شماره روزنامه ۵۹۸۹
|

آرشیو اخبار : %D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

  • مترجم: مهدی نیکوئی
    شرکت‌های خانوادگی نمونه‌ای خاص از کسب‌وکارها هستند و ستون فقرات بسیاری از اقتصادهای صنعتی و در حال توسعه به شمار می‌روند. این مقاله درباره راه‌هایی بحث می‌کند که با استفاده از آنها می‌توان موتور محرک نوآوری را در این دست شرکت‌ها فعال کرد. تعریف‌های بسیاری از شرکت‌ها یا کسب‌وکارهای خانوادگی وجود دارد، اما به‌طور معمول مساله مهم مدیریت و مالکیت این کسب‌وکارها است که در اختیار افراد یک خانواده قرار دارد؛ همچنین تعداد افراد هم‌فامیل در آن شرکت زیاد است و مالکیت نیز به‌طور وراثتی به نسل بعد منتقل می‌شود. این دست از شرکت‌ها نسبت به سایر شرکت‌ها تفاوت‌های بسیاری دارند.
  • پژمان امینی/ pezhman.amini.2009@anderson.ucla.edu
    تا حدود دهه ۱۹۷۰ میلادی، اکثر نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران رشته مدیریت معتقد بودند که موضوعی به‌عنوان «اخلاق کسب‌و‌کار» وجود ندارد و اخلاق جنبه فردی دارد. میلتون فریدمن (Milton Friedman) اقتصاددان و برنده جایزه نوبل اقتصاد، بیان می‌کند که: «صرفا افراد می‌توانند مسوولیت داشته باشند و کسب‌و‌کار نمی‌تواند مسوولیت داشته باشد. پرسش این است که آیا مدیران مسوولیتی به غیر‌از بیشینه‌کردن سود سهامداران در چارچوب قانون و قوانین ساده عرف جامعه دارند یا خیر؟ پاسخ من منفی است.» همین‌طور نویسنده و صاحب‌نظر معروف پیتر دراکر (Peter Druker) ابراز می‌کرد که: «چیزی به‌عنوان اخلاق برای کسب‌و‌کار‌ها وجود ندارد و نیازی هم به آن نیست.»
  • ریچارد کخ و گریگ لاک‌وود/ برگرفته از کتاب: ساده‌سازی
    در شماره‌های پیشین به تفصیل توضیح داده‌ایم که در تاریخ 100 سال گذشته کسب‌وکارهای جهان می‌توان تعداد فراوانی از شرکت‌هایی را پیدا کرد که با اتخاذ استراتژی‌های ساده‌سازی (قیمت یا محصول) به موفقیت‌های بزرگی در بازار رسیده و شرکت‌های رقیب را از بازار بیرون کرده‌اند. شرکت‌های ساده‌ساز قیمت (مانند مک‌دونالد و فورد) با کاهش شدید قیمت محصول و خدمت تولیدی و تمرکز بر یک محصول اولیه و ابتدایی، مشتریان فراوانی جذب کرده‌اند و ساده‌سازهای محصول (مانند اپل و اسپاتیفای) لذت استفاده از محصول و خدمت خود را به مشتری ارزانی داشته‌اند. اما سوال اینجاست که چنین شرکت‌هایی تا چه اندازه برای رهبران غالب بازار خطرناک هستند؟