چرا همیشه همه کارها را به تاخیر می‌اندازم؟

میترا فتحی

مربی هوش هیجانی، هوش اجتماعی و مربی زندگی

info@mitrafathi.com

به تاخیر انداختن کارها را اهمال‌کاری می‌گویند. برخی از افراد تمام زندگی‌شان را به اهمال کاری می‌گذرانند و همیشه انجام کارها را، هر چند ضروری، به تاخیر می‌اندازند. غالبا این افراد، افرادی غمگین و مضطرب نیز هستند زیرا به تعویق انداختن کارها اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را کاهش داده و سطح استرس را نیز بالا می‌برد. در حقیقت می‌توان اهمال کاری را نوعی واکنش دفاع روانی به وضعیت استرس‌زا و ناشناخته دانست. در این مقاله می‌خواهیم یازده دلیل که موجب بروز اهمال کاری در افراد می‌شود را شرح دهیم:

استرس

ترس، استرس به همراه دارد و استرس سه حالت جنگ، گریز یا سکون را می‌آفریند. کسانی که می‌جنگند و به استقبال چالش‌ها می‌روند، اگر عزت نفس سالم داشته باشند پیروز می‌شوند؛ کسانی که ساکن می‌مانند شانس برنده شدن بالایی دارند اما تضمین قطعی برای برنده شدن وجود ندارد، و کسانی که فرار می‌کنند و وظایف خود را به تاخیر می‌اندازند اعتماد به نفس و عزت نفس خود را تضعیف و تخریب می‌کنند. می‌توانیم بگوییم که در تمامی موارد ذکر شده در این مقاله نوعی استرس نیز دیده می‌شود.

کامل‌گرایی

کامل گرایی یکی از دلایل قوی به تاخیر انداختن کارها می‌تواند باشد. افراد کامل‌گرا به دلیل اینکه غالبا بر این باورند که همه کارها را باید کامل و بی نقص و بدون اشتباه انجام دهند، این ترس را در خود تقویت می‌کنند که مبادا از پس آن کار بر نیایند، مبادا اشتباه کنند، مبادا آمادگی نداشته باشند، مبادا مانند گذشته اشتباه کنند و.. بنابراین سیستم دفاع روانی آنها بر اساس این ترس‌ها فعال شده و فرمان فرار را صادر می‌کند. این اتفاق مخصوصا برای افرادی می‌افتد که کامل‌گرایی همراه با اعتماد به نفس ضعیف دارند.

تنبلی

افراد تنبل همیشه برای انجام ندادن کارها بهانه و توجیهاتی دارند، مانند: حال و حوصله ندارم، فکر نمی‌کنم لازم باشد، کار دارم، چندان برایم جالب نیست، خیلی سخت است و... تنبلی یکی از دلایلی است که باعث می‌شود فرد تمایل داشته باشد در نقطه امن، آسوده و آشنای کنونی خود باقی بماند و هیچ چالشی را نپذیرد. افراد تنبل غالبا حس و حال چالش ها، سختی‌ها و تلاش را ندارند، بنابراین تا جایی که می‌توانند سعی می‌کنند از شرایطی که کمی سخت است و تلاش می‌طلبد دوری کنند، پس انجام کارها را به تاخیر می‌اندازند.

اعتماد به نفس پایین

اعتماد به نفس پایین موجب می‌شود که فرد توانایی مواجهه با ناشناخته‌ها و چالش‌ها را در خود نبیند. زمانی که اعتماد به نفس ما ضعیف باشد، ترس از اینکه نتوانیم از پس کاری برآییم موجب می‌شود که از آن موقعیت فرار کنیم و این فرار را با به تاخیر انداختن اعمال می‌کنیم. گاهی برخی از افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند منتظر می‌مانند که زمان مناسب برای انجام کارها فرا رسد و جالب است که این زمان مناسب تا وقتی که آنها اعتماد به نفس خود را تقویت نکنند هرگز از راه نمی‌رسد.

عزت نفس ناسالم

عزت نفس ناسالم یا ضعیف به ما می‌گوید که ارزشمند نیستیم و نباید توانایی و قدرت درون خود را باور کنیم. این حالت این پیام را با خود به همراه می‌آورد که « لایق و کافی نیستی». سپس، موجب بروز استرس در فرد و فعال شدن سیستم واکنش دفاعی روانی در وی می‌گردد. زمانی که ما خود را ارزشمند و زیبا نبینیم حس زیبایی و دیدن توانایی درون نیز کاهش می‌یابد و موجب می‌شود از مواجهه با شرایط و کارهای جدید خودداری کنیم.

ترس‌های ناسالم

ترس‌های ناسالم ما طبق معمول یکی دیگر از دلایل اهمال کاری و به تاخیر انداختن کارها می‌شود، مانند ترس از ناشناخته ها، ترس از اشتباه کردن، ترس از قدرت درون، ترس از شکست، ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن، ترس از سختی کشیدن و...

کارهای ناتمام

کارهای ناتمام ما همراه با خود باری منفی دارند. تا زمانی که کارهای ناتمام زیادی داریم گویی بار سنگینی را بر دوش خود حمل می‌کنیم که دائما پالس‌های منفی در جهت تخریب اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی به ما منتقل می‌کند. زمانی که شروع می‌کنیم به تکمیل کردن کارهای ناتمام، رفته رفته می‌بینیم که احساس سبکی و رهایی بیشتری داریم و بیشتر به خود می‌بالیم. انجام کارهای ناتمام به ما شهامت، پویایی و اعتماد به نفس می‌دهد و موجب می‌شود راحت‌تر و روان‌تر به استقبال چالش‌های جدید برویم.

عدم هوشمندی در انجام کارها

عدم هوشمندی می‌تواند به ما این ذهنیت را القا کند کاری که انجام آن را به تعویق می‌اندازیم سخت است و بهتر است در آخر آن را انجام دهیم و البته این واکنش نیز، دوباره به واکنش دفاع روانی ما برای فرار از استرس انجام می‌گیرد. انسان هوشمند کسی است که خود را زودتر از شر و سختی کارهای ظاهرا سخت رها می‌کند تا بتواند باقی وقت خود را در آرامش بگذراند، زیرا همانطور که گفتیم، اهمال کاری و کارهای ناتمام استرس همیشگی همراه خود دارند.

تنفر

تنفر از برخی کارها یا برخی شرایط یکی از دلایلی است که موجب می‌شود ما از انجام کاری دوری کنیم و تا حد ممکن آن را به تاخیر بیندازیم. این تنفر می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد اما در نهایت، خروجی آن فرار از انجام کار و قرار گرفتن در شرایطی است که نسبت به آن احساس بد یا تنفر داریم.

عدم مسوولیت‌پذیری و فریب خود

گاهی برخی از ما خودمان را با این جمله فریب می‌دهیم که « بالاخره آن را انجام می‌دهم» اما در پس این جمله عادت ناسالم، ترس از مسوولیت پذیری و تنبلی نهفته است. گاهی افراد این جمله را می‌گویند و انجام کارهایشان را به تاخیر می‌اندازند تا طبق معمول کسی پیدا شود و وظایف آنها را بر عهده بگیرد. در حقیقت خدمت‌های ناسالم اطرافیان این افراد موجب تقویت این طرز تفکر و وابستگی متقابل در آنها شده است و زمانی که آنها دست از خدمت رسانی ناسالم بردارند، فرد اهمال کار مجبور می‌شود یاد بگیرد که وظایف خود را خودش انجام دهد.

هوش هیجانی پایین

در نهایت، آنچه تمامی موارد بالا را پوشش می‌دهد هوش هیجانی فرد است که به وی آگاهی از خود و توانایی مدیریت خود را می‌دهد. افراد با تقویت این هوش در خود می‌توانند از اهمال کاری نیز رها شده و مدیریت و بازدهی مثبت خود در زندگی را بالا ببرند.

چرا همیشه همه کارها را به تاخیر می‌اندازم؟