«دنیای اقتصاد» معمای بلوکه شدن داراییهای ایران را بررسی میکند
سه پرده از جنجال دومیلیارد دلاری
ابهام در خرید اوراق آمریکایی
یکی از بحثهایی که در مورد توقیف ۲ میلیارد دلاری داراییهای بانک مرکزی، به اشتباه و مکررا اعلام میشود، «خرید اوراق قرضه دولتی آمریکا» است. این در حالی است که اوراق قرضه خریداری شده، اوراق قرضه دولت آمریکا نبوده است. یکی از شواهد این موضوع گفتوگویی است که بانک مرکزی با حمید قنبری، مدیر اداره بررسیهای حقوقی خود انجام داده است: به گفته او «توجه به این نکته ضروری است که بانک مرکزی، هیچگاه اقدام به خرید اوراق منتشر شده در آمریکا نکرده بود و اوراق متعلق به این بانک، اوراق دلاری منتشر شده در بازارهای اروپایی یا بازار یورو-دلار (Eurodollar) بودند و موسسه نگهداریکننده یا امین (Custodian) آنها نیز در خارج از آمریکا بود.
اما بسیاری از رسانهها و حتی کارشناسان این سوال را مطرح میکنند که چرا «اوراق قرضه دولتی آمریکا خریداری میشود؟» حقیقت این است که اوراق قرضه خریداری شده اوراق قرضه دولتی کشورهای اروپایی بوده است. خرید این اوراق در سالهای گذشته نیز به همین نحو بوده است و باید میان خرید اوراق دلاری یا اوراق قرضه آمریکا تفاوت قائل بود. بهعنوان مثال، بانک مرکزی در دورهای اقدام به فروش اوراق قرضه یورویی کرد اما بیتردید این به معنای آن نبود که خریدار این اوراق، اوراق قرضه اتحادیه اروپا را خریداری کرده است. در مجموع باید اظهار کرد این نقد که چرا مسوولان، اوراق قرضه کشور متخاصم را خریداری کردهاند بیپایه است.
ابهام در مرجع خرید اوراق
نکته دوم این است که در برخی از رسانهها بهعنوان مجادله مطرح میشود که منشأ خرید اوراق دولتی است و در دولت قبل بوده یا اینکه این روند در دولتهای گذشته رخ داده است. این در حالی است که چالش اصلی، بحث استفاده از اوراق دولتی و آغاز آن نیست. بانک مرکزی بنابر وظیفه ذاتی خود و برای حفاظت از ذخایر خارجی خویش مانند سایر بانکهای مرکزی در دنیا باید اقدام به مدیریت پرتفوی خود کرده و این ذخایر را به شکل سپرده و اوراق نگهداری کند. امری که همواره وجود داشته و متمرکز بر دوره دولت خاصی نبوده است. در واقع اینکه پرسیده شود چرا اصولا اوراق خریداری شده نیز پرسشی است مانند آنکه چرا بانک مرکزی اصولا ذخایر خارجی دارد؟ بانک مرکزی برای «حفاظت از ارزش پول ملی» و «اعمال سیاستهای پولی و ارزی،» باید ذخایر خارجی داشته باشد و یکی از بهترین ابزار محافظتی از این ذخایر خریداری اوراق قرضه دولتی است که از منظر سنجش اعتباری رتبه بالایی دارد. بانک مرکزی به خصوص با افزایش درآمدهای نفتی از ابتدای دهه 1380 اقدام به انجام این وظیفه خویش کرده بود؛ بنابراین خطای این کار را نیز نمیتوان بهرهگیری از این ابزار دانست.
هماهنگ نبودن استراتژیهای سیاسی و اقتصادی
اما فارغ از این موضوعات که این رویداد در چه دولتی رخ داده، این بحث مطرح است که چرا در استراتژیهای سیاسی و اقتصادی، هماهنگی وجود ندارد. گزارشها حاکی از آن است که از ابتدای دولت نهم در سال ۸۴، سیاست کشور در قبال موضوعات هستهای تغییر کرد و در انتهای این سال پرونده ایران از آژانس بینالمللی به شورای امنیت فرستاده شد. پس از آن تحریمهای یک جانبه و چند جانبه از سوی آمریکا و شورای امنیت صادر شد؛ بنابراین باید همگام با این راهبرد و بالا گرفتن سطح تخاصم، سیاستهای اقتصادی نیز هماهنگ و سیاستهای مدیریت داراییها متناسب با سیاست خارجی نیز باید تغییر پیدا میکرد. در استراتژی کلیه بانکهای مرکزی جهان در انتخاب ترکیب داراییهای خارجی، موضوع درجه اول مورد توجه، امنیت و ایمنی داراییهای خارجی کشور است. طی دوران پس از انقلاب نیز مسوولان مربوطه حداقل در چند مقطع بهطور اساسی سبد ارزی و ترکیب داراییهای خارجی کشور را در جهت حفاظت از داراییهای خارجی مورد تجدید نظر قرار دادهاند. نخستین مرحله در مقطع سال ۱۳۵۸ و پس از تسخیر لانه جاسوسی بود.
پس از آن در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ بعد از تصویب قانون تحریم ایران در کنگره آمریکا نیز این سیاست در پیش گرفته شد. پس از حمله به برجهای دوقلوی آمریکا در سال ۲۰۰۱ نیز این سیاست پیگیری میشد. در کلیه این مقاطع هدف اصلی از تجدید نظر در ترکیب سبد داراییهای خارجی کشور حفاظت از این داراییها بوده است که بهطریق مقدم بر سوددهی و بازدهی داراییها قرار گرفته بود. در نتیجه، با توجه به این پیشینه و سیاستهای اتخاذ شده، انتظار میرفت که در دولت نهم نیز این سیاستها از سوی مسوولان دولتی، بهصورت ضربتی در نظر گرفته میشد و روند تغییر داراییهای ایران از دلار به سایر ارزها، سرعت میگرفت. موضوعی که از سوی رئیس کل بانک مرکزی در دولت نهم نیز تایید شده است. طهماسب مظاهری در مصاحبه با «ایرنا» تاکید کرد: باید هماهنگی سیاسی دولت، وزارت نفت و بانک مرکزی به گونهای انجام میشد که آنچه دارایی دلاری به شکلهای مختلف داشتیم، به انواع ارزهای دیگر یا طلا تبدیل میشد تا از دستبرد دولت آمریکا مصون بماند. به گفته او، دولت نهم با اهمال و فرصتسوزی در این کار، حتی فرصت هماهنگی برای بیرون آوردن بخشی از داراییها از تله تحریم را به خودش نمیداد. مظاهری بحث خرید دلار را در این زمان رد میکند و توضیح میدهد: «در این دوران اگر هم میخواستیم این کار را بکنیم، امکان خرید نبود و تاریخ خرید اوراق معین و مشخص است.» از تمامی این مطالب میتوان دریافت که نقد و خطای وارد شده، نه در بهرهگیری از ابزار و نه زمان خرید و فروش اوراق دولتی بوده است، بلکه خطای صورت گرفته، بیشتر بر این موضوع تاکید میکند که چرا مانند سالهای قبل، تدابیری اتخاذ نشد که با تغییر استراتژیهای سیاسی، رویکردهای اقتصادی نیز برای مصون ماندن داراییها از دسترس دولتهای متخاصم نیز به سرعت هماهنگ شود.
ارسال نظر