشت.
به عبارت دیگر، ارتقای کیفی آموزش و پرورش در جامعه ما و تامین نیازهای رو به رشد مالی آن در گرو تغییر اساسی نوع نگرش به این بخش است؛ و در نهایت حرکت از یک سازمان دولتی متکی به بودجه عمومی به سوی تشکیلاتی مردمی و اجتماعی که دولت فقط در حد یک مشاور، همراه و حامی در آن حضور دارد.
با این حال، در کوتاهمدت دولت ناگزیر از ایفای نقشی جدی و تعیینکننده در این عرصه و تامین منابع مالی مورد نیاز بخش به بهترین نحو ممکن است. نگاهی مختصر به روند تغییرات بودجه طی چند ده سال گذشته، نکات جالبی را بر ما معلوم میسازد. من فقط به یک نکته خاص در این عرصه
اشاره میکنم:
در حال حاضر دولت نقش ویژهای در تامین مالی سازمانها و موسسات فرهنگی و پژوهشی- دینی دارد و بودجه
تخصیص یافته به این مهم در طول سالیان گذشته با سرعتی بیشتر از سایر بخشها رشد کرده تا بتواند خلأ موجود را جبران کند. در حالی که چنین فعالیتهایی در گذشته به بهترین نحو از طریق کمکهای مردمی و وجوهات شرعی تامین می شد. به بیان دیگر درآمد وجوهات و موقافات در حدی بوده که نه تنها برای تامین مالی این فعالیتهای گسترده کافی بوده، بلکه از محل این درآمدها فعالیتهای خیریه نیز صورت میگرفت.
شهید مطهری در کتاب تکامل اجتماعی انسان، اشاره به این نکته دارند که مرحوم آیتالله بروجردی اجازه داده بودند، از منابع مالی و وجوهات شرعی حتی برای کمک به آموزش و پرورش آن زمان که تحت مدیریت دولت وقت بود، صرف شود.۱
اینک در شرایطی که دولت با محدودیت شدید منابع مالی مواجه است و از تامین بودجه بخش مهم و حیاتی آموزش و پرورش بازمانده است، رویههای موجود بودجهای آن را ملزم میکند تا هزینه فعالیت موسسات فرهنگی و پژوهشی- دینی متعددی را تامین کند که به بهترین نحو میتوانند، از محل سابق خود تامین شوند.
من به اهمیت فعالیت موسسات آموزشی و پژوهشی مذکور بیتوجه نیستم و حتی معتقدم باید اینگونه سازمانها متعدد و متکثر شوند و فعالیتشان گسترش یابد، اما در شرایطی که دولت با محدودیت منابع مالی مواجه است، چرا این سازمانها به جای تامین از طریق درآمد موقوفات همچنان که قرنها مرسوم بوده به استفاده از بودجه محدود دولتی روی آوردهاند؟ چرا به جای اینکه از محل درآمد موقوفات و وجوهات شرعی، به آموزش و پرورش کمک شود و باری از دوش دولت برداشته شود، در مسیر برعکس حرکت میکنیم؟ آیا این شیوه تخصیص منابع مثال بارز همان جریان آب فرات از حله به کوفه نیست؟ آن هم در حالی که حوزه آموزش و پرورش از فرط کمتوجهی به بیابانی تشنه و منتظر رسیدن آب فرات میماند؟!
دسترسی آسان دولت به درآمدهای نفتی در چند ده سال گذشته، شرایطی را فراهم آورده که دولت بدون نیاز به «مردم و سازمانهای مردمی» فعالیتهای خود را گسترش داده و در همه حوزهها حتی امور خیریه نیز مردم را به حاشیه رانده و علاوه بر «کارفرمای بزرگ اقتصاد» بودن، «خَیر بزرگ» هم باشد! اما اینک که دوران محدودیتهای بودجهای فرا رسیده است، دولت باید با بازنگری در این فعالیتها، مجددا با اتکا به سازمانهای مردمی، این بخش از فعالیتها را مجددا به همان مردم واگذارد. همانگونه که در بالا ذکر شد، راهحل بلندمدت مشکلات مالی بخش آموزش و پرورش، تعریف مجدد این سازمان به عنوان سازمانی مردمی و متکی به کمک مالی مردم و نه صرفا دولت است. با این حال، در کوتاهمدت، با کاهش وابستگی موسسات فرهنگی و پژوهشی- دینی به دولت و افزایش سهم وجوهات شرعی و درآمد موقوفات در این عرصه و نیز کمک هرچند محدود از محل تجهیز داراییهای موقوفه برای بخش آموزش و پرورش، میتوان مشکلات و محدودیتهای مالی این بخش را تا سطحی قابل تحمل کاهش داد.
۱ - کمک آیتالله العظمی بروجردی به آموزش و پرورش به نقل از شهید مطهری، در آدرس زیر ذکر شده است:
http://broujerdi.org/content/view/733/135
ارسال نظر