ساختار بازار اجاره مسکن در ایران
بهروز ملکی
کارشناس اقتصاد مسکن
اجارهنشینی برای بسیاری از خانوارها، جانشین خرید مسکن به شمار میآید؛ به این ترتیب که با توجه به قیمت مسکن، ناگزیر میشوند یا ترجیح میدهند تقاضای خود را برای تملک مسکن به تعلیق درآورده، در مقابل به بازار اجاره مسکن روی آورند. انتظار رشد قیمتها در بازار مسکن، انگیزه خرید مسکن را در خانوادههایی که از توان مالی لازم برای این موضوع برخوردارند، دوچندان می کند؛ زیرا واهمه دارند با ادامة روند صعودی قیمتها، توان آنها برای خرید مسکن در آینده، کاهش یابد.بهروز ملکی
کارشناس اقتصاد مسکن
اجارهنشینی برای بسیاری از خانوارها، جانشین خرید مسکن به شمار میآید؛ به این ترتیب که با توجه به قیمت مسکن، ناگزیر میشوند یا ترجیح میدهند تقاضای خود را برای تملک مسکن به تعلیق درآورده، در مقابل به بازار اجاره مسکن روی آورند. انتظار رشد قیمتها در بازار مسکن، انگیزه خرید مسکن را در خانوادههایی که از توان مالی لازم برای این موضوع برخوردارند، دوچندان می کند؛ زیرا واهمه دارند با ادامة روند صعودی قیمتها، توان آنها برای خرید مسکن در آینده، کاهش یابد.در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، بخش قابل توجهی از مسکن مورد نیاز خانوار، در بازار اجاره تامین میشود؛ ولی در کشورمان با وجود افزایش سهم مسکن اجارهای طی دهههای اخیر، همچنان سهم تصرف اجارهای به مراتب کمتر از تصرف ملکی است و عمده خانوارها تمایل دارند مسکن خود را بهصورت ملکی تامین کنند. واقع مطلب این است که به دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میل به مالکیت در ایران بالا است؛ به گونهای که اکثر خانوارها تا وقتی که مجبور نشوند، سکونت اجارهای را انتخاب نمیکنند.
نکتة شایان توجه، ساختار تقاضای مصرفی مسکن در کشور است. با توجه به هرم جمعیتی کشور، تقاضای بالقوه عظیمی، در حال حاضر و در سالهای آتی در بازار مسکن حضور خواهد داشت که بخش اصلی آن جمعیت، در محدودة سنی ۲۰ تا ۴۰ سال هستند. واضح است که حتی اگر توان کسب درآمد این گروه سنی افزایش یابد، بهطور طبیعی، این گروه سنی از انباشت پسانداز بالایی برخوردار نیست. به غیر از بخش کمی از این جریان تقاضا که با پشتوانة ثروت نسلهای پیشین و یا با دریافت تسهیلات بانکی و غیربانکی به خرید مسکن اقدام میکنند، بقیه افراد به مسکن اجارهای روی میآورند. در سمت عرضه مسکن اجارهای نیز با توجه به نوسانات شدید قیمت مسکن در کشورمان، بهرهمندی از فرصتهای سوداگری و خرید و فروش، جذابیت بیشتری نسبت به حفظ بلندمدت مسکن، به منظور اجارهداری دارد. خلأ نهادهای اجارهداری، بالا بودن هزینههای مبادلاتی، حمایت نکردن از صنعت اجارهداری و... نیز مزید بر علت هستند.
نگاهی به سمت عرضه مسکن اجارهای در کشور، حاکی از آن است که عرضه، توسط متقاضیان بلندمدت سرمایهای مسکن (دارندگان چند واحد مسکونی) تامین میشود؛ چراکه این افراد برای حفظ ارزش پول در برابر تورم و کسب عایدی و سود سرمایه، اقدام به پسانداز روی دارایی بهصورت خرید مسکن مینمایند و واحدهای مازاد بر نیاز خود را بهصورت اجارهای ارائه میدهند. با این حال یکی از مهمترین علل شکل نگرفتن اجارهداری حرفهای در کشورمان را میتوان ناشی از نوع بازدهی آن دانست. شایان توجه است که مسکن نیز مانند سهام، دو نوع بازدهی ایجاد میکند: یکی عایدی سرمایه (افزایش قیمت مسکن) و دیگری سود سرمایه (اجاره مسکن).
مطالعات اقتصادی حاکی از آن است که نرخ رشد بلندمدت قیمت مسکن، تقریبا منطبق با تورم عمومی است. بنابراین افزایش قیمت مسکن را نمیتوان بهعنوان بازدهی واقعی لحاظ کرد؛ چراکه افزایش قیمت، در واقع جبران کاهش ارزش ناشی از تورم عمومی است و بازدهی واقعی مسکن از طریق اجارهبها تامین میشود؛ بنابراین توسعه اجارهداری حرفهای رابطه مستقیمی با بازدهی ناشی از اجاره دارد. در ایران، با وجود اینکه بخش قابل توجهی از درآمد خانوارهای مستاجر مصروف اجاره بها (حدود یک سوم در سال ۱۳۹۳) میشود، عمده بازدهی اسمی مسکن، مربوط به افزایش قیمت است، نه اجاره بهای دریافتی. به گونهای که طی دو دهه گذشته، متوسط بازدهی اجاره در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران (نسبت اجاره سالانه به قیمت مسکن) ۵ تا ۸ درصد است. ضمن اینکه با لحاظ هزینههای جانبی (استهلاک، مالیات، حق الزحمه مشاوران املاک و...)، بازدهی واقعی اجارهداری، به کمتر از اعداد یادشده میرسد.
این در حالی است که عمده بازدهی مسکن در کشورهای دارای اجارهداری حرفهای، از طریق اجارهبها تامین میشود؛ ضمن اینکه در این کشورها علاوه بر بازدهی معمول ناشی از دریافت اجاره، امتیازاتی مانند یارانه مستقیم، تسهیلات کمبهره، معافیتهای مالیاتی و... برای حمایت از مسکن اجارهای اقشار هدف لحاظ میشود که این امتیازات، جذابیت اجارهداری برای این اقشار را نیز افزایش میدهد. از سوی دیگر، پایین بودن استهلاک و در نتیجه بالا بودن عمر مفید ساختمان، موجب افزایش دوره بهرهبرداری از سرمایهگذاری برای اجارهداری میشود. بنابراین با توجه به جمیع موارد و ملاحظات مترتب بر فرآیند اجارهداری، طبیعی است که در ایران بخش خصوصی، انگیزه لازم برای سرمایهگذاری به قصد اجارهداری حرفهای نداشته باشد.
در همین راستا، بر خلاف تصور عمومی نباید صاحبان منازل را به سبب بالا بودن اجارهها، برندگان بازار مسکن در ایران بدانیم. ممکن است گفته شود مستاجران نیز رضایتی از بازار اجاره ندارند و از بالا بودن اجارهها، بهویژه در کلانشهرها گله دارند. دو علت کلی برای این مساله قابل ذکر است؛ علت اول، درونبخشی و ناشی از بالا بودن قیمت زمین و مسکن است که منجر به کم شدن نسبت اجاره به قیمت مسکن و نارضایتی موجر میشود و علت دوم، برونبخشی و ناشی از پایین بودن سطح عمومی درآمدها است که منجر به زیاد شدن نسبت اجاره به درآمد خانوار و نارضایتی مستاجر میشود.
تصرف مسکن
در سال1365، بیش از 77 درصد خانوارهای کل کشور، دارای سکونت ملکی بودهاند، 12 درصد اجارهنشین و 8/ 10 درصد نیز سایر انواع تصرف (رایگان، سازمانی و...) داشتهاند. این نسبتها در سال 1390 به 7/ 62 درصد تصرف ملکی و 6/ 26 درصد تصرف اجارهای و 7/ 10 درصد سایر انواع تصرف تغییر یافته است. بنابراین، طی دهههای گذشته، سهم تصرف ملکی در کشور کاهش و سهم تصرف اجارهای افزایش یافته است. به نظر میرسد نوسانات اقتصاد کلان، افزایش نرخ تورم به خصوص قیمت مسکن، افت درآمد واقعی خانوار و توزیع نابرابر درآمدی، موجب شده است که تامین مالی مسکن ملکی، از توان بسیاری از خانوارها، بهویژه در شهرها، فراتر رود و نسبت مالکیت مسکن کاهش یابد. به عبارت دیگر، مستاجران با برونفکنی از بازار مسکن ملکی مواجه بوده و افزایش سکونت اجارهای در کشور را نمیتوان به اختیار خانوارها نسبت داد. از سوی دیگر، تغییرات در ساختار جمعیتی کشور و گسترش خانوارهای 1 و 2 نفره، تقاضا برای مسکن اجارهای را افزایش داده است. این در حالی است که برای خانوار ایرانی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، سکونت ملکی دارای مطلوبیت بالاتری نسبت به سکونت اجارهای است.
همچنین باید توجه داشت که مسکن در ایران، بخش بزرگی از ثروت خانوار را به خود اختصاص داده است. از این رو، افزایش قیمت مسکن، بسته به نحوه مالکیت خانوار، میزان افزایش درآمد سالانه خانوار و همچنین نرخ تورم، اثرات متفاوتی بر اقتصاد خانوارها دارد.نگاهی به نحوه تصرف خانوارها در استانهای مختلف کشور نیز حاکی از اختلافات معنادار در این باره است، در حالی که حدود 40 درصد از خانوارها در استانهای البرز و تهران، سکونت اجارهای داشتهاند، این نسبت در استانهای اردبیل و چهارمحال و بختیاری، حدود 16 درصد بوده است.
مختصات مسکن اجارهای در ایران
سهم اجاره از کل هزینه خانوار، رابطه معکوسی با درآمد خانوار دارد (اقشار پایین جامعه، درصد بیشتری از درآمد خود را صرف اجاره مسکن میکنند).
میزان اجارهنشینی در کشور طی سه دهه گذشته، روند افزایشی داشته است (به مرور زمان، درصد بیشتری از خانوارها، اجارهنشین شدهاند).
میزان و ساختار عایدی اجارهداری، مشکلات حقوقی و مهیا نبودن بسترهای اقتصادی، از دلایل شکل نگرفتن اجارهداری حرفهای در کشور است.
ناکافی و ناکارآمد بودن مسکن اجتماعی و حمایتی، موجب سوق یافتن گروههای هدف چنین طرحهایی به بازار مسکن اجارهای شده است.
ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، موجب ذهنیت نامطلوب درباره مسکن اجارهای است.
بالا بودن طول دوره انتظار مسکن و انباشت تقاضا، موجب افزایش تقاضا برای مسکن اجارهای شده است.
افرادی که به منظور اشتغال به کلانشهرها - بهویژه تهران- مهاجرت میکنند، عمدتاً متقاضی مسکن اجارهای هستند که موجب افزایش تقاضا برای مسکن اجارهای در این مناطق میگردند. فقدان برنامه راهبردیِ بلندمدت برای مسکن اجارهای، سیاستگذاری در این حوزه را مقطعی و بدون نقشه راه نموده است. بعد خانوار در اجارهنشینان، کمتر از مالکان است (خانوادههای مستاجران، کمجمعیتتر از خانوادههای مالکان هستند). اجارهنشینی خانوارها، رابطه معکوسی با سن سرپرست خانوارها دارد (مستاجران، جوانتر از مالکان هستند). سهم اجاره از کل هزینه خانوار، رابطه مستقیمی با جمعیت شهر دارد (مشکل اجارهنشینی در شهرهای پرجمعیت بیشتر است). اجارهنشینی، رابطه مستقیمی با میزان مهاجرپذیری شهرها دارد (در شهرهای مهاجرپذیر، اجارهنشینی بیشتر است). در بلندمدت، نرخ افزایش اجارهبها تقریباً منطبق بر ترکیبی از نرخ افزایش قیمت مسکن و نرخ تورم عمومی است.
مشکل اجارهنشینی کشور، بیش از اینکه یک مسأله درونبخشی (مثل بالا بودن اجاره به قیمت مسکن) باشد یک مسأله برونبخشی (مثل بالا بودن نسبت اجاره به درآمد خانوار) است. هرچند جانشینی بالایی میان مسکن ملکی و اجارهای وجود دارد اما این دو، کاملا جانشین یکدیگر نبوده و میتوان آنها را مکمل یکدیگر دانست؛ بر این مبنا کل مسأله اجاره را نمیتوان در بازار مسکن ملکی حل نمود. نهادسازی برای اجارهداری، لازمه شکلگیری حرفهای اجارهداری است.
در برنامهریزی برای مسکن اجتماعی، ضروری است سهمی از آن بهصورت اجارهای تامین شود. در این خصوص علاوه بر دولت، نقش شهرداری، بهزیستی، کمیته امداد و... شایان توجه است. اتخاذ هر سیاست عوامپسندی که با لحاظ منافع متقاضیان (مستاجران) و بدون توجه به منافع عرضهکنندگان (موجرین) صورت پذیرد، در نهایت موجب بازی باخت-باخت میگردد (تجارب جهانی حاکی از آن است که با مشخص شدن تبعات سرکوب مالی موجرین، سیاستهای این چنینی بعد از مدتی کنار گذاشته شدهاند). با توجه به سهم بالای اجاره مسکن در هزینه خانوار و همچنین شاخص قیمت مصرف کننده، خلأ حضور وزارت راه و شهرسازی در حوزه سیاستگذاری پولی کشور (شورای پول و اعتبار) مشهود است.
بازار اجاره مسکن
اجارهبهای مسکن از عوامل مختلف درون و برونبخشی متأثر است؛ بهطوری که میتوان آن را تابعی چند متغیره از عواملی چون رشد شاخص کل (تورم)، قیمت مسکن، عرضه و تقاضای واحدهای اجارهای، عوامل روانی و... دانست. در میانمدت و بلندمدت، نرخ اجارهبها هماهنگ با نرخ تورم عمومی و قیمت مسکن تغییر مییابد، با این حال در کوتاهمدت نقش عوامل روانی، انتظارات و عرضه و تقاضای واحدهای اجارهای نیز حائز اهمیت است؛ بهطوری که در فصول افزایش تقاضا ناشی از نقل و انتقالات (نیمه اول سال)، با تحریک عوامل روانی و انتظارات، اوجگیری اجارهبهای مسکن را مشاهده میکنیم؛ ولی پس از عبور از این دوره و فروکش نمودن تقاضای فصلی و فشار روانی (نیمه دوم سال)، به تدریج نوسانات قیمتی در بازار اجاره مسکن، تعدیل و به ثبات نسبی میرسد. درخصوص چشمانداز بازار اجاره در سال جاری نیز با ورود به خردادماه، باید افزایش تدریجی اجارهبها در این بازار را به انتظار نشست. این روند افزایشی قابلیت تداوم تا اواخر تابستان را خواهد داشت. البته این سخن به هیچوجه به معنای افزایش شدید اجارهبها نبوده و بازار اجاره در سال جاری، بهتبعِ تورم عمومی و همچنین قیمت مسکن، از آرامش برخوردار خواهد بود
ارسال نظر