دنیای بورس: مطابق با نمودار میتوان سه موج صعودی را برای بورس در سال 98 متصور بود. این موجهای صعودی البته با استراحت اندک همراه بوده و در ادامه بار دیگر سهام پرشتاب صعود خود ادامه داده است. یکی از ویژگیها بارز موج نخست و دوم بورس در پیشبینیپذیر بودن آن بود. بورس بازاری بود که از جهش متغیرهای اثرگذار در سال 97 مانند دلار و تورم جا ماند. به این ترتیب تقریبا اتفاق نظر در خصوص صعود سهام در موج نخست و دوم بورس در سال 98 وجود داشت. اما در رشد قیمت سهام در آخرین موج که از اواخر آبان آغاز شد وضعیت متفاوتی را شاهد بودیم.
رشد شاخص سهام در موج سوم که با قدرت و شتاب به مراتب بیشتر نسبت به موجهای قبل همراه بود با هیجان شدیدی همراه بود. همین موضوع باعث شد که بسیاری از تحلیلگران برجسته بازار نیز از این موج بهره آنچنانی نبرند. موج سنگینی از نقدینگی سهام را در نوردید و مقاومتهای قیمتی را یکی پس از دیگری در هم شکست. به این ترتیب حتی هشدارهای عمومی به حباب سهام نیز اثری نداشت و اتفاقا سهام که با حباب واضح مواجه بودند به رشد خود ادامه دادند. این وضعیت دو گروه جامانده را داشت. رشد شاخص در آخرین موج صعود بورس در سال 98 نزدیک به 48 درصد بوده و طبیعتا هر کس از این موج بهره نبرده است حسرت کارنامه ضعیف را برای خود دارد. در معاملات سهام تا هر مقدار که به استراتژی معاملاتی خود اعتماد داشته باشید اما سرانجام مقایسه با پرتفوی دیگران یکی از معیارهایی است که میتواند بر روحیات شما اثر قابل توجهی داشته باشد. در این شرایط این سوال مطرح میشود بسیاری از افراد و تحلیلگرانی که رشد بورس در موج پایانی را پرریسک و هیجانی و موقت عنوان میکردند در شرایط کنونی تصمیمشان برای ادامه مسیر چیست؟ آیا این افراد ریسک ورود به هیجان کامل بورس را میپذیرد یا همچنان از کنار میدان معاملات را نظاره میکنند. وضعیت قیمتی سهام به جایی رسیده است که اگر دل به هیجان ندهید امکان انجام معامله را نخواهید داشت. اما در این میان الگوهای ذهنی و معتبر ارزشگذاری نیز تا حدود زیاد کنار رفتهاند و واقعا نمیتوان بر اساس منطق به خرید و فروش سهام پرداخت. این وضعیت برای تحلیلگرانی که از وضعیت آگاهی کافی دارند رنج مضاعفی را ایجاد میکند. همین تحلیلگران احتمالا نسبت به شکلگیری حباب قیمتی در موج اخیر صعود بورس هشدار دادهاند اما حالا نقدینگی چنان پرقدرت میتازد که فضا را برای فعالیت آنها تنگ کرده است. در عین حال فرقی میان یک تحلیلگر با یک فرد عادی کمتر دیده میشود زیرا شاید اتفاقا شخص عادی بدون داشتن آگاهی از ریسکها بیپروا به خرید سهام پرداخته بود و سهام را چشمبسته نگه داشته و اتفاقا به همین واسطه بیشترین سود را کسب میکرد و مانند تحلیلگر با هر سیگنال بنیادی یا تکنیکال نگران وضعیت قیمتی سهام پرتفو خود نبود. اما سوال اصلی اینجاست که آیا این تحلیلگران از بازار کنارهگیری میکنند و منتظر میمانند که سهام به ریل منطق بازگردد و در این شرایط اگر سهام به هیجان خود ادامه داد و رشد پرشتاب را در پیش گرفت تکلیف این معاملهگران زبردست سنتی بورس تهران چه خواهد بود. از سوی دیگر این تحلیلگران بهتر از همه میدانند که نمیتوان نقطه پایان موجهای اینچنینی هیجانی را مشخص کرد و در نتیجه با آگاهی از این موضوع اگر بخواهند برای جبران مافات به معاملات سهام بازگردند استرس چندین برابری را نسبت به یک فرد ناآگاه به معاملات سهام تجربه خواهند کرد.
اما گروه دوم از جاماندگان سهام افرادی بودند که سالهای سال هیچ تلاشی برای آشنایی سهام نداشتند و حتی در موج اخیر نیز ریسک ورود به بازار را نپذیرفتند. در کنار دسته اول این دسته نیز از بازندگان بازار سرمایهگذاری در سال 98 بودند. این دسته یا سرمایه خود را در بانک قرار داده یا به خیال خود با خرید ملک و زمین یا حتی دلار و طلا در صدد حفظ ارزش ثروت بودهاند و به همین واسطه از بازدهی سنگین بورس در سال 98 جا ماندند. حسرت جاماندگی از سودهای کلان بورس در سال 98 و به خصوص در موج پایانی میتواند این بازیگران را مانند دسته اول به میدان بکشاند. به همین واسطه احتمال افزایش روزافزون ارزش معاملات یا افزایش تعداد معاملهگران و مشارکتکنندگان در عرضههای اولیه را میتوان انتظار داشت. سازمان بورس نیز فعلا چشم خود را بر حقایق بسته نسبت به رشد شاخص سهام مغرور شده است و این در حالی است که این موضوع هیچ ارتباطی با عملکرد سازمان بورس نداشته است و تقریبا اقدام مثبتی در راستای توسعه بازار نیز به ندرت از سازمان بورس دیده شده است.
باید منتظر ماند در حالیکه بورس نشانهای برای عقبنشینی از خود نشان نمیدهد، بسیاری از نمادها از خطوط قرمز ارزندگی عبور کردهاند آیا دسته اول یا دسته دوم ریسک حضوردر معاملات را خواهند پذیرفت. باید گفت هر دو دوسته از این سرمایهگذاران با توجه به ریسکپذیری کمتر به سهام وارد نشدهاند و این در حالی است که حال اگر بخواهند از سهام جا نمانند باید ریسکی به مراتب بیشتر از ماههای قبل را برای حضور در بازی سهام بپذیرند.