ریسک‌های چهارگانه در تقاطع اقتصاد

سال ۱۴۰۴، سال سخت برای اقتصاد ایران و ریسک‌های ۴ گانه

در این بخش، محمدصادق الحسینی، اقتصاددان در تشریح چشم‌انداز اقتصادی ایران در سال آینده، سال ۱۴۰۴ را سال تلاقی ریسک‌ها نامید و گفت: سال آینده یکی از پرریسک‌ترین سال‌ها در تاریخ کشور خواهد بود و شرایطی را که پیشرو خواهیم داشت، قبلاً تجربه نکرده‌ایم.

 پژوهشگر اقتصادی کشورمان در بیان مهم‌ترین ریسک‌ها، ریسک ترامپ را اولین مورد خواند و افزود: بازی ترامپ با کشورهای کوچک‌تر و با استراتژی مشخصی است که به‌طور خلاصه می‌توان استراتژی ترامپ را این‌گونه توصیف کرد که می‌خواهد اولین ضربه را حتی در مذاکرات در مواجهه با ایران و جهان بزند ضمن آنکه ضربه اول باید محکم‌ترین ضربه باشد که این نگرش ترامپ در ارتباط با همه کشورها است همان‌گونه که در ارتباط با اروپا، کانادا، مکزیک، چین و دیگر کشورها شاهدیم و در ارتباط با ایران، هم به لحاظ شرایط منطقه و هم شرایط شکننده و حساس اقتصاد ایران، می‌توان ریسک ترامپ را بسیار بزرگ‌تر توصیف کرد.

او، ریسک دوم را، اسرائیل و سیاست نتانیاهو دانست و گفت: اسرائیل در ۵ دهه اخیر در این وضعیت نبوده است. درواقع، تعادل سیاست داخلی نتانیاهو، نقطه تلاقی و تعادل سیاست خارجی او شده است و هرچقدر رفتارهای رادیکال و تهاجمی به منطقه، رقبا و کشورهای دیگر داشته باشد، در سیاست داخلی می‌تواند جایگاه بهتری را کسب نماید که خطر آن برای ایران نشان می‌دهد که رفتار ریسک‌پذیر نتانیاهو در سال آینده برای ما تهدید بیشتری خواهد داشت و از طرفی، سودی دوسویه را برای اسرائیل رقم می‌زند که از یک‌سو، سیاست داخلی است که طبق نظرسنجی‌ها، نتانیاهو در انتخابات آتی پیروز قطعی خواهد بود و از سوی دیگر، ادامه رفتارهایی که در غزه برای گسترش مرزها و مبارزه با گروه‌های نیابتی ایران نشان داد.

صادق الحسینی، ریسک سوم را روند روبه رشد فقر در جامعه ایران در ۱۲ سال گذشته تاکنون اعلام کرد و گفت: بر اساس پژوهش‌ها، طبقه فقیر ایران از ۶ درصد در ۱۲ سال گذشته به ۱۵ درصد افزایش‌یافته است. درواقع، حدود ۱۵ میلیون نفر از جمعیت کشور به طبقه فقرا اضافه‌شده‌اند. ضمن آنکه، طبقه متوسط که در همان سال‌ها، ۶۰ درصد افراد جامعه را تشکیل می‌داد که عدد بسیار خوبی بود، متأسفانه جایگاه خود را ازدست‌داده است.

 او در بیان اهمیت طبقه متوسط، توضیح داد: این طبقه چون چیزی برای از دست دادن دارد، بنابراین، حامی و پشتیبان تعادل وضع موجود در اقتصاد و سیاست کشور است درحالی‌که طبقه فقیر نه‌تنها حامی وضع موجود نیست؛ بلکه از هر فرصتی برای برهم زدن تعادل وضع موجود و شرایط فعلی استفاده می‌کند. زمانی که جمعیت طبقه متوسط به کمتر از نصف و طبقه فقیر تا چهار برابر افزایش‌یافته است، تفاوت فقیر قدیمی با جدید مشخص می‌شود که فقیر جدید، فقر را نمی‌پذیرد و علاوه بر سیاست‌های حاکمیت، هرکسی که به هر نحوی در وضع موجود، برخوردار و غنی به‌حساب آید، مورد خشم طبقه فقیر جدید خواهد بود؛ لذا، طبق بررسی نموداری می‌توان نتیجه گرفت که اگر اعتراضی در ایران شکل بگیرد، اعتراضی خشن خواهد بود. چنانچه، خشن‌ترین اعتراضات به بهانه‌های مختلف در ۱۴۰۱ شکل گرفت و بیشترین صدمات و خسارات متوجه عوامل نماد ثروت در سال‌های بعد از انقلاب بوده است.

پژوهشگر اقتصادی، چهارمین ریسک در چشم‌انداز سال آینده را، ریسک انرژی دانست و با مقایسه میزان تولید و مصرف بنزین برحسب میلیون لیتر در روز، گفت: در سال ۱۴۰۰ که مرحوم رئیسی دولت را تحویل گرفت، صادرکننده بنزین بوده‌ایم و ازآنجایی‌که هیچ‌گونه اصلاحات حوزه انرژی انجام نمی‌شود، از ۱۴۰۲ به واردکننده بنزین تبدیل‌شده‌ایم. در سال ۱۴۰۴ در صورت راه‌اندازی پروژه شهید سلیمانی می‌توانیم حدود ۱۲۵ میلیون لیتر تولید کنیم درحالی‌که روزانه ۱۴۵ میلیون لیتر مصرف بنزین در ایران داریم که نشان می‌دهد ۲۵ تا ۳۰ میلیون لیتر ناترازی فقط در بنزین خواهیم داشت و با ادامه وضعیت فعلی، مجبور به واردات ۸ میلیارد دلار بنزین خواهیم بود.

صادق الحسینی در ادامه افزود: کل درآمد دولت در بودجه ۱۴۰۴ با در نظر گرفتن شرایط فروش ۱.۶ میلیون بشکه نفت در روز، ۱۲ میلیارد دلار خواهد بود؛ اما با توجه به پیش‌بینی فروش کمتر از ۸۰۰ هزار بشکه در روز، شاهد کاهش درآمد دولت از نفت در بودجه خواهیم بود و درصورتی‌که دولت سهم صندوق را هم دریافت نماید به ۱۲ میلیارد دلار خواهد رسید که این نیز یعنی یک دلار هم اضافه برای واردات بنزین نخواهیم داشت. از طرفی شدت ناترازی به حدی است که قابل پوشش نیست.

معمای ناترازی و دخالت دولت در قیمت‌گذاری

او بابیان آنکه واژه "ناترازی" در اقتصاد بی‌معناست، توضیح داد: در مواردی مانند مسکن ناترازی نداریم؛ چون دولت قیمت‌گذاری نمی‌کند؛ لذا، در هر بخشی که دولت ورود کند و قیمت‌گذاری نماید، قطعاً شاهد ناترازی هستیم. درواقع، قیمت‌گذاری غیرواقعی دولت موجب برهم ‌زدن تعادل عرضه و تقاضا می‌شود. البته وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، قیمت افزایش‌یافته و تولید کالا به‌صرفه می‌شود، مصرف‌کننده نیز متعادل مصرف می‌کند و تولیدکننده هم در تولید دارای انگیزه بیشتری است.

او یادآور شد: اگر هم بخواهیم ۱۴۵ میلیون لیتر روزانه بنزین تولید کنیم باید پالایشگاه جدید بسازیم که با صادرات روزانه فقط ۱ ونیم میلیون بشکه نفت تا سال ۱۴۰۸ باید کل نفت خود را برای مصرف بنزین بدهیم.

 به گفته صادق الحسینی، قیمت بنزین در ایران یک‌پنجاهم قیمت بنزین در پاکستان است که زمینه قاچاق سوخت به‌ویژه در شرق کشور را ایجاد نموده است. در گاز نیز وضعیت ما بسیار بدتر از دیگر حامل‌های انرژی است و اگر سرمایه‌گذاری در گاز نکنیم، با توجه به افت شدید تولید پارس جنوبی که به نیمه‌عمر خود رسیده است، تولید در ۱۴۰۴ از ۸۳۰ میلیون مترمکعب در روز به ۶۳۰ میلیون مترمکعب کاهش خواهد یافت.

 او گفت: با سرمایه‌گذاری ۷۰ میلیارد دلاری در بخش گاز که معادل ۶ برابر درآمد دولت از بخش نفت است، می‌توان تا حدودی به حل ناترازی در ۱۴۰۸ امیدوار بود که این نیز غیرممکن است.

پژوهشگر اقتصادی با اشاره به اینکه ۱۰ درصد کل مخازن نفتی ما به دلیل عدم تزریق به‌موقع ذخایر گازی، برای همیشه از بین رفته‌اند، خاطرنشان ساخت: با این روند، مجبوریم که بین ۵۰ تا ۶۰ روز، گاز ۴۰ درصد از کل کشور را قطع نماییم که شامل جیره‌بندی نیز خواهد بود و این قطعی‌ها یا جیره‌بندی از اول اردیبهشت سال آینده آغاز می‌شود و تا آخر سال در هر نقطه کشور ادامه خواهد داشت. چون مصرف روبه افزایش است، روزهای پیک نیز در حال تشدید است. همچنین، پیش‌بینی می‌شود که روزهای پیک‌بار گاز بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ روز باشد؛ یعنی حدود ۱۲۰ روز خاموشی و قطعی گاز و برق در ۱۴۰۴ خواهیم داشت.

 او در ادامه به ناترازی برق کشور و افزایش پیک در سال آینده اشاره کرد و گفت: حدود ۳۵ درصد کشور درگیر قطعی برق از اردیبهشت‌ماه خواهد بود. درنتیجه این ناترازی و ۱۲۰ روز خاموشی گسترده، بیشترین صدمات و آسیب متوجه صنعت و تولید خواهد بود.

صادق الحسینی در صحبت از انرژی‌های خورشیدی و نقش قیمت به‌عنوان عامل تعیین‌کننده، توسعه انرژی خورشیدی برای تأمین برق را راهکاری غیرممکن خواند و گفت: مسئله انرژی در ایران، عامل تولید نیست. امروز نه‌تنها با اطمینان از اینکه انرژی خورشیدی کمکی به رفع ناترازی‌ها نمی‌کند؛ بلکه امکان ایجاد اصلاحاتی در بخش انرژی را متأثر از بیان دلایل غلط، به تعویق می‌اندازد. ضمن آنکه وقتی دولت پولی برای اصلاحات انرژی و سرمایه‌گذاری ندارد، چگونه می‌تواند برق خورشیدی را خریداری نماید؟

سال تلاقی ریسک‌ها

صادق الحسینی، سال آینده را سال تلاقی ریسک‌ها نامید و اظهار کرد: تفاوت عمیق بین نسلی در ایران، مسئولانی که هیچ درکی از نسل جدید ندارند و شرایط سیاست خارجی و داخلی ایران و... نشان می‌دهد که شرایط شکننده است.

او در مقایسه اقتصاد ایران با ترکیه، گفت: اقتصاد ایران همیشه کوچک‌تر از اقتصاد ترکیه بوده است و فقط در دو مقطع، دو سال قبل از انقلاب و دوران پس از جنگ و رشد شتابان ایران که از خاتمی تا احمدی‌نژاد ادامه داشت (سال‌های ۷۰ تا ۹۰) ایران از ترکیه در سال ۸۴ جلو می‌افتد و از زمان تشدید تحریم‌ها در سال ۹۰، افت اقتصادی ایران شروع می‌شود و اکنون به یک‌دوم ترکیه و ۶۰ درصد عربستان تنزل کرده‌ایم.

 او در بیان وضعیت بخش‌های مختلف اقتصاد ایران، ۵۴ درصد را متعلق به بخش خدمات، ۴۰ درصد صنعت و ۶ درصد را به کشاورزی عنوان کرد و افزود: سهم نفت و گاز در اقتصاد ما از ۳۰ درصد به نصف رسیده است. همچنین، نسبت سرمایه‌گذاری به تولید ناخالص داخلی ایران در سال‌های قبل از ۹۰ رو به بالا بوده است و پس‌ازآن به‌صورت کاهشی و افت بوده است. ضمن آنکه کاهشی بودن نرخ بیکاری به دلیل کاهش نرخ مشارکت و خروج از بازار کار بوده است.

مشارکت پایین زنان در اقتصاد

 نکته دیگر در سخنان صادق الحسینی، نسبت پایین مشارکت زنان در اقتصاد ایران در مقایسه با دیگر کشورهای مسلمان است. در ایران نرخ مشارکت زنان در اقتصاد فقط ۱۵ درصد است و برای مردان ۵۰ درصد است درحالی‌که در ترکیه زنان ۳ برابر زنان ایران در اقتصاد مشارکت دارند.

 صادق الحسینی بابیان آنکه در تورم نقطه‌به‌نقطه، شاخص قیمت تولیدکننده در کشور رو به کاهش است، دلایل آن را مربوط به رکود قریب‌الوقوع در سال آینده دانست و افزود: در سال آینده تورم افزاینده و رکود ناشی از توقف تولیدکننده و کاهش قدرت خرید را خواهیم داشت. همچنین، عامل اصلی افزایش تورم، کسری بودجه است.

 او بابیان آنکه ویژگی تورم ایران در طول این چهل سال، تورم بالا و پایدار و ویژگی رشد ایران، پایین و بی‌ثبات بوده است، دیگر عامل تورم را افزایش نسبت پول به شبه پول و درنتیجه افزایش ضریب تورم عنوان کرد و یادآور شد: رشد نقدینگی باعث تشدید تورم و رشد نرخ دلار و تورم نیز موجب تشدید شکاف بین تورم و تولید یا رشد اقتصادی در ایران می‌شود.

ضرورت تک‌نرخی شدن ارز

 او به مقایسه درآمدهای ارزی کشور در ۴۰ سال گذشته پرداخت و گفت: از درآمدهای بالای صد میلیارد دلاری به درآمدهای ۲۰ میلیارد دلاری رسیده‌ایم. از طرفی، افزایش ۱۴۰ درصدی نرخ دلار در زمان مرحوم رییسی که هنوز حمله اسرائیل و ترامپ نبوده و درعین‌حال درآمد نفتی دو برابر بوده است را به دلیل فاصله زیاد بین نرخ نیمایی و نرخ آزاد در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بالای ۹۰ درصد باعث رانت بزرگی شده است که عرضه ارز را کاهش و تقاضای ارز را افزایش داده است و طبقه اشراف و ثروتمندان جدیدی خلق شدند.

 صادق الحسینی با انتقاد از شرایط دونرخی بودن ارز، ضرورت تک‌نرخی بودن را مطرح کرد و گفت: اکنون آسیب‌های اقتصادی آن را شاهدیم.

صادق الحسینی درباره ریسک‌های سال ۱۴۰۴، مدیریت ریسک را مهم‌تر از مدیریت بازدهی دانست و به فعالان اقتصادی توصیه کرد: سهم طلا یا فلزات گران‌بها را در دارایی خود افزایش دهید. از نگهداری دلار اجتناب کنید. همچنین تا زمانی که نرخ بهره حقیقی، به‌صورت منفی است، رشد تورم ادامه دارد، ارتباطی بین نرخ بهره و شاخص بورس وجود ندارد. حداقل سرمایه‌گذاری را به بخش مسکن و پروژه‌های ساخت‌وساز اختصاص دهید و استراتژی سه صندوق بودن (لاک‌پشتی، خرگوشی و اسب شاخ‌دار) را اختیار کنید.