نفت همواره در اقتصاد جهانی نقش بسیار پیچیده‌ای ایفا کرده که غالبا درک آن بسیار دشوار است. در گذشته شوک‌های سمت عرضه و جهش‌های قیمتی نفت عامل بسیاری از رکودها و بحران‌های اقتصادی شده‌اند. اما در طول زمان ساز و کار تاثیر نفت بر اقتصاد تغییر کرده است. چراکه از یک سو، با گسترده شدن سبد انرژی جهان، قدرت نفت کاهش یافته و از سوی دیگر با پررنگ شدن نقش آمریکا در عرضه جهانی نفت، با توجه به حجم اقتصاد این کشور، رشد قیمت‌ها مانند گذشته نمی‌تواند اقتصاد جهان را تهدید کند. با این حال برای تاثیر مثبت قیمت نفت بر اقتصاد، با توجه به افزایش هزینه کشورهای واردکننده نفت و همچنین افزایش هزینه خانوارها سقفی وجود دارد. این در حالی است که کاهش شدید قیمت نفت نیز با توجه به تاثیر منفی آن بر تورم کشورهای مصرف‌کننده، کاهش درآمد کشورهای تولیدکننده و کاهش سرمایه‌گذاری و اشتغال در صنعت نفت آمریکا، نمی‌تواند تاثیر مثبتی بر اقتصاد جهانی داشته باشد.اکونومیست بر اساس بررسی‌های گسترده‌ بانک سرمایه‎‌گذاری یوبی‌اس(UBS) روی تاثیر قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای جهان، اعلام می‌کند که تنها ثبات قیمت نفت در بازه ۵۰ تا ۷۵ دلار می‌تواند به اقتصاد جهانی کمک کند و قیمت‌های بالاتر و پایین‌تر از این محدوده تهدیدی برای اقتصاد جهان محسوب می‌شود.

نفت و اقتصادهای نوظهور

نفت همواره مولفه مهمی برای اقتصاد جهانی به‌خصوص برای اقتصادهای نوظهوربوده است چراکه اقتصادهای نوظهور بخش مهمی از رشد اقتصاد جهانی را به خود اختصاص می‌دهند. آنطور که اکونومیست می‌نویسد، زمانی که نگرانی درباره شاخص دلار یا بدهی‌های بانکی چین وجود نداشته باشد، سیاست‌گذاران در اقتصادهای نوظهور تمام توجه و تمرکز خود را روی رصد بازار نفت می‌گذارند.

 بسیاری از اقتصادهای نوظهور واردکننده نفت هستند؛ برخی نیز صادرکننده آن. به‌عنوان یک قاعده افزایش قیمت‌ها به گروه اول یعنی واردکنندگان نفت آسیب می‌زند و افت قیمت نفت نیز خطراتی را برای گروه دوم یعنی صادرکنندگان نفت به همراه دارد. با این حال قاعده بازی در حال حاضر بسیار پیچیده‌تر از گذشته است و چنین رابطه مستقیمی بین قیمت نفت و رشد اقتصادی جهان وجود ندارد. برای مثال اندونزی یک واردکننده خالص نفت است، اما با در نظر گرفتن روغن پالم و زغال‌سنگ یک صادرکننده خالص انرژی محسوب می‌شود. در این میان بررسی‌های یو‌بی‌اس نشان می‌دهد که قیمت نفت با روغن پالم و زغال‌سنگ در یک راستا نوسان می‌کنند، بنابراین در مجموع افزایش قیمت‌ها و رسیدن آن به ۱۰۰ دلار به سود اقتصاد اندونزی خواهد بود. بر اساس این بررسی، قیمت ۱۰۰ دلاری موجب افزایش ۱/ ۰ درصدی رشد اقتصادی این کشور می‌شود؛ در حالی که قیمت ۵۰ دلاری حدود ۲۵/ ۰ درصد از رشد اقتصادی اندونزی می‎کاهد.

اما کشورهایی چون چین، هند و ترکیه که واردکننده خالص انرژی هستند، از افزایش قیمت‌ها متضرر خواهند شد. آنطور که بررسی‌های یوبی‌اس نشان می‌دهد نفت ۱۰۰دلاری به ترتیب موجب کاهش ۴/ ۰ درصد، ۳۷/ ۰ درصد و ۸/ ۰ درصد رشد اقتصادی این کشورها در سال ۲۰۱۹ می‌شود. در حالی که نفت ۵۰ دلاری حدود ۱/ ۰ درصد و ۶/ ۰ درصد رشد اقتصادی چین و ترکیه را افزایش می‌دهد و هیچ تاثیری بر رشد اقتصادی هند نخواهد داشت. اما آیا قیمت‌های پایین‌تر نفت به معنای افزایش رشد اقتصادی جهان خواهد بود؟

چرا قیمت‌های بسیار پایین رشد اقتصادی به همراه ندارد؟

صندوق بین‌المللی پول در میانه‌های سال ۲۰۱۵ یعنی زمانی که عربستان تولیدات خود را به شدت افزایش داده و بازار نفت را وارد یک جنگ بر سر سهم بازار کرده بود، اعلام کرد که قیمت‌های پایین نفت منجر به رشد اقتصاد جهانی خواهد شد. اقتصاددانان صندوق بین‌المللی پول معتقد بودند که تاثیر افت قیمت نفت بر کشورهای جهان در نهایت به رشد اقتصاد جهانی می‌انجامد. در واقع به باور آنها هرچند افت قیمت‌ها به وضوح به کشورهای صادرکننده نفت آسیب می‌زد اما با سود سرشاری که نصیب کشورهای واردکننده می‌کرد، افت رشد اقتصادی کشورهای صادرکننده جبران می‌شد. با این حال در سال ۲۰۱۶ با وجود رسیدن قیمت نفت به کمتر از ۳۰ دلار در برخی مقاطع، چنین اتفاقی رخ نداد. چراکه در سال ۲۰۱۶ برخلاف برآوردها رشد اقتصادی تنها حدود ۳ درصد بود که کمترین سطح بعد از بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ محسوب می‌شود. از این رو صندوق بین‌المللی پول آوریل سال گذشته اعتراف کرد که انتظاراتش برای رشد شدید اقتصاد جهانی به دنبال افت قیمت نفت یک شکست تمام‌عیار بوده است.

آنچه در واقعیت در سال ۲۰۱۶ رخ داد، این بود که تولیدکنندگان نفت بیش از آنچه که برآورد می‌شد آسیب دیدند، در حالی که وارد‌کنندگان نفت نیز کمتر از پیش‌بینی‌ها رشد کردند و در نهایت رشد اقتصادی جهان در این سال کاهش یافت. کارشناسان صندوق بین‌المللی پول دلیل تاثیر منفی افت قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای واردکننده نفت را به دلیل کاهش نرخ تورم این کشورها به دنبال افت قیمت نفت و پاسخ نامناسب سیاست‌های پولی این کشورها در مواجه با آن اعلام می‌کند. به این معنا که بانک مرکزی این کشورها آنقدری که موجب خنثی‌شدن تاثیر منفی تورمی افت قیمت نفت شود، نرخ بهره خود را کاهش نداده بودند.

بازیگر متفاوت اقتصاد جهانی

 اما بزرگ‌ترین تغییر در مولفه‌های اقتصاد جهانی در سال‌های اخیر به تغییر ساختار اقتصاد آمریکا باز‌می‌گردد. «دنیای‌اقتصاد» پیش از این در چندین گزارش از جمله در گزارش‌هایی با عنوان «چرخش نفتی اقتصاد آمریکا» و «چهره متفاوت بازیگران نفت» تغییر چهره اقتصاد این کشور را با افزایش تولید نفت بررسی کرده بود. در واقع این کشور که به دلیل بزرگی اقتصادش نقشی تعیین‌کننده‌ در اقتصاد جهانی بازی می‌کند، در حال‌حاضر   بیش از ۷/ ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت تولید می‎کند و تا پایان سال‌جاری احتمالا عنوان «بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت جهان» را از آن خود خواهد کرد.

از این‌رو با وجود اینکه آمریکا همچنان واردکننده خالص نفت محسوب می‌شود، به دلیل تاثیری که افزایش قیمت نفت بر جذب سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال در این کشور دارد، رابطه نوسان قیمت نفت با اقتصاد آن بسیار پیچیده‌تر از گذشته شده است. چنین موضوعی درخصوص مکزیک نیز صادق است. این کشور نیز مانند آمریکا واردکننده خالص نفت محسوب می‌شود، با این حال در مکزیک نیز قیمت بالای نفت به افزایش سرمایه‌گذاری در این صنعت و افزایش اشتغال‌زایی منجر خواهد شد. از این‌رو است که در گزارش اکونومیست اعلام شده که در اثر رسیدن قیمت نفت به ۵۰ دلار رشد اقتصاد آمریکا و مکزیک حدود ۳/ ۰ درصد کاهش خواهد یافت.اما افزایش قیمت‌ها چه تاثیری بر اقتصاد این کشور دارد؟ بر اساس گزارش اکونومیست، حتی قیمت ۱۰۰ دلاری تاثیر مثبتی بر رشد اقتصادی آمریکا خواهد داشت، هرچند که این تاثیر بسیار جزئی است، بنابراین رشدهای اخیر قیمت نفت نه‌تنها تاثیر منفی بر اقتصاد آمریکا نداشته، بلکه محرک رشد اقتصادی این کشور نیز محسوب می‌شود. آنطور که بررسی‌های یوبی‌اس نشان می‌دهد در قیمت‌های کنونی، صنعت نفت افزایش ۴/ ۰ درصدی رشد اقتصادی آمریکا را به دنبال خواهد داشت و با وجود افزایش هزینه‌های خانورها، تنها از محل رشد قیمت نفت سال آینده ۱۰۰ تا ۱۴۸هزار شغل در آمریکا ایجاد می‌شود که افزایش ۱۵میلیارد دلاری درآمد خانوارهای آمریکایی را به دنبال دارد.

زیان اقتصاد آمریکا تنها در قیمت‌های بیش از ۱۲۰ دلاری

با این حال باید توجه داشت که به دلیل مصرف بالای نفت در آمریکا(حدود ۱۷ میلیون بشکه در روز) قیمت‌های بسیار بالا نیز تاثیر منفی بر اقتصاد این کشور خواهد داشت. سیث کارپنتر، اقتصاددان UBS و تیمش گفته‌اند، قیمت نفت باید به بیش از ۱۲۰ دلار به ازای هر بشکه برسد تا اثرات منفی بر اقتصاد ایالات‌متحده داشته باشد. همچنین باید توجه داشت که تاثیر تغییرات قیمت همچنین به سطح قیمتی بستگی دارد؛ به این معنا که رشد نفت از سطوح بسیار پایین و رسیدن به قیمت‌های بالا تاثیر متفاوتی نسبت به رشد قیمت‌ها در شرایطی که نفت در قیمت‌های بالا معامله می‌شود دارد؛ یعنی نفت از قیمت‌های گران به گران‌تر می‌رود. به‌طور مثال، در آمریکا بسیاری از میادین نفت در قیمت‌های ۴۰ دلار سودآور نیستند و به قیمت ۶۰ دلار یا بیشتر برای تولید نیازمندند. این در حالی است که بسیاری از میادینی که در قیمت ۱۲۰ دلار به تولید اقتصادی می‌رسند در قیمت ۱۰۰ دلار نیز می‌توانند به حیات خود ادامه دهند. بنابراین افزایش قیمت‌ها از ۴۰ دلار به ۶۰ دلار رشد قابل‌توجه سرمایه‌گذاری و اشتغال را برای این کشور به همراه دارد، در حالی که افزایش قیمت‌ها از ۱۰۰ دلار به ۱۲۰ دلار به نسبت تاثیر بسیار کمتری بر این مولفه‌ها خواهد گذاشت و از سوی دیگر رشد قیمت نفت همزمان به افزایش هزینه خانوارها منجر می‌شود.

با در نظر گرفتن مولفه نفت در اقتصاد آمریکا و دیگر کشورهای جهان، UBS اعلام می‌کند که رابطه مستقیمی بین قیمت نفت و رشد اقتصادی وجود ندارد، بلکه رابطه بین این دو مولفه به شکل منحنی است، بنابراین با توجه به محاسبات یوبی‌اس قیمت کمتر از ۵۰ دلار و بالاتر از ۷۵ دلار به چشم‌انداز اقتصاد جهانی لطمه وارد می‌کند و قیمت‌های بین این بازه به رشد اقتصادی کمک می‌کند. بنابراین «اگر» قیمت نفت در محدوده‌ای که اخیرا به آن دست یافته باقی بماند، اقتصاد جهانی با اثرات مخرب بسیار ناچیزی مواجه خواهد شد. اما این یک «اگر» بزرگ است؛ چه کسی می‌داند در ماه‌های آینده قیمت نفت به کدام‌سو حرکت‌ خواهد کرد؟

Untitled-1