شماره روزنامه ۵۹۹۴
|

آرشیو اخبار : مدیران

  • مترجم: مهدی نیکوئی
    در ادامه مصاحبه‌هایی که با برجسته‌ترین فعالان جهانی کسب‌وکار داشتیم، این بار به سراغ روبرتو دی‌برناردینی (Roberto Di Bernardini) رفتیم که پس از نزدیک به 10 سال مدیریت منابع انسانی شرکت جانسون‌اندجانسون (Johnson&Johnson)، اکنون در بانکو سانتاندر (Banco Santander) فعالیت می‌کند.
  • نویسنده: جان رامپتون مترجم: سیدحسین علوی‌لنگرودی
    در دهه‌های گذشته هرگاه یک یا چند چهره شاخص و فوق‌العاده در دنیای کسب‌وکار ظهور کرده‌اند و نامشان بر زبان‌ها افتاده است، این سوال در ذهن خیلی‌ها تکرار می‌شود که آیا این افراد ذاتا رهبر به دنیا آمده‌اند و از استعداد رهبری‌شان نهایت استفاده را کرده‌اند، یا اینکه فوت‌وفن رهبری را به تدریج آموخته‌اند و در نهایت به رهبرانی تاثیرگذار و بزرگ تبدیل شده‌اند. این سوال در مورد بیل گیتس نیز مطرح است که در این میان کفه ترازو به سمت رهبر شدن خودخواسته او سنگینی می‌کند. در اینجا به برخی از ویژگی‌های برجسته بیل گیتس اشاره خواهد شد که موجب شده او به چنین شهرت و منزلت بالایی در میان رهبران کسب‌وکار امروز دست یابد.
  • مترجم: مریم مرادخانی
    مشاور عزیز، دو ماه از اولین باری که خبر شیوع ویروس کرونا را شنیدیم می‌گذرد. در شرکت ما، کارکنان به محض اینکه از کار فارغ می‌شوند، گوشی‌هایشان را برمی‌دارند و اخبار می‌خوانند. به محض اینکه یک نفر سرفه یا عطسه می‌کند، همه با ترس نگاهش می‌کنند. بعضی‌ها ماسک و دستکش دارند و دائما محیط اطرافشان را تمیز می‌کنند. بعضی‌ها اصلا عین خیالشان نیست و اگر تذکر ندهیم، طبق روال همیشه رفتار می‌کنند. در این میان، بعضی‌ها هم هستند که بیش از حد استرس دارند و وسواس گرفته‌اند. شما برای کارمندها و کارفرماها و سایر کسانی که به شکل‌های مختلف با این ماجرا درگیرند، چه توصیه‌ای دارید؟ چطور استرس ناشی از این شرایط را مدیریت کنیم؟
  • نویسنده: Jurgen Appelo مترجم: مریم رضایی
    ایده استارت‌آپ من در پارک یونیون اسکوئر نیویورک زاده شد. تابستان سال 2016 بود. من به نقاط مختلف آمریکا سفر می‌کردم تا کتاب قبلی‌ام با نام «مدیریت برای شادی» را تبلیغ کنم. روی یکی از نیمکت‌های پارک نشسته بودم، به کسب‌وکار خودم فکر می‌کردم و مطلب می‌خواندم. در اطراف من در آن پارک، افراد با ملیت‌های مختلف، زبان‌های مختلف، لباس‌ها و مدل موی مختلف و رنگ پوست مختلف درحال رفت‌‌وآمد بودند. اما تقریبا همه آنها یک بازی مشترک روی گوشی‌های هوشمند خود داشتند: پوکمون‌گو. بی‌معنی بود. صدها غریبه با گوشی‌های خود به این طرف و آن طرف می‌رفتند و تلاش می‌کردند غول‌های نامرئی را بگیرند. هیچ‌گاه یک اعتیاد جهانی در این مقیاس را ندیده بودم. فکر کردم دنیا به سمت دیوانگی می‌رود.