رشد اختلالات روانی در دانشگاه‌های آمریکا

مترجم: مجید اعزازی

اشاره: روزنامه نیویورک تایمز به تازگی در مطلبی به موضوع افزایش اختلالات روانی در دانشگاه‌های آمریکا و لزوم فراهم آوردن امکانات بیشتر درمانی برای مقابله با آن اشاره کرده است. این مطلب واکنش‌های بسیاری را در میان خوانندگان اینترنتی این روزنامه برانگیخته است و برخی از خوانندگان درباره این موضوع نظرات خود را ارائه کرده‌اند. اینک ترجمه مقاله یادشده و یکی از نظرات ارائه شده از سوی خوانندگان این مطلب که حاوی فرضیه‌های متعددی درباره این پدیده است را پیش رو دارید:

نیاز فوری یک دانشجو برای مراجعه به مرکز فوریت‌های روانپزشکی هیچ‌گاه عادی نیست، اما وقتی دانشگاه استونی بروک سه مورد مراجعه این چنینی را در سه روز پی در پی گزارش می‌دهد، جنی هوانگ، مدیر مرکز مشاوره را متعجب نمی‌کند.

تقاضا برای مشاوره روانی در مرکز بهداشت دانشجویان در دانشگاه استونی بروک افزایش یافته است؛ به گونه‌ای که یک هزار و ۳۱۱ دانشجو در سال دانشجویی گذشته درمان خود را در این مرکز آغاز کرده‌اند؛ یعنی ۲۱ درصد بیشتر از سال پیش از آن. این در حالی است که بودجه اختصاصی به این مرکز کاهش یافته است.

بحران و پیشگیری

جودی ایسپزیتو، مدد کار اجتماعی که سابقه مشاوره با بازماندگان حادثه ۱۱ سپتامبر را در کارنامه کاری خود دارد، به منظور کمک به دانشجویان نیازمند به سلامت روانی در دانشگاه استونی بروک بخش اولویت‌بندی بیماران را راه‌اندازی کرد.این دانشگاه در برنامه‌ای دیگر، از دانشجویان برای خدمت به هم‌دانشگاهیان خود عضوگیری می‌کند.

شرایط در نیم سال تحصیلی پاییز بسیار دشوار بود، زمانی که استرس روانی با نزدیک شدن به زمان برگزاری امتحانات پایان ترم و پس از آن تعطیلات پایان ترم فزونی می‌یافت و اضطراب حاکم می‌شد.

بعد از ظهر یک روز پنج‌شنبه، یک دانشجوی سال اولی که از لحاظ آموزشی در رده پایین بود، مطالبی را درباره خودکشی در صفحه خود در سایت فیس‌بوک قرار داد. او نوشت: اگر من بمیرم، کسی به مرگ من توجه می‌کند؟ پس از این رویداد، دانشجویی دیگر که این مطلب را خوانده و نگران شده بود، این موضوع را به کارکنان شاغل در خوابگاه دانشجویی اطلاع داد. کارکنان خوابگاه هم پس از چند ساعت با دکتر هوانگ تلفنی تماس گرفتند و از پلیس دانشگاه کمک خواستند. افسران پلیس هم دانشجوی مورد نظر را تا بیمارستان روانپزشکی منطقه اسکورت کردند.

دو مورد اقدام به خودکشی دیگر در آن آخر هفته گزارش شد. یکی از این موارد شنبه شب اتفاق افتاده بود. وقتی دانشجویی از اینکه دوستش یک مشت قرص Xanax - داروی ضد اضطراب - را بلعیده بود نگران شده بود.

روز یکشنبه، جینا واناکر، یکی از سرپرستان خوابگاه دانشجویی با گوشی موبایل خود پیامکی را برای دکتر هوانگ فرستاد، کسی که از برنامه آموزش دانشجویان و کارکنان خوابگاه برای مداخله به منظور جلوگیری از خودکشی دفاع کرده است.

استونی بروک یکی از دانشکده‌ها و دانشگاه‌های معمولی این روزهای آمریکا است. بر اساس پژوهش‌های ملی آمریکا، نزدیک به نیمی از دانشجویان که به مرکز مشاوره مراجعه می‌کنند، بر بیماری‌های خطرناک روانی فائق می‌آیند؛ یعنی بیش از دو برابر میزانی که در دهه گذشته بهبود می‌یافتند. بیشتر دانشجویان داروهای روانپزشکی مصرف می‌کنند، این در حالی است که موارد اورژانس نیازمند واکنش‌های فوری‌تر هستند.

دکتر هوانگ کسی که ۲۹ نفر پرسنل شامل روانپزشک، روان شناس بالینی و مددکار اجتماعی زیر نظر او کار می‌کنند، می‌گوید: «اینکه مردم به چه میزان ممکن است با مفهوم مشاوره دانشکده کلیشه‌ای برخورد کنند با اینکه دانشجویان دهه ۱۹۷۰ میلادی با بحران‌های هستی شناختی به این مرکز مراجعه می‌کردند و می‌پرسیدند که من کیستم؟ بسیار متفاوت است. امروزه دانشجویان به دلیل مشکلات زندگی مادی به این مرکز آورده می‌شوند، مشکلاتی مانند: ترومای شدید (ضربه روحی که تاثیر مخرب و طولانی مدت ایجاد می‌کند)، داشتن پیشینه در بیمارهای خطرناک روانی، اختلالات تغذیه ای، خود زنی، استفاده از الکل و سایر داروهای مخدر.

متخصصان می‌گویند: بخشی از این روند به داروهای روان درمانی مرتبط شده است. داروهایی که به دانشجویان امکان می‌دهد تا در دانشکده حضور یابند، دانشجویانی که بدون مصرف این داروها ممکن نیست در محیط دانشگاه کارآیی داشته باشند.

همچنین اطلاع عمیق‌تری از آن دسته آسیب‌های روحی که در یک نسل پیش به زحمت تشخیص داده می‌شد، در دست است و اراده‌ای برای جست‌وجوی کمک برای حل آن معضلات وجود دارد. معضلاتی مانند پراشتهایی روانی، خود زنی و تجاوز جنسی در کودکی.

نیاز به کمک به این جمعیت گرفتار، مراکز بهداشت روانی دانشگاه را مجبور کرده است تا اقدامات قاطعی برای رفع این معضلات انجام دهند. مراکزی که تعداد کارکنانشان به طور متوسط به نسبت دانشجویان ثبت‌نام شده در ۱۵ سال گذشته افزایش نیافته است. برخی از این مراکز دارای واحد‌های اولویت‌بندی بیماران به سبک بیمارستان هستند. واحدهایی برای درجه‌بندی سطح هوشیاری دانشجویانی که از آستانه ادراکشان عبور کرده‌اند. سایر دانشجویان هم در لیست انتظار برای درمان - که برخی وقت‌ها هفته‌ها طول می‌کشد - و محدود کردن تعداد جلسات درمان قرار می‌گیرند.

دنیس‌هایس، رییس انجمن مدیران مراکز مشاوره در دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها و مدیر مرکز مشاوره در کالج کلارمونت در ایالت کالیفرنیا می‌گوید: برخی مراکز فقط برای «درمان دانشجویان بحران زده و باندپیچی آنها و فرستادنشان به مراکز دیگر» وقت دارند.

او می‌افزاید: «این شرایط برای مشاوران بسیار استرس‌زا است.»

پژوهش اخیر انجمن مراکز مشاوره کالج‌های آمریکا نشان می‌دهد که اکثریت دانشجویان برای حل مشکلات معمولی پس از دوران نوجوانی نیازمند کمک هستند. مشکلاتی مانند دل شکستن‌های عاشقانه و بحران‌های هویتی، اما ۴۴ درصد از دانشجویان مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره - ۱۶ درصد در سال ۲۰۰۰- اختلالات جدی روان شناختی دارند. ۲۴ درصد نیز - ۱۷ درصد در دهه گذشته - تحت درمان با داروهای روانپزشکی هستند.

در حال حاضر رایج‌ترین اختلالات، افسردگی، اضطراب، داشتن تمایل برای خودکشی، سوء‌مصرف الکل، اختلالات مربوط به تمرکز، خودزنی و اختلالات مربوط به تغذیه هستند.

استونی بروک با چالش‌های بهداشت روانی یک دانشگاه عمومی بزرگ مواجه شده است. این دانشگاه ۹۵۰۰ دانشجوی مقیم (ساکن در خوابگاه) دارد و ۱۵ هزار دانشجوی غیر‌مقیم که به خارج از محیط دانشگاه در رفت و آمد هستند.

در میان تنوع بسیار زیاد دانشجویان، تعدادی از دانشجویان، اولین دانشجو در خانواده خود محسوب می‌شوند که به دانشگاه راه یافته و در آن تحصیل می‌کنند و از همین رو، فشارهای بسیار قدرتمندی را برای دستیابی به موفقیت متحمل می‌شوند.

اغلب این دانشجویان در رشته‌های مهندسی و علوم پایه تحصیل می‌کنند. یا به عنوان مثال، گروه «زنان سیاه و درمان آسیب‌های روانی» که در نیم سال تحصیلی گذشته تشکیل شد، شرکت‌کنندگانی از آفریقا را دربرمی‌گیرد که به دلیل اعمال خشونت در جوانی علیه آنها از اختلالات استرس پس از آسیب‌های روانی رنج می‌برند.

استونی بروک افزایش شدید تقاضا برای مشاوره را تجربه کرده است - ۱۳۱۱ دانشجو درمان را در طی سال گذشته تحصیلی آغاز کردند. این رقم نسبت به سال پیش از آن از رشد ۲۱ درصدی برخوردار بوده است. همزمان فشار بودجه‌ای از ناحیه دولت محلی نیویورک موجب کاهش ۱۵ درصدی بودجه در خدمات مربوط به سلامت روانی طی سه سال گذشته شده است.

دکتر هوانگ، روانشناس بالینی که در جولای ۲۰۰۹ مدیر مرکز مشاوره شد، با محدود کردن جلسات مشاوره به ۱۰ درصد دانشجویان و ارجاع برخی از آنها به ارائه‌کنندگان خدمات بهداشتی در بیرون از محیط دانشگاه، به ویژه ارجاع دانشجویانی که به درمان‌های طولانی‌مدت برای اختلالات مربوط به تغذیه یا اسکیزوفرنی نیاز دارند، این کمبود بودجه را مدیریت کرده است. در همین حال، با مدیریت حجم کار مشاوران، این مرکز می‌تواند ۶۰ کارمند جدید در هفته در اوج تقاضا از اکتبر تا تعطیلات زمستانی بپذیرد.

دکتر هوانگ می‌گوید: «تا این لحظه در نیم سال تحصیلی نه امید خود را از دست دهید و نه از کار خسته شوید؛ چرا که شرایط می‌تواند چالشی بشود.» او می‌افزاید: «در پایان روز، به خانه می‌روم در حالی که به مرز کسالت روحی رسیده‌ام و ساعت‌ها به خواب عمیق فرو می‌روم.»

دکتر هوانگ برای دستیابی به آرامش با دختر دوساله خود بازی می‌کند و دوباره گیتار را به دست می‌گیرد.

تغییر جهت به سوی اولویت‌بندی بیماران

پیشینه ساختمان مرکز بهداشت دانشجویان در نزدیکی واحد بهداشت روانی در قلب کوی دانشگاه به روزهایی برمی‌گردد که مشکل جدی دانشجویی بیماری تب غده‌ای بود، اما با استخدام جودی ایسپُزیتو، مدد کار اجتماعی که سابقه مشاوره با بازماندگان حادثه ۱۱ سپتامبر را در کارنامه کاری خود دارد، کلید آغاز به کار بخش اولویت‌بندی بیماران در واحد بهداشت روانی سه سال پیش زده شد که حاکی از واقعیتی جدید در مرکز بهداشت روانی دانشجویان بود.

چند فرضیه درباره بیماری‌های روانی در میان دانشجویان

مقاله چاپ شده در نیویورک تایمز درباره بهداشت روانی در محیط‌های دانشگاهی بحث‌های متعددی را در پی داشته است. این مقاله درباره فراوانی بیماری‌های روانی در میان دانشجویان گزارش می‌دهد. در همین رابطه فرضیه‌هایی وجود دارند که می‌توان آنها را آزمون کرد:

۱- جمعیت در طول زمان در حال تغییر است. میزان مرگ و میر کمتر نوزادان طی سال‌های گذشته به طور ضمنی بیان می‌کند که انسان‌های بسیاری که تا اولین سالروز تولد یا پس از کودکی شان فوت نکرده‌اند، در حال حاضر، دانشجو هستند. من جمعیت‌شناس نیستم، اما گمان می‌کنم که با افزایش پیشرفت‌های پزشکی احتمال حفظ و نجات جان افراد بیشتر می‌شود و به این ترتیب جمعیت افراد دارای اختلالات روانی نیز افزایش می‌یابد.

۲- تشخیص مکرر بیماری‌ها با نمونه‌هایی روشن و مشخص همراه شده‌اند. مثلا دفاع از پایان نامه‌ها و... به شدت تروماتیک هستند و به روان فرد آسیب وارد می‌کنند. در همین حال، آسیب‌های روحی شدید موجب تشخیص بیماری‌های خطرناک افسردگی یا اضطراب می‌شوند.

۳- شرایط اقتصادی در کوتاه‌مدت نیز در این موضوع نقش بازی می‌کنند. نرخ بیکاری در دسامبر سال ۲۰۰۰ تقریبا ۴ درصد بود، اما در این روزها این شاخص به حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. من همچنین به فهم اینکه بهداشت روانی از گروهی به گروهی دیگر در جامعه چگونه تفاوت می‌کند، علاقه‌مندم.

در حاشیه جامعه و با فرض برابری همه چیز، انتظار دارم شرایط اقتصادی بد به کاهش بهداشت روانی در میان دانشجویان رشته‌های تحصیلی دارای پتانسیل استخدامی کم منجر شود. به طور خلاصه، احتمال افزایش افسردگی و اضطراب در میان دانشجویان علوم انسانی نسبت به دانشجویان رشته‌های مهندسی بیشتر است.

۳- چگونه بهداشت روانی دانشجویان رشته‌های حاشیه‌ای با بهداشت روانی انسان‌های حاشیه‌ای که به دانشگاه نرفته‌اند، مقایسه می‌شود؟ و نقش عادی سوبسیدهای آموزشی در این زمینه چیست؟

۴- ما متناسب با افزایش میزان درآمدمان از خدمات روانپزشکی بیشتر استفاده می‌کنیم. ما نسبت به ۱۰ سال پیش ثروتمند‌تر هستیم به ویژه اینکه برای مشخص کردن حاشیه‌ای‌ها سختگیر‌تر شدیم و از شاخص‌های سخت‌تری مثل «دسترسی به اطلاعات» استفاده می‌کنیم. ما افکار لوکسی درباره افسردگی، اضطراب و ... داریم، افکاری که پیش از این نداشتیم.

۵- آن‌چنان که مقاله نیویورک تایمز بیان کرده است، دستیابی به زندگی بهتر با استفاده از داروهای شیمیایی، به بسیاری از انسان‌ها امکان می‌دهد در دانشگاه حضور یابند و تحصیل کنند؛ به کسانی که بدون استفاده از این داروها نمی‌توانند در دانشگاه ثبت‌نام کنند و حتی برای دوره‌ای کوتاه به تحصیل علم بپردازند.

حدس می‌زنم دانشجویان زیادی در موسسات آموزشی برتر تحصیل می‌کنند که اگر داروهای شیمیایی به آنها کمک نمی‌کردند تا از دبیرستان فارغ‌التحصیل شوند، الان آنها در آن موسسات مشغول ادامه تحصیل نبودند. درستی یا نادرستی این موضوع را زمان و داده‌ها در آینده نشان خواهند داد.