اکونومیست بررسی کرد؛

ارتش آزادی‌بخش خلق چند سال دیگر به چالش اصلی پنتاگون تبدیل می‌شود؟

کدخبر: ۶۰۹۳۳۰
اقتصادنیوز: اکونومیست در گزارشی به وضعیت ارتش آزادی‌بخش فلسطین پرداخت.
ارتش آزادی‌بخش خلق چند سال دیگر به چالش اصلی پنتاگون تبدیل می‌شود؟

به گزارش اقتصادنیوز  در سال 1975، آمریکا به‌شدت از «شکاف موشکی» با شوروی می‌ترسید. کرملین جهان را با شلیک آزمایشی یک موشک بالستیک قاره‌پیما و شلیک اسپوتنیک حیرت زده کرده بود. یک گزارش اطلاعاتی آمریکا پیش‌بینی کرد که تا سال 1962، شوروی 500 موشک بالستیک قاره‌پیما خواهد داشت و از زرادخانۀ آمریکا پیشی خواهد گرفت. با افشای این گزارش، خشم سیاسی به راه افتاد. جان اف. کندی، که از روی صندلی سنا به ریاست‌جمهوری چشم داشت، خواهان جلوگیری از «میانبر {شوروی} برای سلطه بر جهان» شد.

به نوشته اکونومیست، این‌ها حرف مفت بود. در زمان تحلیف او در سال 1961، جاسوسان تصاویر ماهواره‌ای جدیدی داشتند. در واقع، در اواخر آن سال، شوروی حدود 6 موشک بالستیک قاره‌پیما داشت و آمریکا 60تا. اما کندی تغییر مسیر نداد؛ ادامۀ ادبیات و روند ساخت بمب‌های اتم توسط او تنش‌هایی را میان ایالات متحده و کرملین به وجود آورد که به بحران موشکی کوبا منتهی شد. لیندن جانسون در سال 1967 گفت در سال‌های گذشته «کارهایی می‌کردیم که ضرورتی نداشتند. چیزهایی می‌ساختیم که لازم نبود بسازیم.»

اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: تاریخ نظامی جهان پر از داستان‌های هشداردهندۀ مشابه است: دست بالا گرفتن حریف می‌تواند به اندازۀ دست پایین گرفتنش خطرناک باشد. پهپادهای هوایی، خرابکاری سایبری و عکس‌های ماهواره‌ای باکیفیت بالا، نویدِ نتایج بهتری را می‌داد. و با این حال، اشتباهات محاسباتی فاحش ادامه دارند. اخیراً، دولت‌های غربی از عملکرد ضعیف نیروهای روس در اوکراین حیرت کرده‌اند. تمام این مسائل سؤالی را پیش روی آمریکا و باقی جهان مطرح می‌کند: ارزیابی قدرت نظامی چین چقدر دقیق است؟

نیروهای مسلح چین، معروف به ارتش آزادی‌بخش خلق، تحولات خیره‌کننده‌ای را از سر گذرانده‌اند. هنگامی که چین روابطش را با آمریکا عادی کرد و در سال 1979 باز کردن اقتصادش را آغاز کرد، ارتش آزادی‌بخش خلق نیروی نامجهزی بود که هدفش جنگیدن در مرزهای خودش بود. حتی در این امر هم عملکرد خوبی نداشت و در همان سال ویتنام حملۀ چین را دفع کرد.

امروزه چین به خود می‌بالد که دارای بزرگ‌ترین ارتش و نیروی دریایی، سومین نیروی هوایی و یکی از قدرتمندترین زرادخانه‌های موشک‌های متعارفی است که بعضی‌شان می‌توانند پایگاه‌های آمریکا در اقیانوس آرام را هدف قرار دهند. و اگرچه کلاهک‌های هسته‌ای آمریکا و روسیه، به صورت جداگانه بیش از ده برابر چین است، چین مشغول مدرن‌سازی ذخایرش است و به باور پنتاگون، تا سال 2030 می‌تواند آنها را دوبرابر کند و به هزار کلاهک هسته‌ای برساند.

ارتش آزادی‌بخش خلق فعال‌تر هم شده است. جزایری مصنوعی در دریای چین جنوبی ساخته و پیوسته کشتی‌ها و هواپیماهایی را برای تقویت ادعاهای دریایی‌اش به آنجا می‌فرستد. نیروهایش در مناقشه‌ای مرزی بر سر مرز هیمالیا با نیروهای هندی درگیر شده‌اند. نخستین پایگاه خارجی‌اش را در جیبوتی تأسیس کرده و می‌خواهد پایگاه‌های خارجی بیشتری داشته باشد. در اطراف تایوان، جزیرۀ خودگردانی که چین ادعای مالکیتش را دارد و ایالات متحده متعهد به دفاع از آن است، هم عملیات‌هایش را به میزان قابل توجهی گسترش داده است. به دنبال این اقدامات چین، فرماندهان ارشد آمریکا هشدار داده‌اند که احتمالاً حمله به تایوان نزدیک باشد.

و با این حال، از دید پکن، ارتش آزادی‌بخش خلق فاصلۀ بسیار زیادی از آمادگی برای جنگ با آمریکا دارد. ارتش آزادی‌بخش خلق برای اطمینان یافتن از پیروزی در نبردی مانند نبرد بر سر تایوان باید به شماری از مشکلات قدیمی پیروز شود، از جمله ساختار فرمان پیچیده، لجستیک ناکافی و فقدان تجربۀ نبرد، چرا که از زمان جنگ ویتنام به این سو در هیچ جنگی شرکت نداشته است. همچنین باید بر چالش‌های جدیدی پیروز شود، از جمله درس‌هایی از جنگ در اوکراین، محدود کردن صادرات های‌تک به چین از جانب ایالات متحده و کمبود نیروهای ماهر در زمینۀ فناوری.

ارتش آزادی‌بخش خلق همچنین باید با چیزی بجنگد که رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ آن را «بیماری صلح» خوانده است، فرهنگ درونی سستی که از دهه‌ها نجنگیدن به وجود آمده است. در تمام این مدت، نظامیان بابت معاملات تجاری گسترده و معمولاً فسادبرانگیزشان بدنام شدند. خونین‌ترین درگیری 44 سال گذشته‌شان با هم‌وطنان خودشان و در قتل عام معترضان در پکن در سال 1989 بود.

تمام این کارها باید در نظام اقتدارگرایی انجام شود که افراد را از گزارش مشکلات به بالا دلسرد می‌کند و مانع اصلاحات می‌شود. از سال 2016 به این سو، آقای شی کوشیده است ارتش آزادی‌بخش خلق را با بزرگ‌ترین تعمیراتش طی شش دهۀ گذشته مدرن کند و این کار را با ساده‌سازی ساختارهای دوران شوروی و تلاش برای اجرای عملیات‌های مشترک بین بخش‌های گوناگون نیروهای نظامی‌اش انجام دهد. اما این مسئله بیش از مقداری که امیدوار بود زمان می‌برد. سرکوب بی‌نظمی هم مطابق انتظارات پیش نرفته است، این را می‌توان بر اساس اخراج دو ژنرال ارشد در بخش موشکی ارتش آزادی‌بخش خلق در ژوئیه گفت که مسئول موشک‌های هسته‌ای و متعارف بودند. گفته می‌شود بابت فساد یا افشای اسرار تحت بازجویی باشند. مسئولان آمریکایی فکر می‌کنند ژنرال لی شانگفو، که در ماه اکتبر از وزارت دفاع برکنار شد، هم در بازداشت است.

این گزارش ویژه، نقاط ضعف ارتش آزادی‌بخش خلق را بررسی می‌کند نه نقاط قوتش را و معنای آنها برای آمریکا و متحدانش را توضیح می‌دهد. هدفش این است که از ارتش آزادی‌بخش خلق «ببری کاغذی» نسازد: تهدیدش واقعی است. اما می‌خواهد در بحث عمومی که گاه یادآور دوران پارانوئیدی جنگ سرد و خطاهای آن موقع است، تعادلی برقرار کند.

بازی حدس زدن

افسران اطلاعاتی که ارتش آزادی‌بخش خلق را ارزیابی می‌کنند، مانند اجداد دورۀ جنگ سردشان، بر سخت‌افزار تمرکز دارند. بخش زیادی از این سخت‌افزار از فضا و در رژه‌های درون مانورها قابل دیدن است. همچنین نمایش سخت‌افزار در بازی‌های جنگی ساده است. اما تخمین ظرفیت یک کشور برای استفاده از چنین تجهیزاتی در جنگ بسیار دشوارتر است. وضعیت ارزیابی قصد استراتژیک چین هم همینطور است. این مسئله معمولاً شامل تجزیه و تحلیل گفته‌های عمومی مبهم است.

یک نمونۀ خوب، صحبت دربارۀ زمان احتمالی حمله به تایوان است. آقای شی، اندکی پس از به قدرت رسیدن در سال 2012، پیوستن تایوان به سرزمین اصلی را با هدف گسترده‌تر «احیای ملی» تا سال 2049، یکصد سالگی حکومت کمونیستی، پیوند زد. در سال 2017، او هدف تازه‌ای را برای ارتش آزادی‌بخش خلق مشخص کرد: مدرن‌سازی «بنیادین» تا سال 2035. سپس، سه سال بعد، دستور داد این فرایند سرعت بگیرد و مدرن‌سازی تا صد سالگی ارتش آزادی‌بخش خلق، سال 2027، انجام شود.

مسئولان آمریکایی می‌گویند اطلاعاتی را در اختیار دارند که بر اساس آنها آقای شی به ارتش آزادی‌بخش خلق دستور داده تا سال 2027 آمادگی حمله به تایوان را داشته باشد. ویلیام برنز، رئیس سیا، می‌گوید این حرف به این معنی نیست که می‌خواهد در آن زمان حمله کند. اما معمولاً چنین تمایزاتی در پوشش رسانه‌ای، مباحثۀ سیاسی و گفته‌های رهبران نظامی از دست می‌روند. مثلاً هشدار اخیر ژنرال نیروی هوایی، مایک مینیهان، به نیروهایش را در نظر بگیرید: «شامه‌ام به من می‌گوید که در سال 2025 جنگی در پیش داریم.»

فقدان ظرافت تا حدی قابل درک است. ممکن است آقای شی اشتباه محاسباتی داشته باشد، همانطوری که رهبر روسیه، ولادیمیر پوتین، دربارۀ اوکراین اشتباه محاسباتی داشت. و حتی اگر آقای شی برنامه نداشته باشد تا سال 2027 به تایوان حمله کند، منطقی است که آمریکا آماده باشد. برای رؤسای نظامی، این مسئله به معنی روحیه دادن به نظامیان، تلاش برای گرفتن تأیید تأمین مالی از کنگره و مبارزه بر سر منابع بین سرویس‌ها و فرماندهی‌های منطقه‌ای است.

اما بعضی از علاقه‌مندان به جنگ با چین می‌گویند آمریکا باید کارهای بسیار بیشتری انجام دهد: ویزاهای دانشجویان چینی در رشته‌های فناوری را قطع کند؛ بودجۀ دفاعی (و اندازۀ نیروی دریایی) را دو برابر کند؛ نیروهای بسیاری را روانۀ آسیا کند؛ و صراحتاً به بیش از 40 سال «ابهام استراتژیک» دربارۀ اینکه آیا آمریکا مستقیماً از تایوان دفاع خواهد کرد یا نه پایان دهد. بسیاری از جمهوری‌خواهان از تمرکز بر چین به عنوان دلیلی برای قطع حمایت از اوکراین یاد می‌کنند. و در وضعیتی که تا حد زیادی یادآور اواخر دهۀ 1950 است، بعضی خواهان گسترش معنادار زرادخانۀ هسته‌ای آمریکا هستند.

بسیاری از کارشناسان آکادمیک، نظامی و اطلاعاتی در زمینۀ ارتش آزادی‌بخش خلق -در غرب و در میان همسایگان چین- می‌ترسند چنین اقداماتی نتیجۀ عکس دهد. اگر آمریکا زیادی از تایوان حمایت کند، ممکن است آقای شی قانع شود که فارغ از آماده بودن یا نبودن باید حمله کند. شاید حفظ افزایش بودجۀ دفاعی آمریکا دشوار باشد و باعث ضعف‌هایی در آینده شود، یعنی زمانی که تجهیزاتی بازنشسته شود و به سلاح‌های جدیدی لازم باشد. جذب استعدادهای فناوری چینی به تضعیف بلندپروازی‌های نظامی این کشور کمک می‌کند. حذف حمایت از اوکراین می‌تواند باعث پیروزی کرملین و نهایتاً تقویت آقای شی شود. و افزایش ذخیرۀ هسته‌ای آمریکا می‌تواند جهان را بیش از پیش وارد مسابقۀ هسته‌ای تازه‌ای کند. دربارۀ سال 2027، بعضی ناظران ارتش آزادی‌بخش خلق اشاره می‌کنند سلف آقای شی، هو جین‌تائو، هم سال ضرب الاجلی اعلام کرده بود. او به ارتش آزادی‌بخش خلق دستور داد تا سال 2020 «پیشرفت چشمگیری» داشته باشند تا بتوانند در شرایط های‌تک «جنگ‌های محلی را ببرند». خیلی زود بسیاری از مسئولان دفاعی ایالات متحده فکر کردند که چین می‌خواهد در سال 2020 تایوان را بگیرد. با این همه، آن ضرب الاجل بدون هیچ مسئله‌ای گذشت.

متخصصان ارتش آزادی‌بخش خلق نظرات بسیار متفاوتی دارند. بسیاری نگرانند که برنامه‌های آمریکا برای دفاع از تایوان مطلقاً کافی نیستند. بعضی می‌ترسند که انتخابات ریاست‌جمهوری تایوان در ژانویۀ 2024 می‌تواند آقای شی را تحریک کند دست به حمله بزند، شاید با تصاحب یکی از جزایر بیرونی آن و محاصرۀ آنجا. دیگران فرصت بالقوه‌ای از شکنندگی را در چهار یا پنج سال پس از 2027 می‌بینند، هنگامی که آقای شی احتمالاً برای چهارمین دوره قدرت را در اختیار دارد و شاید بخواهد پیش از ثمر دادن مدرن‌سازی نیروهای نظامیِ تایوان به این جزیره حمله کند.

اما اخیراً چنین دیدگاه‌های جنگ‌طلبانه‌ای بر گفتمان عمومی غربی چیره بوده است اما این گفتمان تا حدی زادۀ تیترهای مربوط به تازه‌ترین توانایی‌های نظامی چین و شورِ سیاسی پیش از انتخابات آمریکاست. پژوهش‌های تازۀ بسیاری هم دربارۀ ارتش آزادی‌بخش خلق انجام شده است که نهایتاً تأمین مالی‌شان بر عهدۀ پنتاگون بوده است. این پژوهش‌ها معمولاً بر توانایی‌های چین تمرکز دارند، نه نقاط ضعفش. بودجه -و توجه عمومی- کمتری به پژوهش دربارۀ نقاط ضعف ارتش آزادی‌بخش خلق می‌رسد.

دست کم گرفتن ارتش آزادی‌بخش خلق خطرناک خواهد بود. اما دست بالا گرفتنش هم همینطور است. مانند جنگ سرد، این مسئله می‌تواند باعث احساس ناامنی و درگیری غیرضروری شود. بلند کردن صدای تهدیدهای آقای شی می‌تواند بعضی از رهبران را نسبت به رو در رویی با او در زمان ضروری دلسرد کند. همین مسئله تا حدی به پوتین اجازه داد در سال 2014 بخشی از اوکراین را بدون هیچ مجازاتی ضمیمۀ روسیه کند. برای جلوگیری از جنگ، و در صورت نیاز، بردن جنگ، وجود یک دیدگاه کاملاً متعادل نسبت به ارتش آزادی‌بخش خلق ضروری است.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید