مذاکرات ایران-عربستان فقط نوک کوه یخ است؛

غلبه دیپلماسی بر میدان نبرد نیابتی

کدخبر: ۴۰۹۱۹۵
اقتصادنیوز؛ روی‌گردانی واشنگتن از خاورمیانه و فاصله‌گیری از نزاع‌ها و استراتژی‌های شرکای خاورمیانه‌ای، قدرت‌های منطقه‌ای را به کشف دیپلماسی خود سوق داده است. معاون اندیشکده کوئنسی می‌گوید، برخلاف پیش‌بینی‌های استبلیشمنت سیاست خارجی واشنگتن، با عقب‌نشینی نظامی ایالات‌متحده از منطقه، نه هرج‌و‌مرج، بلکه دیپلماسی منطقه‌ای آغاز شده است.
غلبه دیپلماسی بر میدان نبرد نیابتی

به گزارش اقتصادنیوز؛ تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده کوئنسی و بنیانگذار و رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکایی (NIAC) در مطلبی برای فارن پالیسی با عنوان «چرا محمدبن‌سلمان ناگهان خواهان مذاکره با ایران شد؟» نوشته است: نشست‌های محرمانه دست‌کم از ژانویه در جریان بوده‌اند و متأثر از پروسه خروج آمریکا از منطقه کاتالیز شده است.

ایران و عربستان سعودی / محمد بن سلمان / مصطفی الکاظمی / جنگ یمن

محمد بن سلمان ، ولیعهد سعودی، این هفته به تلویزیون العربیه گفت: «ما به دنبال داشتن روابط خوب با ایران هستیم ... ما با شرکای خود در منطقه در تلاشیم تا اختلافات خود را با ایران برطرف کنیم.»

همین چهار سال پیش، ولیعهد بدنام آهنگ دیگری سرمی‌داد و ادعا کرد که گفتگو با ایران غیرممکن است، «شما چگونه می‌خواهید با یک رژیم ساخته شده بر اساس یک ایدئولوژی افراطی گفت‌وگو کنید». وی گفت، که عربستان سعودی متعهد است نبرد را به داخل خاک ایران بکشاند.

با پایان حضور آمریکا، نه هرج ومرج، بلکه دیپلماسی آغاز شد 

چه چیزی تغییر کرده تا این شیفت 180 درجه امکان پذیر شود؟ یک عامل بزرگتر از سایر عوامل به نظرمی‌رسد: افزایش نشانه‌هایی که حاکی از جدیت ایالات متحده در هدف خود برای برداشتن تمرکز از خاورمیانه است.

آغاز روند صلح، کاری نیست که با کمک واشنگتن انجام شده باشد، بلکه واشنگتن بیشتر آن را متوقف کرده است؛ با اطمینان دادن به شرکای امنیتی خود در منطقه مبنی بر اینکه ایالات متحده به حمایت بی‌قیدوشرط خود ادامه خواهد داد، فارغ از اینکه آنها چه رفتارهای بی‌پروایی از خود بروز دهند.

روی‌گردانی واشنگتن از خاورمیانه و فاصله‌گیری از نزاع ها و استراتژی‌های شرکای خاورمیانه‌ای، قدرت های منطقه‌ای را مجبور به کشف دیپلماسی خود کرده است. بر خلاف پیش‌بینی‌های استبلیشمنت از روز رستاخیز سیاست خارجی واشنگتن، با عقب نشینی نظامی ایالات متحده از منطقه ، هرج و مرج ایجاد نشده است. بلکه دیپلماسی منطقه ای آغاز شده است.

اظهارات امیدوارکننده محمد بن سلمان به احتمال زیاد اشاره به گفتگوهای محرمانه ایران و همسایگان عرب آن در عراق دارد که اولین بار توسط فایننشال تایمز گزارش شد و هدف آن کاهش تنش‌ها و پایان دادن به جنگ در یمن بود.

محمد بن سلمان

نخست وزیر عراق، مصطفی الکاظمی علاقه آشکاری به حل تنش‌های سعودی و ایران دارد، زیرا خصومت و نبرد نیابتی آن‌ها، خطر بی‌ثبات سازی بیشتر عراق را در پی دارد. به همین دلیل وی شرایط را برای مذاکرات اعراب و ایران را تسهیل کرده است.

مذاکرات ایران و عربستان فقط نوک کوه یخ بود

در ابتدا ، مقامات سعودی ماجرا را انکار کردند ، در حالی که تهران به گفتن اینکه از گفتگو با ریاض استقبال می کند،اکتفا کرد. اما این انکارها به راحتی نادرست بودن خود را ثابت کردند.

کمی بعد مشخص شد که آنچه Financial Times گزارش داده بود فقط نوک کوه یخ است؛ Amwaj.media سایت خبری مستقر در انگلیس، فاش کرد که گفتگوها محدود به ایران و عربستان سعودی نبوده است. بلکه اولین جلسه در ماه ژانویه بین ایران و امارات متحده عربی برگزار شد و به دنبال آن جلساتی برگزار شد که مقامات سعودی ، اردن و مصر در آن حضور داشتند.

جزئیات جدید از مذاکرات ایران و کشورهای عرب منطقه

به گفته Amwaj Media، از ابتدای سال تاکنون حداقل پنج جلسه از این دست برگزار شده است. در حالی که گفتگوهای محرمانه عمدتاً به جنگ در یمن متمرکز بود، این نشست‌ها همچنین شامل شرایط سوریه و لبنان بودند. این مذاکرات شامل مقامات ارشد امنیتی کشورهای مختلف،بوده است.

دلایلی برای خوشبینی

واضح است که این گفتگوها همچنان نارس است و این احتمال وجود دارد که آنها نتوانند شکاف بین ایران و دشمنان عرب آن را برطرف کنند. با این وجود همچنان چندین عامل نشان دهنده پتانسیل این گفتگوها برای ایجاد تحول، نه تنها در مسیر روابط ایران و سعودی، بلکه همچنین در وضعیت امنیتی گسترده‌تر در کل منطقه است.

ایران و عربستان سعودی / محمد بن سلمان / مصطفی الکاظمی / جنگ یمن

دلیل نخست اینکه، بر اساس گزارش امواج، این واقعیت که مذاکرات علاوه بر ایران و عربستان سعودی، چندین قدرت منطقه‌ای دیگر را نیز درگیر کرده، حاکی از این است که این مذاکرات به مثابه یک‌سری گفتگوهای منطقه‌ای ضروری است، نه فقط یک گفت‌وگوی دوجانبه برای کاهش تنش‌ها.

خاورمیانه به طرز بدنامی غیرنهادسازی‌شده (underinstitutionalized) باقی مانده است، به این معنا که فاقد هر نوع سازمان منطقه‌ای فراگیر یا مجمعی است که یک گفتگوی چند‌جانبه را به منظور خنثی‌سازی تنش‌ها، ایجاد راهکارهای تنش زدایی و مدیریت وضعیت عدم اعتماد بپرورد و آن را ساختارمند کند.

دلیل دوم برای خوش‌بینی این است که به نظر می‌رسد این گفتگوهای منطقه‌ای توسط خود قدرت‌های منطقه ای آغاز و هدایت می‌شود. یعنی نه توسط قدرتهای بزرگ خارج از منطقه به آنها تحمیل شده است، و نه توسط کشورهای خارج از منطقه هدایت می شود. همانطور که من و همکارانم در موسسه کوینسی در مطالب دیگر نوشته‌ایم، رهبری منطقه‌ای و مالکیت این روند برای موفقیت و دوام آن ضروری است.

البته این بدان معنا نیست که ایالات متحده در این روند سهیم نبوده است. قطعاً چنین بوده است، اما نه به روش متعارف مبتنی بر رهبری ایالات متحده و بصورتی‌که تشکیلات سیاست خارجی واشنگتن آن را پیش ببرد.

عزم جو بایدن برای رهایی از قیدوبند خاورمیانه

یگانه عاملی که بیشترین فشار را بر بازیگران منطقه‌ای در جهت پیگیری  دیپلماسی اعمال می‌کند، تعهد ایالات متحده برای حمایت از ریاض در مقابل تهران یا ارائه یک ابتکار عمل دیپلماتیک جدید برای منطقه نیست. بلکه دقیقاً برعکس، آنچه مذاکرات را کاتالیز می‌کند، بروز نشانه‌های فزاینده‌ای است که حاکی از عزم ایالات متحده برای رهایی بازوی نظامی خود از قیدوبند‌های خاورمیانه است.

اولویت‌زدایی بایدن از خاورمیانه / چرخش در دکترین سیاست‌خارجی آمریکا

جو بایدن ، رئیس جمهور آمریکا مدت‌هاست که در مورد حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و همچنین روابط آمریکا با شرکای منطقه‌‌‌ای که می‌خواهند واشنگتن را به منازعات و دستورکارهای خود بکشانند، نگاه تردیدآمیزی دارد.

وی در سخنرانی خود در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه هاروارد به عنوان "تنها سیاستمدار صادق در واشنگتن" به سرزنش ترکیه، عربستان سعودی و امارات پرداخت و گفت: «ترک‌ها، سعودی‌ها، اماراتی‌ها و غیره چه می کردند؟ آنها  اساساً جنگ نیابتی سنی و شیعه دارند و شدیداً مصمم بودند که [دولت شیعیان سوریه] بشار اسد را سرنگون کنند. و آنها چه کردند؟ صدها میلیون دلار و ده‌ها هزار تن تسلیحات را برای تجهیز هر آن کسی که علیه بشار اسد بجنگد، روانه منطقه کردند».

پیام روشن کاخ‌سفید به شرکای منطقه‌ای

در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2020 ، بایدن متعهد شد که (۱) "اکثریت قریب به اتفاق" سربازان آمریکایی را از افغانستان بیرون بکشد، (۲) کمک‌های آمریکا به عربستان سعودی در جنگ یمن متوقف کند و (۳) دوباره به توافق هسته‌ای ایران بپیوندد؛ ۳ تصمیمی که دقیقاً با دستور کار کاهش نقش و تمرکز ایالات متحده در منطقه.

در واقع، بایدن با ورود به دفتر بیضی‌شکل (بخشی از دفتر اجرایی رئیس جمهور ایالات متحده و اتاق کار رسمی وی  واقع در بال غربی کاخ سفید) به سرعت حرکت کرد و به پشتیبانی ایالات متحده از جانب سعودی در جنگ یمن خاتمه داد، و با پرهیز از نزدیکی به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، بین کاخ سفید و تل‌آویو کمی فاصله‌گذاری کرد. بعدتر برنامه خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان را اعلام نمود و پس از یک شروع کُند و محتاطانه در مورد پیوستن دوباره به برجام، اکنون باجدیت آن را پیگیری می‌کند.

جو بایدن و خاورمیانه

پیام اقدامات کاخ سفید به قدرت‌های منطقه‌ای واضح و غیرقابل انکار بود: خاورمیانه فقط از این منظر برای دولت بایدن یک اولویت است که بتواند راه‌هایی برای کاهش گرفتاری‌های ایالات متحده در این منطقه پیدا کند. همانطور که یک مشاور غیررسمی بایدن به پالیتیکو گفت: «آن‌ها (تیم سیاست‌خارجی جوبایدن) به شدت هدفمند و مصمم هستند که به خاورمیانه کشانده نشوند».

غلبه دیپلماسی بر میدان در غیاب آمریکا

جای تعجب نیست که چنین سیگنال‌هایی، قدرت‌های منطقه را بر آن داشت تا کاوش دیپلماسی با رقبای خود را آغاز کنند،  به یک دلیل ساده؛ فرصت‌های دیپلماتیک در تمام این مدت وجود داشته است اما در مقایسه با مطلوبیت تکیه کردن به واشنگتن به عنوان پشتیبان و حلال مشکلات، دیپلماسی گزینه مطلوبی برای شرکای آمریکا محسوب نمی‌شد.

به عنوان مثال، برای رهبران سعودی، داشتن آمریکا در پس‌زمینه برای بازدارندگی، مهار یا حذف نظامی سردردهای عربستان سعودی، نسبت به مذاکره با ایران ارجحیت دارد، چراکه این امر می‌تواند به سازش و مصالحه‌های دردناکی برای هر دو طرف منجر شود.

مادامی‌که سعودی‌ها حمایت ایالات متحده را به عنوان یک آپشن در دسترس می‌دیدند، تقابل بر تعامل، منازعه بر مصالحه، نبرد نیابتی بر میز مذاکره و میدان بر دیپلماسی ارجحیت داشت. اما سیاست محوری مد نظر بایدن برای دوری از خاورمیانه بدان معناست که آپشن حمایت آمریکا -دستِ‌کم- غیرقابل اتکا شده است. اینگونه شد که ناگهان، دیپلماسی منطقه ای به گزینه مطلوب شرکای امنیتی واشنگتن در خاورمیانه تبدیل شده است.

ایران و عربستان سعودی / محمد بن سلمان / مصطفی الکاظمی / جنگ یمن

چرخش زودهنگام ایالات متحده برای دوری از منطقه احتمالاً باعث شده است که دیپلماسی منطقه‌ای زودتر آغاز شود. در حقیقت، الگویی مشابه در سال ۲۰۱۹ نیز دیده شد؛ زمانی‌که دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا، به دنبال حمله نیروهای هم‌پیمان ایران در یمن به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، از پاسخ نظامی به ایران سر باز زد. این امر سعودی‌ها را بر آن داشت تا خود وارد روند دیپلماتیک با ایران شده و از درگیری‌ها در یمن بکاهند.

ترور سردار سلیمانی در مأموریت دیپلماتیک

در حقیقت ، آن هنگام که [سردار شهید] قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، به دستور رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده ترور شد، او تازه وارد عراق شده بود تا از طریق بغداد پیامی را به سعودی‌ها برساند (روایتی که رسماً از سوی ایران تأیید شده است).

ترامپ با ترور [سردار] سلیمانی، مذاکرات ایران-سعودی را نیز کشت. در واقع زمانی که دولت ترامپ دوباره مقابله با ایران را پذیرفت، سعودی‌ها با این وضعیت خود را وفق دادند؛ دیگر نیازی به دیپلماسی ایران-سعودی نیست.

درس عبرت این رویدادها برای واشنگتن روشن است: اگر ایالات متحده از نظر نظامی گامی به عقب بردارد، شرکای منطقه‌ای مجبور می‌شوند که از نظر دیپلماتیک گامی به جلو بردارند.

این البته به معنای این نیست که روند جاری گسترش دیپلماسی منطقه‌ای مقدَّر به موفقیت است. ممکن است نتیجه خیلی خوبی حاصل نشود. اما وظیفه و مسئولیت موفقیت آن در درجه اول به عهده خود قدرت‌های منطقه‌‌ای خواهد بود نه ایالات متحده. و این یک نتیجه برد-برد برای ایالات متحده و خاورمیانه است.

Trita Parsi / NIAC/ تریتا پارسی/ نایاک
تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده کوئنسی و بنیانگذار NIAC
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید