شماره روزنامه ۵۹۹۴
|

آرشیو اخبار : تاریخ و اقتصاد

  • آیت وکیلیان: توسعه موفق نیازمند همگرایی میان نخبگان جامعه و همراهی نهادهای مدنی است. شاید در این مورد بتوان به جدایی قدرت کلام که مشروعیت‌آور و در توان روشنفکران است با قدرت حکومت اشاره کرد. توسعه و دموکراسی به همراهی این دو نیاز دارد. اما گویی فاصله قدرت با جریان روشنفکری در ایران نهادینه شده و دیگر هر کدام به راه خود می‌روند. به این بیفزاییم که روشنفکران ما حتی تئوری‌های ممکن و مطلوب را هم در اختیار ندارند. از آن سو تجربه غربی توسعه و رشد دموکراسی حاکی از نوعی توازن میان نهادهای اجتماعی و طیف نخبگان است.

  • پست‌مدرنیسم که در مخالفت با ایده‌آلیسم‌ آلمانی مطرح و وارد ایران نیز شده است، مانند تیشه‌ای به ریشه وحدت ایران -که تاکنون توانسته‌ایم آن را حفظ کنیم- وارد می‌آید. ما آگاهی تاریخی خود را تا حد زیادی در اثر ورود ایدئولوژی‌هایی که نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند، چه می‌گویند، و چه تالی‌های فاسدی دارند، از دست داده‌ایم. روشنفکران ما این ایدئولوژی‌ها را از راه علوم‌اجتماعی‌جدید وارد کرده‌اند. آنها با جهل به مواد تاریخی غرب و برداشتی نادرست از مبانی غربی، فکر می‌کنند که ما باید به «کثرت‌ها» دامن بزنیم و بگوییم «چهل‌تکه» هستیم! یعنی اینکه اگر ما تاکنون ملت واحدی بودیم، از نظر تکثرگرایی، امر بدی بوده و ما باید به این کثرت‌ها که ادعاهای خطرناکی دارند دامن بزنیم.

  • هشتم نوامبر سال 1895، ویلهلم رونتگن، فیزیکدان و دانشمند آلمانی موفق به کشف پرتو ایکس شد. کشف رونتگن اولین کشف از سری کشفیات در مورد رادیو اکتیویته بود. اشعه X اشعه‌ای با طول موج بسیار کوتاه و قابلیت نفوذ بسیار زیاد است و از اغلب مواد عبور می‌کند. فیزیکدانان استفاده‌های شایانی از این اشعه برده‌اند و در پزشکی تحت عنوان‌های رادیوگرافی و رادیوسکوپی به کار برده می‌شود. کشف اشعه ایکس و کاربرد وسیع آن در تصویربرداری پزشکی از جمله بزرگ‌ترین خدمات تاریخ علم محسوب می‌شود. رونتگن به‌خاطر همین کشفش نخستین جایزه نوبل فیزیک را در سال 1901 به‌دست آورد.

  • هربرت آستین 8 نوامبر سال 1866 در باکینگهام شر در جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد. وی فرزند یک کشاورز بود و برای اولین بار در همان روستای محل تولدش به مدرسه رفت. در سال 1884 آستین به استرالیا مهاجرت کرد و به همراه عموی خود در یک شرکت مهندسی در شمال ملبورن مشغول به کار شد. در این زمان او به منظور توسعه مهارت‌های طراحی خود در خارج از ساعات کاری به مدرسه هنر رفت. در سال 1887 وی به‌عنوان مدیر یک کارگاه مهندسی مشغول توسعه ماشین‌های پشم‌چینی گوسفندان بود. وی در مدت سه ماه موفق به بهبود این دستگاه شد و بعد از چندی زمانی‌که در شرکت هولسلی مشغول بود، ماشین پیشرفته‌ای را که به این منظور ساخته بود به نام خود ثبت کرد.

  • در عصر قاجار وضعیت خدمت در کارهای دولتی، همانند حکومت‌های پیشین تابع ترتیب معین و مشخصی نبود. با توجه به گزارش‌های سفرنامه‌نویسان دوره قاجاریه، مناصب و مقامات مختلف لشکری و کشوری در ازای مبالغ هنگفتی با عناوینی همچون رسوم، مداخل و هدایا از طریق خانوادگی به اشخاصی متنفذ بدون داشتن تخصص و علم کافی داده می‌شد و آنها نیز از این موقعیت برای رسیدن به اهداف و منافع شخصی، بدون توجه به مصلحت مملکت، نهایت استفاده را می‌بردند. در این بین بزرگانی مانند عباس میرزا، امیرکبیر و سپه‌سالار درصدد اصلاح نظام اداری ایران با شیوه‌های گوناگون برآمدند؛ اما با به‌خطر افتادن منافع کسانی که در سیستم بیمار و ناکارآمد اداری آن دوران سود و بهره‌ای نصیب‌شان می‌گشت، اقدامات این اصلاحگران با شکست مواجه شد و حتی جانشان نیز به خطر افتاد.…

  • طبقه سرمایه‌دار ایران در دوره پهلوی اول با سرمایه دولتی، خارجی و محلی سر و کار داشت و هر سه این سرمایه‌ها در دوره مورد بحث رشد کردند. بخش دولتی شامل مدیران صنایع متعلق به دولت و شخص رضاشاه بود که سهم زیادی در کارخانه‌ها داشت. سرمایه خارجی عمدتا همان صنایع نفت جنوب متعلق به بریتانیا و شیلات شمال متعلق به شوروی بود. در بخش خصوصی داخلی دو عنصر عمده قابل تشخیص بود: یکی صاحبان و مدیران صنایع جدید و دیگری بازرگانان و مقاطعه‌کاران بزرگ.

    در مورد بورژوازی صنعتی جدید دو مکتب فکری اظهار نظر کرده‌اند.

  • در حدود 200 مشترک برق داشتم، هر روز به در منازل کسانی که برق داشتند می‌‌‌رفتم و پول برق را معمولا به سختی جمع‌آوری می‌‌‌کردم، هر چه پول روزانه جمع‌آوری می‌‌‌کردم عصرها مامور بانک می‌‌‌آمد و به او تحویل می‌‌‌دادم و رسید پرداختی‌ها را می‌‌‌گرفتم. ماهانه حدود هفت تا هشت هزار تومان کل پول برق مشترکان محدوده من می‌‌‌شد. کل مشهد هشت تحصیلدار برق داشت.

    پس از مدتی پست‌های برق در محلات مختلف گذاشته شد و مردم برای پرداخت هزینه‌ها به ما مراجعه می‌‌‌کردند. حدود 6 سال تحصیلدار برق بودم، بعد سرپرست تحصیلدارها شدم که حدود هشت نفر زیر نظرم کار می‌‌‌کردند.