شماره روزنامه ۵۹۹۴
|

آرشیو اخبار : تاریخ و اقتصاد

  • دنیای‌اقتصاد-سارا جنگروی: در گفت‌وگو با دکتر محمد رادمرد، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه مازندران به تاثیرات فکری چند تن از متفکران آن دوره بر جریان مشروطه‌خواهی پرداخته‌ایم. این استاد دانشگاه معتقد است که تفکرات شخصی چون ملکم‌خان متناقض بوده و او نتوانسته روح مشروطه‌خواهی را به جامعه ایران منتقل کند، ضمن اینکه مشروطه‌خواهان در تحقق هر سه هدف اساسی خود یعنی: نوسازی سیاسی، ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی و تکوین و بهبود وضعیت اقتصادی و زیرساختی کشور شکست خورده‌اند.
  • حسن قاضی‌مرادی در کتاب «ملکم‌خان؛ نظریه‌پرداز نوسازی سیاسی در صدر مشروطه» تلاش کرده است ضمن مرور زندگی سیاسی و اجتماعی ملکم‌خان او را به‌عنوان نماد روشنفکری عصر مشروطه مورد کاوش قرار دهد. روشنفکری که ابتدا شیفته «غربی‌سازی» جامعه است و به اصلاحات از بالا دل بسته، اما با شکست این روش، «نوسازی» سیاسی را برمی‌گزیند و نقد سنت در پایین‌ترین سطوح جامعه را تئوریزه می‌کند و زمینه‌سازی اصلاحات در سطوح بالای ساخت سیاسی را در اصلاح فرهنگ جامعه جست‌وجو می‌کند. او با انتشار روزنامه قانون بخش تازه‌ای از زندگی خود را آغاز کرد، دوره‌ای که به اصلاح برخی رویکردهای وی در حوزه اندیشه سیاسی منتهی شد.
  • اشاره: آنچه از نظرتان می‌گذرد بخشی از سخنان دکتر شفق، از نمایندگان دوره چهاردهم مجلس شورای ملی و نیز مخبر «کمیسیون قوانین دارایی» درباره الغای اختیارات رئیس کل دارایی است.
  • سبک نگارش مساوات آزاد و بی‌تکلف بود و مدیر آن در تمام مسائل سیاسی با قلمی بی‌پروا مقاصد و مطالب خود را بیان می‌کرد. مساوات از چاپلوسی و تملق‌گویی که شیوه بعضی از جراید آن ایام بود، دوری گزید و در هر شهر یا قصبه که ستمدیدگان از جور و ظلم حکام استبداد به تنگ آمده و عریضه و شکایتی نوشته بودند، مدیر مساوات آن را بدون پروا و واهمه چاپ می‌کرد و به علت پیش گرفتن همین سبک و روش بود که پس از وضع قانون مطبوعات از طرف مجلس شورای ملی که تا اندازه‌ای مطبوعات را محدود و مقید می‌ساخت، در شماره ۱۹ سال اول این روزنامه به‌عنوان اعتراض به قانون جدید مطبوعات، سبک روزنامه را عوض کرد و به عکس شماره‌های پیشین که تمام مندرجات آنها را مخصوص ذکر افعال و اعمال قبیحه حکام ظلم و جور کرده بود، مطالب این شماره را به موضوعات علمی و ادبی…
  • بیگانگی ملت از دولت در طول تاریخ یک واقعیت بوده است که بنده کشف کرده‌ام. به عبارت دیگر این موضوع «عقیده» بنده نیست بلکه یک واقعیت مشهود و مستند است. گذشته از این اولا بر هر اصل علمی و تاریخی استثنائاتی است که در این مورد حداکثر چند سالی دوام کرده است. ثانیا منظور از دولت اساسا حکومت و حاکمیت است نه هیات دولت.