آیا دولت می‌تواند رونق بورس را تضمین کند؟ | عواقب یک تصور اشتباه از نقش دولت در بازار چیست؟

13:24 - 1400/01/21
بعضا در توجیه رشد قیمتی این روزهای بازار سهام این موضوع مطرح می‌شود که چون دولت نیاز شدیدی به تامین بودجه از کانال بازار سرمایه دارد در نتیجه رونق بازار سهام را حفظ خواهد کرد. اما آیا واقعا «دولت توان حفظ رونق سهام» را دارد؟ و یا اعتقاد یا عدم اعتقاد به توان دولتی جهت حفظ رونق سهام چه اهمیتی دارد؟
آیا دولت می‌تواند رونق بورس را تضمین کند؟ | عواقب یک تصور اشتباه از نقش دولت در بازار چیست؟

 دنیای بورس-سلیمان کرمی: در ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که مگر رونق یک سال اخیر معاملات بازار سهام در نتیجه اقدام مثبتی از سوی دولت بوده است؟ از نگاه نگارنده اتفاقا رشد قیمت سهام طی یک سال اخیر در نتیجه دست خالی دولت برای دخالت‌های مخرب در اقتصاد و محدود شدن عملیات سرکوب اقتصادی توسط سیاسیون بوده است. وگرنه مشابه اوایل دوره تحریم (نیمه نخست 97) شاهد ادامه ضربه‌های دولت به بورس مانند دلار دستوری (جلوگیری از فروش ارز صادراتی شرکت‌ها با نرخ بازار) و دخالت در قیمت‌گذاری کالاها (رانت بورس کالا) و سایر عوامل از این دست بودیم. 

بورس تهران به دنبال آشفتگی که در فضای اقتصاد کلان کشور رخ داد با استقبال روزافزون سرمایه‌گذاران مواجه شد؛ شاید این آشتگی چهره واقعی اقتصاد ایران و سایر اقتصادهای نفتی باشد. اگر ابزار کافی در دستان دولت بود و دولت به مثال سال‌های قبل به منابع نفتی دسترسی داشت مشابه چهار دهه گذشته همچنان از این ابزار برای سرکوب نرخ ارز استفاده می‌کرد و بر کسی پوشیده نیست که سرکوب نرخ ارز جز به نابودی تولید ختم نمی‌شود.

البته منظور از جمله قبل این نیست که رونق بازار سهام در نتیجه رونق تولید بوده است، خیر. اما همین‌که دولت به جای ورود مخرب ارزهای نفتی به اقتصاد کشور و کنترل مصنوعی و پایین‌تر از سطوح تعادلی نرخ ارز، تنها به دنبال کاهش شدت التهاب اقتصاد بوده، باعث شده حداقل نرخ تورم و ارز در سطوح واقعی‌تری در اقتصاد کشور قرار گیرد و در این التهاب با تغییر پارادایم نقدینگی در اقتصاد بورس به عنوان مقصد اصلی سرمایه‌گذاران انتخاب شود. 

پس از دور پرتلاطم ارزی در نیمه نخست سال 97 و تا اوایل مهرماه این سال، به جای اصرار بی‌جا در اتلاف منابع ارزی آن هم در شرایطی که برآورد دقیقی از دسترسی دوباره به ابزار سرکوب اقتصادی (همان فروش نفت) وجود نداشت، دولت تنها در صدد آمد که تا حد امکان التهاب بازار ارز را کاهش دهد. همین موضوع باعث شد که ریسک سرمایه‌گذاری در بازار ارز بالا رود و در شرایطی که مسکن نیز معضلات خاص خود مانند نقدشوندگی پایین و نیاز به حجم بالای پول برای سرمایه‌گذاری داشت و همچنین با توجه به تاثیرپذیری مستقیم بازار طلا از ارز، بورس به گزینه برتر پیش روی سرمایه‌گذاران در اقتصادکشور تبدیل شود. در کنار حفظ ارزش ثروت از موج تورم احتمالی (در مقابل نرخ‌های منفی حقیقی بازار پول) بورس تنها بازاری بود که با قابلیت سفته‌بازی در اقتصاد کشور از این منظر نیز برای معامله‌گران جذاب بود. نسبت به عدم افزایش نرخ سود توسط تیم اقتصادی دولت نیز باید گفت چاره‌ای در شرایط تحریمی وجود نداشت و اصرار بر نرخ‌های بالای سود می‌توانست با تعمیق رکود ضربه‌های به مراتب سنگین‌تری را به اقتصاد تحریم‌شده کشور وارد کند. 

بر این اساس به صورت مشخص باید گفت تصور این‌که دولت می‌تواند رونق بازار سهام را حفظ کند تا حدود زیادی اشتباه است. دولت در اولین فرصتی که ابزار کافی را پیدا کند و دیگر نیاز به بازار نداشته باشد احتمالا در راستای همان سیاست پوپولیستی همیشگی دولت‌های حاکم بر طبل سرکوب مصنوعی تورم و دلار می‌کوبد و نتیجه آن نیز برای بازار سهام مشخص است. اما اگر به اشتباه این تصور را داشته باشیم که دولت می‌تواند رونق بازار را حفظ کند از عوامل واقعی مانند همین عرضه‌های سنگین دولت و سهام غافل می‌مانیم که اتفاقا می‌تواند پس از رشدهای پرشتاب اخیر از شدت التهاب بازار سهام بکاهد. و در آینده نیز تصور این‌که دولت به بورس نیاز دارد و رونق بورس را حفظ می‌کند می‌تواند تحلیل ما را از سایر واقعیت‌های اثرگذار بر معادلات سهام منحرف کند.  

بورس در شرایط کنونی به واسطه ادامه التهاب نقدینگی و در نتیجه سیگنال‌های تورمی و ارزی پتانسیل رشد پیدا کرده است اما سایر عوامل نیز در این مسیر موثر هستند که بارها در «دنیای بورس» مورد بررسی قرار گرفته و یکی از مهم‌ترین آن همین عرضه‌های اولیه سنگین سهام از سوی دولت یا شرکت‌های نیمه‌دولتی است. 

بیشتر بخوانید: