شماره روزنامه ۵۹۹۳
|

آرشیو اخبار : مدیران

  • ترجمه: مهدی نیکوئی
    سومین شرکت نوشیدنی‌های انرژی‌زای مبتنی بر قهوه، نخستین بار در یک خوابگاه دانشجویی تولید شد. سال 2015، جوردن دیچیکو (جوان‌ترین فرد از بین برادران دیچیکو) که در آن زمان در دانشگاه فیلادلفیا دانشجو بود، روی انواع مختلف نوشیدنی‌های انرژی‌زا تحقیق می‌کرد. زمانی که نتوانست نوشیدنی مدنظرش را در بازار پیدا کند، خودش آن را ساخت و با دیگر برادرانش برای تولید وارد شراکت شد. در آن زمان برادر وسطی، جیک بود که سال‌های ابتدایی دانشگاه را در جورج‌تاون می‌گذراند و برادر بزرگ‌ترشان جیم، به تازگی از دانشگاه کالگیت فارغ‌التحصیل شده بود و در وال‌استریت کار می‌کرد. امروز، جیم 28 ساله مدیرعامل شرکت سوپرکافی (Super Coffee) است؛ استارت‌آپی که 500‌میلیون دلار ارزش بازار دارد، فروش 55میلیون دلاری در 2020 داشته است (رقمی که در 2018 فقط…
  • نویسنده: سوجان پاتل مترجم: سیدحسین علوی‌لنگرودی alavitarjomeh@gmail.com
    در بخش‌های قبلی این سلسله مطالب به شرکت‌هایی اشاره شد که موفق شده‌اند از طریق تمرکز بر مواردی همچون تناسب حداکثری شغل با توانایی‌ها و مهارت‌های فردی، ترویج شادکاری و افزایش بهره‌وری از طریق ارائه مشوق‌های شادی‌آور به کارکنان، توجه ویژه به سلامت و رفاه کارکنان، یکسان دیدن کارکنان و مدیران در زمان پرداخت حقوق و مزایا، آزادی عمل در مورد مرخصی رفتن کارکنان، توجه به علایق خاص مشتریان‌شان، به چالش کشیدن و برانگیختن توانایی‌های کارکنان، محور قرار دادن رعایت اصول اخلاقی همیشه و همه جا، برگزاری جشن‌های کاری متعدد، ایجاد حس مالکیت در میان کارکنان، تقویت حس مربیگری کارکنان، هویت‌بخشی به کارکنان و محصولات، استقبال از مخالفت‌های کارکنان و مشتریان، بالاتر بودن حقوق کارکنان نسبت به مدیران، بازخورد نشان دادن سریع و اجباری…
  • نویسنده: Alison Green مترجم: مریم مرادخانی
    مشاور عزیز، چند ماه پیش به خاطر شرایط بحرانی کرونا، شغلی را انتخاب کردم که شبیه «لنگه کفش کهنه در بیابان» بود. بگذارید بیشتر برایتان توضیح دهم. پارسال به شکلی غیرمنتظره شغلم را از دست دادم و مجبور شدم فورا دنبال کار بگردم. بعد از شش ماه، یک شرکت به من پیشنهاد داد. من هم با خودم گفتم: «قبولش می‌کنم، چون اولین پیشنهادی است که بعد از این همه تلاش دریافت کردم.» حقوقش بد نیست و شامل همان کارهایی است که در شغل سابقم انجام می‌دادم اما اگر مستاصل نبودم، اصلا این شغل را انتخاب نمی‌کردم.
  • نويسنده: Tsedal Neeley مترجم: مريم رضايي
    در قسمت قبل با تعریف داستان جیمز که با یک اشتباه تیم دورکارش، باعث شد یکی از مشتریان شرکت املاک آنها خرید خانه را از دست بدهد، توضیح دادیم که برگزاری یک جلسه لانچ، چطور می‌توانست اعضای تیم را با هم هماهنگ‌تر کند و جلوی این اتفاق را بگیرد. همچنین گفتیم این تفکر که برگزاری چنین جلساتی در شرایط حساس که سرعت کار باید بالا باشد، غیرمنطقی است، تفکری گمراه‌کننده است. در قانون 10-30-60 ریچارد هکمن، کارشناس کار تیمی، 60 درصد موفقیت تیم به برنامه‌ریزی‌های ابتدای کار بستگی دارد و 30 درصد آن به لانچ و 10 درصد به کار تیمی روزانه وابسته است.