کسبوکارهای پتروشیمی در سال ۲۰۲۵ به کدام سو میروند؟
۵ چالش صنعت پتروشیمی

محصولات تولیدشده صنعت پتروشیمی کاربردهای متعددی از جمله بستهبندی، کالاهای خانگی، تجهیزات پزشکی، نساجی، رنگها و مصالح ساختمانی دارد. در سال ۲۰۲۵، صنعت پتروشیمی در نقطهای حساس قرار دارد؛ جایی که فشارهای عرضه و تقاضا با تنشهای ژئوپلیتیک و ضرورت تحول دیجیتال همزمان شدهاند. دسترسی محدود به خوراکهای مرسوم، کاهش شتاب رشد در بازارهای بالغ بهویژه چین و اروپا، فرسایش مداوم حاشیه سود در زنجیرههای آروماتیکی، نوسانات شدید قیمت نفت و تشدید جنگ تجاری آمریکا–چین، همگی بار سنگینی بر دوش این صنعت گذاشتهاند. با این حال، شرکتهای پیشرو با تمرکز بر خوراکهای جایگزین، هوشمندسازی واحدهای تولیدی و سرمایهگذاری در نیروی انسانی ماهر، امید به عبور از این گردنهها دارند. با وجود این موانع، انتظاراتی درباره بهبود بازار در پایان ۲۰۲۵ وجود دارد که ناشی از بازگشت سطوح موجودی به حالت عادی و احتمال بازیابی تقاضا است. چشمانداز رقابتی نیز در حال تحول است و تمرکز بیشتری بر ابتکارات پایداری و پیشرفتهای فناوری شکل میگیرد. در ادامه گزارش ۵ چالش اصلی که صنعت پتروشیمی در سال میلادی جاری با آن مواجه است نوشته شده است.
نمای کلی صنعت
صنعت پتروشیمی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ رشد چشمگیری را تجربه کرد، اما طی دو سال اخیر رکودی کمسابقه را پشتسر گذاشته است. تحلیل مکنزی نشان میدهد بازارها ممکن است انتهای چرخه رکودی را پشت سر گذاشته باشند و به زودی شتاب ملایمی در تقاضا مشاهده شود؛ اما افزایش معنیدار حاشیه سود دور از انتظار است. مطابق برآوردهای دیلویت، تولید جهانی محصولات شیمیایی درسال ۲۰۲۵ حدود ۳.۵ درصد افزایش خواهد یافت، اما این رشد فراتر از میانگین بلندمدت نیست و شرکتها را به اتخاذ استراتژیهای بهینهسازی هزینه و نوآوری وادار خواهد کرد. در سطح کلان، صندوق بینالمللی پول رشد اقتصادی جهان را برای سال ۲۰۲۵ معادل ۲.۸ درصد پیشبینی کرده که کاهش ۰.۵ واحد درصدی نسبت به پیشبینیهای قبلی است؛ عاملی که فشار مضاعفی بر تقاضای پتروشیمی وارد میکند. در همین حال، چین که موتور اصلی رشد تقاضای پتروشیمی در یک دهه گذشته بود، انتظار میرود رشد تولید ناخالص داخلی آن به حدود ۴ درصد برسد که کمترین نرخ در دهههای اخیر است. این ترکیب از کندی رشد جهانی و منطقهای، خروجی شرکتها را به سمت بازنگری عمیق در مدلهای کسبوکار سوق داده است.
۱. در جستوجوی خوراک جایگزین
خوراکهای پایه مانند نفتا و اتان تا پیش از این از منابع شمال آمریکا و خاورمیانه تامین میشدند، اما تحلیل وزارت انرژی آمریکا نشان میدهد تولید اتان در ایالات متحده پس از ۲۰۲۳ با کاهش همراه خواهد بود؛ چرا که بخش عمده آن به صادرات اختصاص مییابد. همزمان تلاش برای راهاندازی طرحهای شیلگاز در آرژانتین و آفریقای جنوبی در اندازهای ناچیز باقی خواهد ماند و ظرفیت جدید نخواهد توانست خلأ عرضه را جبران کند. برای مقابله با این محدودیت، شرکتها به سمت بیوخوراکها و گازهای نوظهور حرکت میکنند. گزارش ارنست و یانگ تاکید دارد که سرمایهگذاری در پروژههای گاز-to-liquids و بیوپلاستیک میتواند هزینههای خوراک را ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش دهد و ریسک وابستگی به نفتا را کم کند. این جابهجایی اما نیازمند سرمایهگذاریهای کلان و پشتیبانی سیاستگذاران است تا زیرساختهای لازم فراهم شود.
۲. رکود در بازارهای بالغ
چین طی دو دهه گذشته نقش محوری در رشد تقاضای پتروشیمی ایفا کرده است، اما نظرسنجی رویترز حاکی از آن است که رشد تولید ناخالص داخلی این کشور از ۵ درصد درسال ۲۰۲۳ به ۴.۵ درصد در ۲۰۲۵ کاهش خواهد یافت.در حالی که مصرف محصولات شیمیایی تنها حدود ۳.۸ درصد رشد داشته که پایینتر از نرخ تولید ناخالص داخلی چین است. سیاستهای داخلی چین نیز به سمت تقویت بخش خدمات و بازار داخلی چرخیده که بر تقاضای سنتی پتروشیمی کمتر اثر گذاشته است. در اروپا، بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین و سیاستهای سبز اتحادیه اروپا هزینه تولید را بالا برده و رشد مصرف پتروشیمی را به کمتر از ۲ درصد رسانده است. شرکتهای فعال در این منطقه مجبور شدهاند بر کاهش هزینه عملیاتی و بهینهسازی پرتفوی محصول تمرکز کنند تا رقابتپذیری خود را حفظ کنند.
۳. فرسایش حاشیه سود
بیشترین فشار بر شرکتها در زنجیرههای تولید پارازایلن، فنول و پلیآمید دیده میشود. در پنج سال گذشته حاشیه سود این محصولات بین ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش یافته است. گرچه بهرهبرداری بالا در تولید اتیلن تا حدودی این افت را جبران کرد، اما با افزایش ظرفیت در آسیا، عرضه مازاد مانع بهبود نرخها شده است. برای عبور از این چالش، شرکتهای برتر به سمت محصولات تخصصی و پلیمرهای با ارزش افزوده بالا حرکت میکنند. مکنزی بر لزوم بسته شدن واحدهای حاشیهای و تمرکز بر تولید کامپوزیتها و نانوپلیمرها تاکید دارد که میتواند حاشیه سود را تا ۵ درصد افزایش دهد.
۴. نوسانات قیمت نفت خام
قیمت نفت برنت از ۱۴۰ دلار درسال ۲۰۰۸ تا ۳۴ دلار درسال ۲۰۱۵ سقوط کرد و تا آوریل ۲۰۲۵ در محدوده ۷۸تا۸۵ دلار در نوسان بوده است. این بیثباتی، دوره بازگشت سرمایه پروژههای پتروشیمی را طولانیتر کرده و برخی سرمایهگذاران را به احتیاط واداشته است. طبق برآورد آژانس بینالمللی انرژی، میانگین قیمت نفت برنت در ۲۰۲۵ حدود ۸۲ دلار خواهد بود؛ اما فاکتورهای ژئوپلیتیک مانند تنش در خاورمیانه و سیاستهای اوپکپلاس نوسانات قیمت را تشدید کرده است. این وضعیت شرکتها را مجبور به استفاده از ابزارهای مالی پوشش ریسک (hedging) و تمرکز بر کارآیی عملیاتی کرده است.
۵. بازتنظیم زنجیره تامین در پی تشدید جنگ تجاری
در پی اعمال تعرفههای جدید توسط آمریکا بر ۲۵۰ میلیارد دلار کالای چینی، چین نیز اقدام به افزایش تعرفههای متقابل کرد. این تنشها باعث شد خریداران چینی الپیجی بهدنبال تامین از خاورمیانه باشند و بازار آمریکا به اروپا و هند و ژاپن سوق پیدا کند، که کاهش قیمت LPG را به دنبال داشته است. همزمان، واردات اتیلن آمریکا توسط چین قرار است در ۲۰۲۵ بین ۹ تا ۳۴ درصد افزایش یابد تا هزینههای خوراک کاهش یابد؛ اقدامی که با کاهش تعرفهها به یک درصد تسهیل شده است. این جابهجاییهای تجاری اما ریسکهای لجستیکی و سیاسی به همراه دارد و شرکتها را به تنوعبخشی بازارها و منابع ترغیب خواهد کرد.
اولویتهای راهبردی
برای تابآوری در این شرایط، سه رکن راهبردی برجسته شده است. نخست، بهکارگیری فناوریهای هوش مصنوعی و تحلیل داده برای بهینهسازی فرآیندهای تولید و پیشبینی تقاضا؛ مطالعه دیلویت نشان میدهد شرکتهایی که دیجیتالیشدن را تسریع کردند، توانستند حاشیه عملیاتی خود را تا ۷ درصد افزایش دهند. دوم، تاکید بر ابتکارات پایداری و حلقهباز (circularity) در طراحی محصولات و مدیریت ضایعات که مطابق با استانداردهای راهبری زیستمحیطی، اجتماعی و ابرشرکتی ESG سرمایهگذاران جهانی است؛ شرکت صنایع شیمیایی چندملیتی آلمانی BASF نمونهای از استفاده از بلاکچین برای ردیابی ردپای کربن محصولات است.
سوم، سرمایهگذاری در توسعه شایستگیهای نیروی انسانی: با توجه به پیچیدگی فناوریهای نوین، نیاز به مهارتهای تخصصی در حوزههای دیجیتال، شیمیسبز و مدیریت زنجیره تامین بیش از پیش احساس میشود. صنعت پتروشیمی در سال ۲۰۲۵ در میانه راه یک بازتعریف بزرگ قرار دارد؛ جایی که ترکیب فشارهای اقتصادی، ژئوپلیتیک و فناوری، لزوم تحول ساختاری را بیش از پیش نمایان ساخته است. شرکتهایی که بتوانند خوراک را متنوع کنند، دیجیتالی شوند و تعهد واقعی به پایداری و توسعه نیروی انسانی نشان دهند، شانس عبور از این گردنه را خواهند داشت.