شماره روزنامه ۵۹۸۹
|

آرشیو اخبار :

  • بهروز وثوقی در اینستاگرام به درگذشت ناصر ملک‌مطیعی واکنش نشان داد.
    |
  • پولاد کیمیایی از آخرین وضعیت ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود و جدیدترین فعالیت پدرش گفت.
    |
  • مهدی وزیربانی / روزنامه‌نگار
    مسعود کیمیایی را وقتی خیلی کوچک‌تر بودم می‌شناختم، فیلم‌هایش لای پارچه‌ای که روی ویدئوهای ژاپنی با مارک‌های متفاوت پیچیده می‌شد، دست به دست می‌چرخید. واقعیت این است که کیمیایی با فیلمهایش نوستالژی عجیب چند نسل از بچه‌های ایران است و این رسم‌الخطی از شخصیت اوست که هاشور نمی‌خورد و حتی سرسخت‌ترین منتقدانش نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. حرف زدن با خاطره‌هایت همیشه سخت است، نوشتن برای آنها سخت‌تر. وقتی آمد مثل شخصیت فیلم‌هایش همانطور که بارها دیده بودمش خاکی بود، درست عین «رضا»ی فیلم «رضا موتوری» یا «سید» در فیلم «گوزنها». شریف و بی‌آلایش.
  • وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه دیدارهای نوروزی با هنرمندان به دیدار مسعود کیمیایی کارگردان سینما رفت.
    |
  • مسعود کیمیایی، کارگردان سینما از بیمارستان مرخص شد.
    |
  • پس از انجام یک عمل جراحی، حال عمومی مسعود کیمیایی کارگردان سینما رو به بهبود است.
    |
  • مسعود کیمیایی روز گذشته برای درمان تنگی نخاع کمر جراحی موفقیت آمیزی را سپری کرد و در حال حاضر به بخش منتقل شده است.
    |
  • د‌ومین شماره از ماهنامه فرهنگی- هنری «نزد‌یک» با پروند‌ه‌ای که به بررسی کارنامه مسعود‌ کیمیایی و فیلم «قاتل اهلی» می‌پرد‌ازد‌، منتشر شد‌.
  • فروش پایین سینما در نیمه دوم سال قابل پیش‌بینی بود. اگرچه کاهش چشمگیر فروش فیلم، کمی با تاخیر اتفاق افتاد؛ اما در نهایت، اکران فیلم‌هایی که نمی‌توانند مخاطبان سینمای ایران را به سالن‌ها بکشانند، علت اصلی کاهش فروش‌ است. حتی فیلم قاتل اهلی به کارگردانی مسعود کیمیایی نیز نتوانسته خود را از ورطه بازار کساد این روزها نجات دهد. این فیلم در هفته‌ای که گذشت حدود 600 میلیون تومان فروخت که البته رکورد مناسبی برای یک فیلم با حضور نام‌هایی مثل کیمیایی، ‌پرستویی و... نیست.
  • «کیمیایی را باید این‌گونه دید. بعد از ٥٠ سال، هنوز با موی سفید و پشت خم و هزار درد و مرض باز... هر سال... بر خاک گود می‌ایستد. اگر چه خسته و رنجور و دل‌شکسته. اما برای بار دهم و بیستم و سی‌ام و پنجاهم آماده است که با پهلوانانی جوان‌تر، پنجه در پنجه اندازد. مسعود کیمیایی را با غیرت کارکردنش قضاوت کنیم؛ با ایستادن ٥٠ساله‌اش در گود. در بی‌توقعی‌اش از این سینما که هر دستی به توقعی (صواب یا ناصواب) به گوشه‌ای از آن چنگ زده است. قضاوتش کنیم که نه خان شد و نه از نمدی که هزاران نفر بر سر آن دعوا داشتند، کلاهی برای خود دوخت.»
    |