آرشیو اخبار : مدیران
-
«فرهنگ تعالی»؛ تفکری جدید برای اقتصاد جدید
مترجم: مهدی نیکوئیمدرسه کسبوکار هاس برکلی یوسی (UC Berkeley’s Haas School of Business) با قرار گرفتن در قلب مرکز نوآوری جهان (کالیفرنیا) به دنبال آن است تا یادگیری مادامالعمر را برای مدیران و رهبران کسبوکار به ارمغان آورد. به عبارت دیگر، این مدرسه کسبوکار به دنبال ایجاد «تفکری جدید برای اقتصاد جدید» است. فرهنگ تعالی، تخصص اعضای هیات و درک عالی از نیازهای شرکتکنندگان در دورههای آموزشی این موسسه باعث شده تا کلاسها و دورههای آموزشی بهصورت انعطافپذیر (و براساس نیازها) طراحی شوند و شرکتهای دانشآموخته در آن بتوانند از رقبای خود پیشی بگیرند. ما برای آنکه بتوانیم اطلاعات بیشتری در مورد برنامهها و دورههای آموزشی مدرسه کسبوکار هاس برکلی به دست آوریم، به گفتوگو با لورا تایسون، رئیس موقت (سرپرست) دانشکده نشستیم. -
مدیران بزرگ چگونه استعدادها را کشف میکنند؟
مترجم: سیدحسین علویلنگرودیتجربه نشان داده که حتی اگر شما بدانید که استعدادهای نهفته در افراد چگونه شناسایی میشوند، باز هم نمیتوانید به آسانی افرادی که از آن استعدادها برخوردارند را پیدا کنید. مشکل اول در اینجا عبارت است از اینکه خیلی از افراد نمیدانند استعدادهای راستین و کلیدیشان کدام است و بهطور کلی اطلاعی راجع به استعدادهای ناب شان ندارند. -
آیا یک مدیر باید نقطه ضعفهایش را پنهان کند؟
نویسنده: Alison Green مترجم: مریم مرادخانیمشاور عزیز، حدود ۱۶ ماه است که مدیر شدهام و سرپرستی چهار کارمند را بر عهده دارم. قبل از این، معاون بودم و مسوولیت دو نفر را بر عهده داشتم. ولی یک مافوق داشتم که عملا همه کارها بر عهده او بود. حالا در سِمت جدید با مشکلی مواجهم. حوزه کاری ما، اصلا مردسالار نیست. ولی من بهعنوان یک مدیر زن، از خودم انتظار دارم که جواب همه سوالها را بدانم. فکر میکنم این باور در من شکل گرفته که یک مدیر زن نباید احساساتش را بروز دهد. باید همیشه اعتماد به نفس داشته باشد. باید همه فن حریف باشد، وگرنه ذهنیت دیگران نسبت به او منفی میشود، چون همه فکر میکنند او بیش از حد احساساتی و شکننده است. فکر میکنم نباید اجازه دهم کارکنانم بفهمند که استرس دارم، سردرگم شدهام یا به خودم شک کردهام و نمیتوانم این ذهنیت را تغییر دهم، در نتیجه،… -
راکش ماتور: کارآفرین سریالی کسبوکارهای موفق
نویسنده: Emma Broomfield مترجم: مریم رضاییدر سال 1969 راکش ماتور (Rakesh Mathur) 13 ساله، به همراه خانوادهاش پای تلویزیون وحشتزده شاهد قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ روی ماه بود. ماتور که در بمبئی بزرگ شده میگوید: «تماشای این صحنه برای من الهامبخش بود. کاملا درگیر آن شدم و از همان موقع به علوم و تکنولوژی و اثری که در تغییر زندگی ما دارند، علاقه نشان دادم.»