انقلاب پنجم صنعتی بر بستر پلتفرم

در آسیا در بین ۳۶ شرکتی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش‌دارند، ۳۱ پلتفرم فعال هستند که نرخی حدود ۸۶ درصد را شامل ‌می‌شود. در چین ۸۱ درصد از شرکت‌ها پلتفرم هستند. در هند نیز ۸ شرکت از ۹ شرکت بزرگ و با سرمایه قابل‌توجه، به‌صورت پلتفرم فعالیت می‌کنند.

امروز مردم استفاده از اسنپ، دیجی‌کالا، باسلام و سایر بسترهای پلتفرمی را درک کرده‌ و به فواید و زیان‌های آن پی برده‌اند. استقبال آن‌ها از این شیوه کسب‌وکار نشان می‌دهد که انقلاب صنعتی چهارم راه به خطا نرفته و کسب‌وکارها و حتی صنایع و تولیدکنندگان بزرگ باید برای انقلاب صنعتی پنجم و کار بر بستر پلتفرم‌های جدید آماده شوند.

سهم اندک اینترنت در خریدوفروش

باوجود فعالیت و حضور در فضای پلتفرم‌های کسب‌وکار، هنوز مفهوم اشتغال در این حوزه در میان عموم جامعه و حتی فعالان کسب‌وکار جا نیفتاده و به همین دلیل از آن به‌عنوان تجارت الکترونیک و یا کسب‌وکار اینترنتی یاد می‌شود. از سوی دیگر آمار قابل استنادی هم برای اشتغال و یا چرخش مالی در این حوزه وجود ندارد.

تنها داده قابل‌اتکا را رئیس سازمان نظام صنفی رایانه‌ای استان اصفهان ارایه داده که از حجم در حال کاهش تجارت الکترونیک در اصفهان خبر داده و اعلام کرده است که « سرانه تجارت الکترونیک در استان اصفهان بسیار پایین‌تر از کشور است و باید اقدام منسجمی انجام شود تا شاهد رشد تجارت الکترونیک به‌صورت اصولی باشیم.»

آمار دیگری هم وجود دارد که بانک مرکزی سال گذشته اعلام کرده:» ۱۳ درصد از فروش کل کشور در مرداد سال گذشته از طریق تلفن همراه و اینترنت انجام‌شده است!» با ظهور عصر «ماسک بندان « و تعطیلی واحدهای خرده‌فروشی، بخشی از خریدوفروش به‌اجبار به شبکه‌های اجتماعی منتقل شد و هرچند فعالان این عرصه از رشد رونق کسب‌وکارهای خطی و خرده‌فروشی در این فضا صحبت کردند اما آماری وجود دارد که نشان می‌دهد فروش اینترنتی تقریبا یک‌چهارم کل بازار خرده‌فروشی را تشکیل داده و هیچ نشانه‌ای هم در مسیر رشد وجود ندارد.

به‌طورقطع این آمار را نمی‌توان به‌حساب رونق یا عدم رونق کسب‌وکارهای پلتفرمی گذاشت چراکه آنچه در حال حاضر رونق دارد، خرده‌فروشی آنلاین در شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شود. بااین‌وجود ظهور پلتفرم‌ها کسب‌وکارهای خطی و سنتی را از رونق انداخته است. با توسعه شتاب‌زده اقتصاد دیجیتال در کشور، انحصار و ظهور نوع جدیدی از سرمایه‌داری موسوم به سرمایه‌داری پلتفرمی اتفاق افتاده که علاوه بر نابودی بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی، ارزش‌هایی چون اولویت تولید، عدالت در توزیع و مردمی بودن اقتصاد را زیر سؤال برده و مصرف‌گرایی و سبک زندگی جدیدی را ترویج کرده است.

فرار از پلتفرم‌ها

کسب‌وکار پلتفرمی بستری است که با استراتژی‌های مناسب، آماده ارایه و ارسال خدمت و محصول از تولیدکننده به متقاضی و مصرف‌کننده است. با توجه به این‌که کسب‌وکارهای پلتفرمی تخصصی در تولید و عرضه‌ محصول ندارند، قلب آن‌ها در مکانیسمی است که عرضه‌کننده و تقاضاکننده را به یکدیگر وصل می‌‌کند؛ بنابراین در پلتفرم کسب‌وکار به مالکیت و انحصار کالا، به معنای عام نیاز نیست. ازآنجایی‌که حق کپی‌رایت ایده و محصول در ایران جایگاه قابل قبولی ندارد، به همین دلیل تعدادی از صاحبان تولیدی و ایده و کسب‌وکار از ارایه محصول خود در شبکه پلتفرم‌ها احتراز می‌کنند چراکه نگران کپی شدن آن هستند. پلتفرم‌ها با تطبیق عرضه و تقاضا با استفاده از تکنولوژی، هزینه‌ تعامل میان تأمین‌کنندگان و دریافت‌کنندگان کالاها و خدمات را کاهش می‌دهند. در پلتفرم کسب‌وکار هر چه به سازوکار و تسهیل روند ارایه خدمت بیشتر توجه شود و همه‌چیز برنامه‌ریزی‌شده باشد، یا به‌دفعات به‌روزرسانی شود، کسب‌وکار موفق‌تر خواهد بود. از سوی دیگر به هر میزان تعداد تبادلات افزایش یابد، نشانه موفقیت بیشتر کسب‌وکار پلتفرمی است.

مهم‌ترین چالش در حوزه ارایه خدمات و محصولاتی است که توانایی عرضه شدن در بعد ملی را داشته باشد. عرضه محصول در این شبکه، فقط ارایه یک خدمت یا کالا در یک وب‌سایت نیست بلکه باید کل زنجیره تامین، تولید، تولید و پشتیبانی را در یک پلتفرم مدیریت کرد. ناتوانی کسب‌وکارها برای صادرات محصول به پلتفرم‌های خارج از بازار، مهم‌ترین چالش کسب‌وکارهای پلتفرمی است که فعالان این عرصه باید برای آن چاره‌ای بیندیشند.

باوجودی که اکثر مدیران به مزایای کسب‌وکارهای پلتفرمی آگاهی دارند اما از آن دوری می‌کنند. تحقیقی وجود دارد که نشان می‌دهد از هر ۸ مدیری که به فضای کسب‌وکار پلتفرم آگاهی دارد، فقط یک نفر استراتژی کسب‌وکار خود را بر مبنای پلتفرم طراحی کرده و بقیه مدیران، جایی برای پیشرفت سازمان خود از این طریق، در نظر نمی‌گیرند. وقتی کسب‌وکارهای فعلی یا قسمت بزرگی از آن، باید حذف‌شده و دوباره تمامی فرایندهای کسب‌وکار بر مبنای پلتفرم طراحی و اجرا شود، طبیعی است که چنین تغییر بزرگی برای مدیران سخت باشد. از سوی دیگر ایجاد چنین تغییری، مدیران را متحمل هزینه‌های فراوانی می‌کند که ممکن است نتوانند از پس آن برآیند. به همین دلیل روی آوردن به کسب‌وکار بر مبنای پلتفرم نوعی خودزنی محسوب می‌شود؛ هرچند آینده‌ای درخشان در انتظار مدیر و کسب‌وکارش باشد.

مدیران فناوری اطلاعات شرکت‌ها هم در مقابل تغییر به سمت پلتفرم، جبهه‌گیری دارند چراکه ممکن است تمام خطاهای دوران مدیریت آنان در حیطه مورداشاره، آشکار شود. ازآنجایی‌که کسب‌وکارهای پلتفرمی فراتر از یک کسب‌وکار صرف هستند، پس مدیران و کارمندان باید خود را برای ورود یک فرهنگ‌سازمانی جدید آماده کنند. فرهنگی که مطابق آن باید کوشید تا دیگران نیز رشد کرده و به سود برسند؛ بنابراین، بنیان تمام کسب‌وکارهای پلتفرم، بازار سازی است و نه بازاریابی. ازاین‌رو، بسیاری از مدیران که تنها به فکر سود بیشتر هستند، نمی‌توانند این واقعیت را بپذیرند که رشد و پویایی شرکت به توسعه اجتماعی و رشد دیگران گره‌خورده است. این در حالی است که آنان همچنان به فکر منافع شخصی خود هستند و یک مانع جدی برای تغییر سبک کسب‌وکار شرکت، به شمار می‌روند.

قانون‌گذاری برای پلتفرم‌ها

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش جدیدی به تنظیم‌گری پلتفرم‌های اینترنتی ورود کرده و زوایای مختلف آن را موردبررسی قرار داده است. پلتفرم‌ها باوجود فراهم کردن فرصت جدید، حاکمیت نظام‌های اجتماعی را نیز با چالش روبه‌رو کرده‌اند.

 پلتفرم‌ها جزو مهم‌ترین راهبردها و پیشگام تحول دیجیتال در بازار واحد محسوب می‌شوند، بااین‌حال، پتانسیل نوآورانه آن‌ها چالش‌های جدیدی برای قانون‌گذاران و جامعه به وجود آورده است. چراکه بسیاری از سیاست‌های مربوط به پلتفرم‌های آنلاین در نقطه مقابل قوانین سنتی است. علاوه بر این‌همه چیز آن‌قدر سریع تغییر می‌کند که فرآیندها و رویه‌های تعیین‌شده تبدیل به سایه‌ای از خود شده و بیشتر مقررات و سیستم حقوقی تثبیت‌شده از پازل خارج می‌شوند.

پلتفرم‌های اینترنتی مانند هر پدیده دیگری، مجموعه‌ای از فرصت‌ها و چالش‌ها را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به وجود آورده‌اند.

افزایش قدرت بازاری پلتفرم‌ها، باعث افزایش نگرانی‌های تنظیم‌گری در این رابطه شده است. چراکه بسیاری از پلتفرم‌ها به سمت ایجاد سلطه و انحصار، اثرات شبکه‌ای قوی، مزایای حاصل از صرفه به مقیاس و بسیاری موارد دیگر متمایل می‌شوند. نگرانی دیگر نیز مربوط به قابلیت و توانایی دسترسی منحصربه‌فرد پلتفرم‌ها به مقادیر وسیعی از داده‌های مصرف‌کنندگان، کسب‌وکارها و معاملات است.

این گنجینه‌های داده، به‌طور مداوم این امکان را برای آن‌ها فراهم می‌کند که بیشتر از سایر رقبا و تنظیم‌گران بازار، به تقویت دانش خود با توجه به پویایی بازار بپردازند. از سوی دیگر چالش‌هایی که نیروهای کار در فضای اقتصاد پلتفرمی با آن مواجه می‌شوند، به‌مراتب بیشتر از محیط کاری سنتی است که این چالش‌ها از برخی ویژگی‌های خاص مدل‌های کسب‌وکار پلتفرمی ناشی می‌شود.

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس آمده است: «کاربران پس از مدتی، به‌واسطه خدماتی که از سکوها دریافت می‌کنند، به آن‌ها وابسته شده و چشم خود را بر بسیاری از چالش‌ها، مسائل و مشکلات سکوها می‌بندند. بدین ترتیب دیگر خود کاربران قادر نخواهند بود که حقوق خود را مطالبه کنند. لذا ضروری است که حاکمیت ورود کرده و نسبت به نحوه تعامل میان کاربران و سکوها، تنظیم‌گری کند.» به نظر مرکز پژوهش‌ها تنها با ورود حاکمیت به این فضا می‌توان امیدوار بود که ضمن بهره‌مندی کاربران از مزایای پلتفرم‌ها و همچنین اطمینان پلتفرم‌ها از ادامه فعالیت اقتصادی خود، مصالح عالی جامعه که از دید محدود کاربران و سکوها (که هریک بیشتر به دنبال کسب منفعت خود هستند) موردتوجه قرار نمی‌گرفت، تامین خواهد شد.

به اعتقاد این مرکز با معرفی و رونق سکوها، سیاست‌گذاران با انواع جدیدی از مشاغل و مدل‌های جدید کسب‌وکارها مواجه شده‌‌اند که کاملا متفاوت از اشکال سنتی آن هستند. پس هرچند سکوها جزو مهم‌ترین راهبردها و پیشگام تحول دیجیتال در بازار واحد محسوب می‌شوند، بااین‌حال پتانسیل نوآورانه آن‌ها چالش‌های جدیدی برای قانون‌گذاران و جامعه به وجود آورده است.

بر اساس بررسی مرکز پژوهش‌ها، بسیاری از کارشناسان معتقد هستند قوانین و چارچوب‌های موجود، برای پاسخگویی به چالش‌های دیجیتالی شدن ازجمله چالش‌های سکوها مجهز نیستند و توانایی و آمادگی مدیریت آن را ندارند.