این ساز دنیای عجیبی دارد
لیلا رضایی پیام رونق اولین نوازنده ساز استرالیایی« دیجیریدو» در ایران است که نواختن این ساز را با سختی‌های زیادی فرا گرفت. این ساز یکی از قدیمی‌ترین سازهای بومی جهان است و در میان بومیان استرالیا بیش از 1500 سال قدمت دارد اما در میان بسیاری از نقاط دنیا ناشناخته باقی‌مانده است. علاقه رونق به این ساز باعث شد تا راهی را برای آموزش آن پیدا کند و اولین نوازنده‌ای باشد که جامعه هنری و موسیقی ایران را با این ساز آشنا ‌می‌کند. او علاوه بر تدریس، سازنده این ساز هم هست و در کنسرت‌های زیادی هم با همین ساز روی صحنه رفته است.او می‌خواهد در آینده‌ای نزدیک از سازهایی که ساخته است رونمایی کند تا مردم بیشتر با این ساز استرالیایی آشنا شوند. آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با این نوازنده است درباره آشنایی‌اش با این ساز و آموزش آن.

چرا این ساز را به‌عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کردید؟
به دلیل علاقه‌ای که به صدای این ساز بومی داشتم، دنبال آموزش آن رفتم و نواختنش را یاد گرفتم. به جرات می‌توان این ساز را یکی از قدیمی‌ترین سازهای بادی جهان دانست که نخستین بار در سرزمین‌های آرهن و میان بومیان شمال استرالیا یافت شد. برخی ساز «دیجیریدو» را «ترومپت چوبی طبیعی» نیز می‌نامند. اگر چه این ساز قدمت طولانی دارد، اما امروزه در بین موسیقیدانان جهان جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است و نواختن این ساز در کنار سایر سازهای مدرن در بین موسیقیدانان اروپایی و آمریکایی دیده می‌شود. در ایران قبل از من کسی این ساز را دنبال نکرده است و من وقتی دیدم نسبت به صدای آن علاقه‌مند هستم، آموزش آن را فراگرفتم.
از چه زمانی نواختن آن را آغاز کردید؟
از سال ۱۳۸۵ با این ساز قدیمی آشنا شدم. یک سال بعد از معرفی رسمی این ساز، توانستم با همراهی گروه دارکوب این ساز را در کنسرتی در تهران بنوازم و به مردم و حتی به دیگر هنرمندان معرفی کنم.
برای آموزش این ساز با مشکل خاصی مواجه نشدید؟
من برای ادامه تحصیل به هند رفته بودم، در آنجا با یک زن و شوهر آشنا شدم که خانم استرالیایی و آقا، بلژیکی بود. این زوج «دیجیریدو» می‌زدند و من تنبور؛ ساز اصلی من تنبور است. به‌طور اتفاقی یک شب ما همدیگر را در کنار ساحل دیدیم و خیلی جالب بود، زیرا آنها شیفته تنبور شدند و من شیفته ساز بومی‌های شمال استرالیا. بعد از اتمام آن دوره، در زمان خداحافظی ما سازها را با هم تبادل کردیم. من با ساز استرالیایی به ایران آمدم و آنها با ساز ایرانی به اروپا رفتند.
مگر این ساز در جاهای خاصی یافت می‌شود؟
این ساز در آمریکا و اروپا نواخته می‌شود اما فکر نمی‌کنم در خاورمیانه وجود داشته باشد. چون من در هیچ کنسرتی یا خبری مبنی بر اینکه این ساز نوازنده‌ای در این منطقه دارد یا نه دیده و شنیده نشده است. به خصوص در شرایط کنونی که اتفاقات اخیر، هنر خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است.
وقتی شما با دیجیریدو به ایران بازگشتید، چطور آن را آموزش دیدید؟
من با یک ساز بادی خیلی بزرگ به ایران آمدم و در ابتدا خیلی با مشکل روبه‌رو بودم، زیرا کسی نبود که این ساز را به من آموزش دهد. من تکنیک‌های اولیه را از دوستان استرالیایی و بلژیکی‌ام یادگرفته بودم، از این رو کاری که کردم این بود که ریتم‌های مقام‌های عرفانی تبور را که ساز اصلی من است، روی این ساز پیدا و اجرا کردم. این تجربه باعث شد تا شیوه نوازندگی من متفاوت باشد، زیرا از این ساز استفاده ریتمی کردم.
آیا نواختن این ساز مانند دیگر سازهاست؟
نواختن دیجیریدو آسان نیست. نوازنده باید شگردهای خاص تنفس و ایجاد صدا با تغییر شکل دهان را یاد بگیرد. شاید خیلی‌ها فکر کنند نواختن این ساز به راحتی امکان‌پذیر است اما در عمل خواهند دید که اصلا از این خبرها نیست و اتفاقا نواختن آن بسیار کار سختی است. این ساز علاوه بر تسلط در سلفژ و تئوری و اصول نوازندگی نیازمند یادگیری «چرخه تنفس» است. دراین تکنیک نوازنده باید بیاموزد که چه‌طور در یک زمان از طریق بینی نفس بکشد و درهمان زمان هوا را از طریق دهان خارج کند.
گفته می‌شود شما تنها نوازنده این ساز به شکل حرفه‌ای هستید. درست است؟
واقعیتش این است که وقتی من در سال ۸۵ آموزش این ساز را آغاز کردم، یکی، دونفر به شکل غیرحرفه‌ای آن را می‌نواختند و این‌طور نبود که به شکل حرفه‌ای نسبت به نوازندگی آن اقدام کنند. از آنجا که قسمت دیگری از فعالیت من موسیقی الکترونیک است، برای خودم جالب بود که توانستم یکی از قدیمی‌ترین سازهای دنیا را در کنار جدیدترین و مدرن‌ترین موسیقی دنیا (موسیقی الکترونیک) قرار دهم. می‌توان گفت چه از لحاظ ساختاری چه از لحاظ جنس صدا این دو همدیگر را پیدا کردند و گوشنواز شدند.
جز ایران در کدامیک از کشورهای دیگر کنسرت داده‌اید؟
تاکنون علاوه بر بر ایران در مالزی، ترکیه، هندوستان و مجارستان کنسرت برگزار کرده‌ام که همگی آنها تجربه‌های خوبی را برای من به ارمغان آورده‌اند.
خوشبختانه در ایران نسبت به این ساز روی خوش نشان داده‌اند و در بسیاری از کنسرت‌ها مردم از اجرای شما استقبال می‌کنند.
بله خوشبختانه مردم از این ساز استقبال کرده‌اند و بسیاری از آنها نیز در کلاس‌های آموزشی برای فراگیری آن ثبت‌نام کرده و حضور می‌یابند. من با گروه‌های بسیاری همکاری می‌کنم و در کنار خواننده‌های بسیاری فعالیت مستمر دارم و دیده می‌شود که این دوستان این ساز را جزء لاینفک کنسرت خود کرده‌اند اما یکی از اصلی‌ترین گروه‌هایی که من با آن همکاری می‌کنم گروه دارکوب است. من به‌طور ثابت با آنها همکاری می‌کنم و همچنین گروه لیان یکی دیگر از گروه‌هایی است که من همکاری مستمری با آن دارم. این گروه‌ها قوی و در میان مردم شناخته شده‌اند، بنابراین بی‌دلیل نیست اگر بگویم همکاری من با آنها موجب شناساندن این ساز در میان عوام شده است.
چرا خود نسبت به ساخت این ساز اقدام کرده‌اید؟
چون احساس کردم این ساز در ایران غریب مانده است بنابراین خواستم نسبت به آن ادای دین کرده باشم. من تاکنون دیجیریدوهای بسیاری ساخته‌ام تا مردم ایران را با آن آشنا کنم و این امر موجب شود مردم به سمت آن کشیده شوند و از غربت درآید. ناگفته نماند که قبل از اینکه من این ساز را در ایران بسازم کسانی بودند که نسبت به ساخت آن به شکل غیرحرفه‌ای اقدام کرده بودند اما همان‌طور که گفتم کاملا غیرحرفه‌ای بود و اصلا استاندارد نبودند. بنابراین از آنجا که به نوازندگی آن تسلط کامل داشتم، سعی کردم سازهایی با استاندارد جهانی و اصولی بسازم که به دست صاحبان و علاقه‌مندانش برسد.
به جرات می‌گویم که این ساز با استانداردهای جهانی برای اولین بار است که در ایران ساخته می‌شود.
شکل و شمایل ساده‌ای که این ساز دارد، بحث استاندارد را کمی پیچیده می‌کند. منظورتان از این استاندارد بودن چیست؟
چند نفرقبل از من این ساز را می‌ساختند و هنوز هم این کار را ادامه می‌دهند. اما آنچه در ساخت این ساز مهم است این است که در ساخت آن باید از بافت یکدست تنه درخت بدون کوچک‌ترین سوراخ و آسیب‌دیدگی استفاده شود. اما متاسفانه بعضی‌ها برای راحتی کار، تنه درخت را از وسط به دو نیم می‌کنند و درونش را خالی می‌کنند و تاب‌های تنه درخت را می‌گیرند و بعد هر دو را به هم می‌چسبانند. به این ترتیب‌ سازی که به دست می‌آید نه صدای اوریجینال دارد و نه کیفیت خوبی. سازهایی که در این کارگاه ساخته می‌شود همگی به روشی است که مختص خودمان است، تنه درخت را طوری خالی می‌کنیم که نه سوراخی داشته باشد و نه ترک تا صدایی که از آن می‌گیریم یک صدای خوب و استاندارد باشد. ما از فنی استفاده کرده‌ایم که خود بومیان استرالیایی برای ساخت دیجیریدو از آن استفاده می‌کنند.
برای این کار چه کرده‌اید؟
من تحقیقات بسیاری بر روی این ساز و مقدماتش داشته‌ام. حتی زمان زیادی از وقتم را روی اکالیپتوس‌هایی که در ایران می‌روید گذاشتم تا با تحقیق بر روی آن بدانم کدام نواحی که این گیاه در آنها رشد می‌کند، نزدیک‌ترین منطقه آب و هوایی به استرالیا است. چرا که لازم است بدانیم کدام نواحی از نظر شرایط آب و هوایی، رطوبت و خاک و.... به مناطق رشد این گیاه در استرالیا نزدیک‌ترند تا گیاهی با همان مشخصات را داشته باشیم. نتیجه این شد که متوجه شدم مناطق جنوبی ایران به‌خصوص قشم و پارس جنوبی و عسلویه و کلا مناطق بیابانی برای این منظور مناسب‌ترند و اکالیپتوس‌های مشابه‌تری به استرالیا دارند. حتی خاک آنجا را نیز برای آزمایش به آزمایشگاه‌های مختلف دادم و املاح آن مورد بررسی قرار گرفت. متوجه شدم خاک این مناطق به مراتب از نظر فیزیکی بسیار شبیه‌تر به شرایط خاک آن نواحی استرالیایی است. بنابراین سازی که از چوب اکالیپتوس‌های این مناطق می‌سازیم دقیقا شبیه همان سازهاست و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. از نظر کیفی نیز دقیقا همان کیفیت را دارند و اصلا قابل تشخیص نخواهند بود که اینها از ساخته‌های ما هستند.
این سازها چه خصوصیاتی دارند؟
از خصوصیات این سازها می‌توان به درست بودن صدا و سالم بودن نت‌ها، استفاده از چوب اکالیپتوس درختان جنوب ایران، نقاشی‌های بسیار ظریف و زیبا و ... اشاره کرد. باید اضافه کنم که کیفیت سازها با مشابه استرالیایی آن غیرقابل تشخیص است، با این تفاوت که سازهای ما تحت تاثیر نوسانات بازار ارز نیست و به همین دلیل قیمت‌ها بسیار مناسبند. این ساز، سازی نیست که مخاطب عام داشته باشد و ساز دم دستی و شناخته‌شده‌ای نیست. به همین دلیل من سعی کردم با ساخت آن سهمی در شناساندن آن داشته باشم. شکل و اندازه سازها با هم فرق دارند و این موجب می‌شود تا از نظر صدادهی نیز با هم متفاوت باشند ولی همان صدای اوریجینال را دارا خواهند بود. مزیتی که این سازها دارند این است که کارخانه‌ای نیستند که به‌صورت کپی پیست ساخته شوند و به شکل سری‌دوزی باشند. هر یک از اینها براساس ذهنیت هنرمندی که آنها را ساخته متفاوت است. همچنین براساس تنه درختی که انتخاب می‌شوند، تفاوت ایجاد می‌شود. روش کار به این صورت است که تفاوت شکل ساز در نت‌ها تفاوت ایجاد می‌کند. به این ساز نام‌های ترومپت چوبی و پرکاشن بادی نیز اطلاق شده است. این ساز براساس قوانین لوله‌های صوتی، ساختاری متفاوت پیدا می‌کند. مثلا وقتی طول ساز کوتاه و بلند شود، نت آن نیز فرق می‌کند. به همین دلیل کسانی که حرفه‌ای کار می‌کنند باید هفت نت اصلی را داشته باشند و حتی نیم‌پرده‌ها را نیز بتوانند با آنها اجرا کنند.
فکر می‌کنید با ساختن این سازها توانسته باشید آن را به مردم بشناسانید و همان‌طور که گفتید نسبت به آن ادای دین کنید؟
تمام تلاشم را می‌کنم تا چنین اتفاقی بیفتد اما هر چه بگویم و هرکاری که بکنم نمی‌شود چرا که دیجیریدو خود دنیایی است که نمی‌شود به تک تک اجزای آن دست یافت. زمان بسیاری لازم است تا این ساز کاملا با تمام خصوصیات و کارآیی‌هایی که دارد به مردم شناسانده شود و از این غربت دربیاید.
من تنها به‌عنوان عضو کوچکی از خانواده دیجیریدو سعی در شناساندن آن کرده‌ام حال چقدر موفق شده باشم دیگر بستگی به این دارد که در یک جامعه فضای موسیقی چقدر باز باشد و مردم آن چقدر نسبت به سازهای جدید روی خوش نشان بدهند. امیدوارم توانسته باشم اتفاقات خوبی را برای مردم درخصوص این ساز رقم بزنم چرا که به نوعی خود را مدیون و مرهون این ساز باشکوه می‌دانم.