حل بحران اقلیم در چارچوب نظم خودجوش بازار

در این گزارش به سه مولفه برای موفقیت طرح‌های سبز از جمله کارآمدی و اقتصادی و جهانی‌بودن اشاره شده‌است.«اگر جذابیت پذیرش انقلاب انرژی سبز بر اساس مزایای عملکردی ملموس و آشکار نباشد، تمایلی برای استفاده از آنها ایجاد نخواهد شد.»  از طرف دیگر بر اساس این گزارش، بحران آب و هوا به‌درستی در دستورالعمل سیاست‌ها و سیاستگذاران قرارگرفته، ولی بیشتر سیاست‌ها بر این فرض اصلی استوارند که دولت‌ها باید دگرگونی-انتقال سبز را در داخل مرزهای مربوطه خود به زور تحمیل کنند، زیرا بدون آن، تغییر به انرژی پاک اتفاق نمی‌‌‌‌‌افتد. منظور از «زور» مجموعه‌‌‌‌‌ای از سیاست‌هایی است که به‌دنبال تحمیل راه‌‌‌‌‌حل‌‌‌‌‌هایی هستند که به‌‌‌‌‌طور گسترده‌ باید توسط دولت‌ها و شرکت‌ها اتخاذ شوند. از جمله این راه‌حل‌های تحمیلی می‌توان به تخصیص یارانه‌های وسیع و پرهزینه برای انرژی پاک، مالیات‌ها و ممنوعیت‌های پیشنهادی برای انرژی آلوده‌کننده؛ دستورات نظارتی برای انرژی پاک و توصیه‌هایی به شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان برای «سبز شدن»، از جمله درخواست برای «کاهش رشد» و غیره اشاره کرد.

 گزارش یادشده به این نکته اشاره می‌کند که اگر گرم‌شدن کره‌زمین، یک موضوع ملی بود، شاید این راهبرد سیاست‌های اجباری می‌توانست حداقل در برخی از بخش‌ها و برخی مناطق کارساز باشد، اما تغییرات آب‌و‌هوایی یک مساله ملی نیست. گرمایش زمین یک معضل جهانی است و به همین‌دلیل نیازمند راه‌حل‌های جهانی است، به‌ویژه راه‌حل‌هایی که در همه کشورها، از جمله کشورهای کم‌درآمد که در آنها انتشار گازهای گلخانه‌ای با افزایش جمعیت، رشد اقتصادی، شهرنشینی و برق‌رسانی به‌سرعت در حال رشد است، کار کند، بنابراین راهکارهای موثر تنها می‌توانند راه‌‌‌‌‌حل‌‌‌‌‌هایی باشند که همه مصرف‌کنندگان، شرکت‌ها و دولت‌ها بتوانند با کم‌ترین یا بدون هزینه اضافی یا کاهش عملکرد اتخاذ کنند، بنابراین راهبرد کنونی برای تحمیل راه‌‌‌‌‌حل‌‌‌‌‌های انرژی پاک، گران‌‌‌‌‌تر و اغلب کم‌‌‌‌‌کارآمدتر به‌کاربران، نمی‌تواند در سطح جهانی گسترش یابد و حتی به احتمال زیاد در کشورهای ثروتمندی که به‌شدت متعهد به رسیدگی به تغییرات آب‌و‌هوایی هستند، گسترش پیدا نمی‌کند. این بدبینی نیست، بلکه واقع‌گرایی است.

 این گزارش در ادامه بر اساس چارچوب مفهومی همترازی قیمت/عملکرد یا P۳ به بررسی این موضوع پرداخته است: «باید سیاست‌هایی تدوین شوند که بر مبنای سیاست تحمیل تغییر نیستند، بلکه برای ایجاد تغییر از طریق توسعه گسترده فناوری‌هایی استوارند که قیمت و سطوح عملکردی آنها همتراز انرژی‌های آلوده‌کننده فعلی باشند. به این عامل، همترازی قیمت/عملکرد یا P۳ گویند. این راهبرد مرکزی باید در تمام سیاست‌های آب‌و‌هوایی منعکس شود. بدون آن، جهان به سوخت‌های پاک تغییر مسیر نخواهد داد، مهم نیست که چقدر رویدادهای آب‌و‌هوایی شدید وجود داشته‌باشد، چه تعداد جاده‌‌‌‌‌تخریب یا مسدود شوند، یا چه تعداد سخنرانی‌های فعالان آب‌و‌هوایی وجود داشته‌باشند، اما هنگامی که فناوری به P۳ رسید، نیروهای بازار، همراه با تمایل بیشتر سازمان‌ها و افراد برای کمک به مقابله با تغییرات آب‌و‌هوایی، تقریبا همه کاری انجام خواهند داد. 

سیاست‌های دیگر، مانند مقررات، مالیات‌‌‌‌‌ها یا یارانه‌‌‌‌‌ها، همچنان می‌توانند کمک کنند، اگرچه احتمال مخالفت با اختصاص بیشتر یارانه‌‌‌‌‌ها حتی در ایالات‌متحده وجود دارد، اما بیشتر کشورهای ثروتمند به دلیل افزایش جمعیت بازنشستگان، افزایش بدهی‌های گذشته و رشد آهسته بهره وری، با کسری مالی عمیقی روبه‌رو هستند. به این ترتیب، احتمال وجود سرمایه مازاد مالی که بتواند یارانه‌های سبز گران‌قیمت را تامین کند، بسیار پایین است و در اکثر کشورها مخالفت با مالیات‌های بیشتر(مثلا مالیات کربن) وجود دارد. علاوه‌بر این، تکیه بر این مکانیزم‌ها بر اساس یک درک غلط است. سوال ضمنی پشت سیاست آب‌و‌هوایی تقریبا همه کشورها این است که «آیا این سیاست، انتشار گازهای گلخانه‌ای را در سطح ملی کاهش می‌دهد؟» این سوال اشتباه است، در عوض باید پرسیده شود که «آیا این خط‌‌‌‌‌مشی کمک می‌کند فناوری پشتیبانی‌‌‌‌‌شده به همترازی قیمت/عملکرد(P۳) برسد؟‌، زیرا تنها P۳ امکان‌پذیرش انرژی پاک در سراسر جهان را فراهم می‌کند.»

همترازی قیمت-عملکرد چیست؟

P۳  به این معنی است که برای یک سطح عملکرد معین، یک فناوری سبز به برابری قیمتی با یک فناوری آلوده‌کننده موجود بدون یارانه یا مالیات بر فناوری‌های آلوده‌کننده رسیده‌است، بنابراین به‌عنوان مثال، P۳ برای وسایل نقلیه الکتریکی (EVs) زمانی به‌دست می‌آید که هزینه‌های چرخه عمر EVs با خودروهای مشابه موتور احتراق داخلی (ICE) یکسان باشد و از نظر قابلیت اطمینان، سوخت‌‌‌‌‌گیری، شتاب، ظرفیت حمل ‌بار و غیره تقریبا یکسان باشند.

عملکرد، از دیدگاه کاربر نهایی، طیف وسیعی از ویژگی‌های محصول را شامل می‌شود، مانند در دسترس بودن، کیفیت، شرایط و ضوابط فروش، تحویل، قابلیت اطمینان و غیره. به‌عنوان مثال، اگر بتوان انرژی خورشیدی را با هزینه‌ای‌برابر با انرژی زغال‌سنگ تولید کرد، اگر شبکه برق غیرقابل‌اتکا شود یا اگر فقط بتواند برای هشت ساعت در روز برق ارائه کند، بازهم در همترازی قیمت/عملکرد P۳ نخواهد بود. عواملی مانند در دسترس‌بودن و قابلیت اتکا نقش زیادی در تصمیم‌گیری برای در اختیار گرفتن فناوری موردنظر دارند، بنابراین همه این عوامل باید بخشی از معادله همترازی باشند، بنابراین P۳ مستلزم آن است که فناوری‌های سبز، قیمت رقابتی بر اساس مقایسه جز به‌جز با فناوری‌های موجود را داشته‌باشند.

 به هر حال، قیمت و عملکرد هر دو بخش‌های اساسی معادله همترازی هستند. موسسه بین‌المللی انرژی در ادامه تعریف این مفهوم نوشته‌است: بازار انرژی عمیقا تحت‌تاثیر عوامل متعددی فراتر از هزینه تامین انرژی قرار دارد. قیمت انرژی نتیجه همه آن متغیرهاست که شامل انبوهی از مقررات، یارانه‌ها، سیاست‌ها و ترجیحات موجود است. بالا بردن قیمت انرژی آلوده‌کننده در بیشتر کشورها بسیار دشوار و تاحدی غیر‌ممکن است و از این‌رو راه‌حل‌هایی که نیاز به حرکت صعودی در قیمت انرژی دارند موفقیت‌آمیز نخواهند بود.

چهار مسیر کلی قیمت- عملکرد

در نهایت این گزارش می‌افزاید: «با درنظرگرفتن این سناریوها و راهبردهای ناشی از آن می‌توان به این نتیجه رسید‌که سیاست آب و هوا نیاز به بازنگری اساسی دارد. حداقل در دو دهه‌گذشته، تقریبا کل بحث سیاست آب و هوا به‌جای رسیدن به P۳ و سپس اجازه‌دادن به بازارها برای انجام کارهای سنگین، حول محور «زور» متمرکز شده‌است. استدلال مورد تاکید این است که چارچوب نظری P۳ باید در هر سیاست آب‌و‌هوایی اعمال شود و اگر ریسک معقولی وجود داشته‌باشد که اعمال زور و محدودیت نتواند به P۳ در یک فناوری/کاربرد خاص دست‌یابد، سیاستگذاران باید به‌سرعت منابع قابل‌توجهی را بر روی تحقیق و توسعه مورد‌نیاز برای حمایت از نوآوری متحول‌کننده متمرکز کنند؛ در واقع هدف نباید رسیدن به کربن صفر تا سال‌۲۰۵۰ باشد، بلکه باید تا قبل از سال‌۲۰۵۰ چندین فناوری در سطح جهانی(به ویژه در کشورهای کم‌درآمد) به سطح P۳ برسند.