شماره روزنامه ۵۹۷۵
|

آرشیو اخبار : مدیران

  • مترجم: مهدی نیکوئی
    امروزه صحبت‌های زیادی درباره شرکت‌هایی می‌شنویم که با استفاده از فناوری‌هایی مانند محاسبات ابری و هوش مصنوعی به مدرن‌سازی خود می‌پردازند. اما نوع دیگری از تحول در حلقه‌های شرکتی اتفاق می‌افتد که اثر عمیقی بر افزایش چابکی و نوآوری آنها دارد. این تحول به‌طور معمول تحت نظر یکی از مدیران ارشد سازمان‌ها اتفاق می‌افتد که در زمینه ژن و فرهنگ سازمانی تخصص داشته باشد. این مدیران ارشد، فارغ از هر عنوان سازمانی که داشته باشند، به دنبال پیاده‌سازی «نسل آینده رهبری سازمانی» هستند. آن کروگ (Anne krog) مدیر منابع انسانی و فرهنگ شرکت چندملیتی تایم‌اکستندر (TimeXtender) که در زمینه بسترهای اطلاعاتی و تحلیل آماری برای مدیریت و تصمیم‌گیری فعال است، در این باره توضیح می‌دهد.
  • مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
    همه ما وارن بافت را می‌شناسیم: کسی که نخستین سرمایه‌گذاری اش را وقتی فقط 6 سال داشت انجام داد آن هم با فروختن بطری‌های نوشابه کوکا کولا. او این بطری‌ها را به قیمت 6/ 4 سنت می‌خرید و با سودی معادل 4/ 5 سنت دوباره می‌فروخت. او در 11 سالگی برای اولین بار سهام خرید و هنوز هم که هنوز است افسوس می‌خورد که چرا این‌قدر دیر وارد بازار سهام شده است!! وقتی هم 14 ساله بود با پولی که از محل تحویل روزنامه به درب منازل پس انداز کرده بود یک قطعه زمین کشاورزی برای خودش خرید و در 26 سالگی هم شرکت سرمایه‌گذاری اش یعنی Buffet Associates Ltd را بنیان نهاد. هم اکنون او مالک بیش از 60 شرکت موفق در سراسر جهان و یکی از ثروتمندترین افراد روی کره زمین است. اما چه عواملی باعث شده تا او به این اندازه موفق باشد و در دنیای پرآشوب امروز…
  • نویسنده: Alison Green مترجم: مریم مرادخانی
    مشاور عزیز، بیش از یک سال است که به‌عنوان منشی و سپس مسوول هماهنگی برای یک شرکت کوچک کار می‌‌کنم که کلا ۴ نفریم. جای خوبی است و رئیسم برایم ارزش قائل است اما حس می‌‌کنم وقتش است که از اینجا بروم. در طول روز، کار زیادی نیست که انجام دهم و این برایم کسل‌‌کننده است. تازه وارد بازار کار شده‌‌ام و دوست دارم به شرکت بزرگ‌‌تری بروم که معتبر باشد و جای پیشرفت داشته باشد.
  • نویسنده: Jurgen Appelo مترجم: مریم رضایی
    دقیقا به یاد می‌آورم که کی و کجا به بینش و درون‌بینی خاصی رسیدم. مسیری 12 کیلومتری را در لندن می‌دویدم و به من ثابت شد که دویدن، روشی عالی برای باز کردن ذهن و رسیدن به دیدگاه‌های جدید است. در صبح آن روز آفتابی بهاری، به ارزشی که تیم من می‌خواست به مشتریان عرضه کند فکر می‌کردم و متوجه شدم ما از یک چیز اساسی در ارزش پیشنهادی خودمان غافل شده‌ایم.