توپ ارزهای دیجیتال در زمین بانک مرکزی؛ رمزارزها، چطور تبدیل به یک سیل ویرانگر می‌شوند؟

به گزارش خبرنگار گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد، بانک مرکزی امروز اعلام کرد که باتوجه به تصریح مواد (۴)، (۲۴) و (۶۴) قانون بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و نظر به تاکید ماده ۵۹ قانون مبنی بر مسوولیت بانک مرکزی در تنظیم ­گری، وضع مقررات و تبیین نظام مجوزدهی مربوطه، سند «چارچوب سیاست‌‌گذاری و تنظیم‌گری ‌بانک مرکزی در حوزه رمزپول‌ها» پس از مطالعات گسترده کارشناسی در بانک مرکزی و با اخذ نظرات کلیه دستگاه ­های اجرایی ذی­ربط و همچنین تشکل­های تخصصی صنفی، کارفرمایی مرتبط با فعالین حوزه، مطابق با اختیارات قانونی این بانک جمع بندی و پس از طی تشریفات مربوطه در هیئت عالی بانک مرکزی مصوب شده است.

مومن واقفی به این نکته اشاره کرده که در این سند پس از بررسی ­های دقیق کارشناسی در خصوص هستی شناسی کلیه انواع رمزدارایی ­ها، مطابق با مفاد قانون بانک مرکزی، انواع رمزدارایی در قالب رمزپول­ ها (توکن ­های معاملاتی)، توکن­ های دارایی و توکن ­های کاربردی دسته بندی شده است.

چرا سیاستگذاری در حوزه رمزارزها امروز مهم است؟

امروزه در میانه جنگ ارزی جدیدی هستیم و بحران دیگری از نبود اعتماد به اقتصاد و ارزها در جریان است. این بار تبعات این بی اعتمادی به مراتب بدتر از آن چیزی خواهد بود که نیکسون و ساختار دلار در 1971 با آن مواجه بوده‌اند.

کارشناسان بر این باورند که بحران جدید احتمالا از بازار ارز آغاز خواهد شد و به سرعت به بازار سهام،‌ اوراق قرضه و بازار کالا سرایت خواهد کرد. وقتی دلار سقوط کند، بازارهای قیمتگذاری شده به دلار هم،‌ سقوط خواهند کرد.

بر این اساس یکی از برنامه‌های مقابله با بحران می تواند شامل بازگشت به استاندارد طلا باشد؛ یعنی همان رژیم پولی که در آن طلا پایه پرداخت ها و چاپ پول است. بارها و بارها پول های کاغذی سقوط کرده اند،‌ دارایی‌ها مسدود و طلاها مصادره شده‌اند و ورود و خروج سرمایه کنترل شده است؛ این حقیقت که در این سالها فروپاشی دلار به عنوان ارز جهان‌روا اتفاق نیفتاده است،‌ فقط نشان دهنده تاخیر آن در فروپاشی است.

آنگونه که در پژوهش منتشر شده از سوی پژوهشکده پولی و بانکی تاکید شده است، پیش‌بینی فروپاشی دلار نیز حدس و گمان نیست؛ بلکه مقدمات و شرایط فروپاشی دلار فراهم شده است.

از سوی دیگر، در میان مخاطرات جدید،‌تهدیدهایی نه فقط علیه رفاه اقتصادی بلکه علیه امنیت ملی کشورها مطرح است که به عنوان مثال می توان به خریدهای مخفیانه طلا توسط چین تا مسائل پنهانی مربوط به صندوق‌های ثروت ملی اشاره کرد.

بزرگترین تهدید نیز سقوط خود دلار است. مقامات نظامی باتجربه و اطلاعاتی آمریکا به این جمع‌بندی رسیده‌اند که چیرگی منحصر به فرد نظامی آمریکا،‌ فقط با یک چیرگی و نقش منحصر به فرد مشابه دلار تداوم پذیر است و اگر دلار سقوط کند،‌ امنیت ملی آمریکا هم با آن سقوط خواهد کرد.

رمزارزها چه نقشی در تامین امنیت اقتصادی دارند؟

اکنون دنیای ما بیش از پیش به سمت دیجیتالی شدن پیش می رود و تاثیرگذارترین دستاورد در تلفن همراه هوشمند، ‌نرم افزارهایی است که دستگاه را به یک کیف پول یکپارچه و ابزار پرداخت تبدیل و به طرز بی سابقه‌ای برای میلیاردها نفر از مردم پرداخت‌ها را تسهیل می‌کنند.

پول کاغذی در طول هزاره گذشته به تبادل جهانی ارزش برای کالا و خدمات کمک کرده و حالا زمان آن است که نظام پولی دنیا، خود را برای نیازهای امروزی به روز کند. این جریان ضد اسکناس خواهد بود. در این میان برخی از کارشناسان همچون پیتر سندز،‌ رئیس سابق دانشگاه هاروارد و یکی از مقامات ارشد مدرسه سیاسی جان اف کندی معتقد است که اسکناس بستری برای اقتصاد مجرمانه فراهم می کند؛ ضمن اینکه بدون اسکناس و پول نقد فیزیکی تا حد زیادی شناسایی فعالیت‌های مجرمانه آسان خواهد شد. در واقع،‌ پول نقد و اسکناس راه را برای اقتصاد مخفی باز می‌کند و دلیل این موضوع هم ساده است. می‌توان اسکناس کاغذی را به راحتی از دید بازرسان مالیاتی پنهان کرد.

حالا این سوال مطرح می‌شود که رمز ارز،‌ چه نقشی در امنیت اقتصادی خواهد داشت و آیا رمزارز می‌تواند باعث افزایش امنیت اقتصادی شود یا برعکس،‌ باعث کاهش امنیت اقتصادی خواهد شد.

ارزهای دیجیتال مفاهیم اقتصادی را متحول و در دنیا جنجال به پا کرده‌اند. بیت کوین اولین پول دیجیتال تمرکززدایی شده‌ای است که به منظور جلوگیری از ایجاد تورم و حفظ ارزش پول و دارایی مردم در طولانی‌مدت و همچنین تسهیل در امر تبادلات مالی بدون نظارت متمرکز اختراع شده است.

فرصت‌های رمزارز برای اقتصاد ایران

مقوله تحریم‌شکنی و تسهیل تجارت خارجی با 16.7 درصد به عنوان بهترین فرصت این پدیده شناسایی شده است. پس از آن،‌ مقوله ارتقای کارآمدی سیاست‌های پولی و مالی و کاهش مفاسد اقتصادی با رمزارز ملی با 14.4 درصد،‌بالاترین فرصت رمزارز هستند. پس از آن مقوله کاهش جرایم اقتصادی با رمزارز ملی و مقوله بهبود فضای کسب و کار با 13.9 درصد در جایگاه سوم به عنوان فرصت‌های رمزارز بر امنیت اقتصادی قرار گرفته‌اند.

رمزارز

همچنین مقوله کاهش جرایم و مفاسد اقتصادی با رمزارز با 28.2 درصد در جایگاه نخست نقش فرصتی رمزارز بر امنیت اقتصادی قرار دارد. پس از آن مقوله تسهیل تجارت خارجی و سرمایه گذاری با 21.3 درصد در جایگاه دوم و بهبود سیاست‌های پولی و مالی با 19.9 درصد در جایگاه سوم،‌ بهبود فضای کسب و کار و رونق تولید با 15.7 درصد در جایگاه چهارم و استحکام نظام اقتصادی حاکمیت با 9.7 درصد در جایگاه پنجم و مقوله افزایش قدرت حکمرانی ارزی با 5.1 درصد در جایگاه ششم قرار می‌گیرند.

در نهایت در گزارشی که پژوهشکده پولی و بانکی منتشر کرده آمده است که رمزارزها نقش خون را در رگ‌های اقتصاد هوشمند ایفا می‌کنند؛ همچنان که نفت نقش خون را در سیاست بین‌الملل ایفا می‌کند. جهانی شدن شبکه‌های متصل تبادل پول در سطح جهان با از بین بردن هزینه استفاده تجار کشورهای توسعه یافته از حواله‌های پرداخت خارجی و دیگر روش‌های سنتی مبادلات مالی،‌کسب و کار فعالان اقتصادی کلان را تا حدود زیادی تثبیت و تقویت کرده است.

رمزارز دو

تاجران دیگر نیازی ندارند که یک واسطه آنها را تایید کند. فناوری این نقش را برای او اجرا خواهد کرد. رمزارزها دیگر محدود به حاکمیت‌ها نیستند و می‌توانند فراملیتی باشند. نکته حائز اهمیت این است که باید مراقب این موضوع بود که درست است رمزارزها بسیاری از امور تجارت بین الملل و کارآفرینی را تسهیل می‌کنند؛ ولی اگر هر نهاد یا کشوری بتواند کنترل آن را در دست گیرد؛ می‌تواند بر دنیا حکومت کند؛ اگرچه کنترل بر رمزارزها با وجود فراوانی آنها و قابلیت تبدیل به یکدیگر و نقدشوندگی بالایشان اگر نگوییم  غیرممکن است،‌ بعید به نظر می‌رسد.

در عین حال به نظر می‌رسد دنیا در حال انتقال از یک اقتصاد دیجیتال به یک اقتصاد هوشمند است و در این اقتصاد هوشمند حاکمیت‌ها هستند که باید به یک بازیگر فعال این عرصه تبدیل شوند؛ در غیر این صورت در آن هضم خواهند شد و به یک دنباله‌رو صرف تبدیل می‌شوند که قوانین آن را دیگران اعمال و تعیین می‌کنند.

اگر دولت‌ها بخواهند اعمال حاکمیت مرکزی خود را مثل گذشته تاکنون داشته باشند؛ دیگر اعمال حاکمیت و رگولاتوری از دور میسر نخواهد بود یعنی نمی‌توانند بیرون گود بنشینند و بگویند ابزارهایی داریم که با آن ابزارها حاکمیت مرکزی را اعمال می‌کنیم بلکه اعمال حاکمیت با حضور میسر است؛ یعنی بانکهای مرکزی باید جزو بازیگران باشند. قبلا دولت و بانک مرکزی داور بودند، اما اکنون اگر بازیگر نباشند، بازی از دستشان خارج خواهد شد.

فرصت فنّاوری بلاکچین و رمزارز، نظیر سایرفرصت‌های فناورانه،یک فرصت زمان‌دار و زودگذر است و اگر امروز برای آن برنامه جامع و هوشمندانه‌ای طراحی نشود، به سرعت از دست خواهد رفت و چه بسا از یک فرصت به تهدیدی جدی تبدیل خواهد شد.

هدف«مکتب پولی رمزارز» این است که بخشی از یک «پول‌گرایی» باشد که تلاش می‌کند تا اشتباهات پول‌گرایی قدیمی و لیبرالیسم را از طریق به کارگیری فنّاوری‌های جدید جهت بازتولید و بهبود پول و ایجاد اعتبار، تصحیح کند و از طریق تخصیص مجدد و به اشتراک‌گذاری ارزش با کاربران، تاثیری واقعی بر اقتصاد داشته باشد. بنابراین، مهمترین نقد وارد بر پول‌گرایی قدیمی این است که بانک‌های مرکزی و بانک‌های تجاری می‌توانند عرضه پول را محدود و بی‌ثباتی اقتصادی، وابستگی به بدهی، رکود اقتصادی و بیکاری ایجاد کنند. این موارد همواره به عنوان عوامل اصلی بحران‌های مالی اخیر و معاصر شمرده می‌شدند.

فنّاوری‌ها و شکل جدید پول به تحریک اقتصاد کمک می‌کنند و از طریق اعمال بهترین فرایندهای ایجاد پول و اعتبار، تاثیرمستقیمی بر تقاضای کل داشته و ارزش واقعی نوآوری‌های فنّاوری را با کاربران نیز به اشتراک می‌گذارند.

رمزارزهای ملی جایگزینی برای پول ملی فراهم کرده و فرصت‌هایی جهت اعمال سیاست‌های جدید پولی برای تحریک رشد ناخالص داخلی اسمی، از طریق کنترل بهتر افزایش متناظر بدهی ارائه می‌کنند. در نهایت، این سیاست‌های جدید پولی بحران چرخه‌ای را که همیشه باعث ایجاد اقتصادهای حبابی و به همراه آنها مطالبات مشکوک‌الوصول می‌شود، کاهش داده و اقتصاد را در دوره‌های ضدچرخه‌ای تحریک می‌کنند. در حالیکه ماموریت، ایجاد جهانی بهتر برای کل جامعه است.

از یافته‌های پژوهش منتشر شده در پژوهشکده پولی و بانکی می‌توان نتیجه گرفت که اگر رمزارزها را یک سیل ویرانگر برای حاکمیت‌ها در نظر بگیریم و حاکمیت‌ها را همچون شهرهای سر راه این سیل، در این صورت آنچه برای متولیان و حاکمان این شهر اهمیت ویژه دارد، حفظ شهر از این سیل ویرانگر و تهدیدات و پیامدهای پیش روی آن است: در وهله اول و در گام نخست، استفاده ازفرصت‌های این پدیده و تبدیل تهدیدهای آن به فرصت و  استفاده بهینه از آنها است.

اگر حاکمیتها و کانون حفظ امنیت اقتصادی آنها یعنی بانکهای مرکزی نتوانند با این پدیده تعامل لازم را برقرار کنند و مهار آنها را از طریق قانونگذاری و رگولاتوری مناسب در دست بگیرند، این چنین به نظر می‌رسد که به جهت استقبال گسترده توده مردم وحاکمیت‌گریزی ذاتی که در توده وجود دارد و همچنین استفاده‌هاو بهره‌های فراوانی که رمزارزها برای مردم به ارمغان می‌آورند، حاکمیت بانک‌های مرکزی بی‌معنا می‌شود و آنها به بازیگر منفعلی تبدیل خواهند شد که نقش بسیار کمرنگی در نظام پولی و مالی خواهند داشت و فقط نظاره‌گری بیش نخواهند بود.

ولی اگر بتوانند به عنوان یک بازیگر فعال در زمینه به کارگیری رمزارزها و جانمایی این پدیده در اقتصاد خود نقش ایفا کنند و منفعلانه با این صنعت نوظهور فنی- اقتصادی برخورد نکنند، می‌توان امیدوار بود که هم مردم از مزایای این نوآوری خالقانه بهره‌مند شوند و هم حاکمیت‌ها با تحولی که در سبک حکمرانی خود خواهند داد، حاکمیت اقتصادی خود را که مهمترین ستون امنیت ملی است، حفظ خواهند کرد.