چرا سرمایه‌گذاران به صنایع ریالی برگشتند؟

بازار در روز نخست پس از انفجار، واکنشی منفی نشان داد، اما این واکنش در مقایسه با شدت رویداد و تجربه‌های مشابه گذشته، محدودتر و گذرا بود.

در روزهای بعد، به‌رغم فضای سنگین روانی، شاخص کل بخشی از مسیر از‌دست‌رفته را بازیافت و در پایان هفته، بورس تهران با سبزپوشی گسترده‌ای به کار خود پایان داد. در این میان، نمادهای ریالی به‌ویژه خودرویی‌ها و بانکی‌ها، در صدر جدول تقاضا ایستادند. البته باید توجه کرد که این بازگشت پرقدرت نیز بدون نوسان نبود؛ در واکنش به تعویق مجدد مذاکرات، بازار بار دیگر منفی و فضای معاملات با فشار فروش مواجه شد. بااین‌حال، روز گذشته از سنگینی صف‌ها کاسته شد و بخشی از بازار به تعادل نسبی برگشت.

در تحلیل این رفتار پرنوسان اما جهت‌دار، باید چند لایه را هم‌زمان بررسی کرد. نخست، در فضای سیاسی کشور با وجود حادثه‌ای تلخ، سیگنال‌هایی از ثبات نسبی در روند مذاکرات ایران و آمریکا به بازار مخابره شد. انفجار در بندر شهید رجایی، در سومین روز از مذاکرات غیررسمی در عمان رخ داد. درحالی‌که این حادثه می‌توانست به‌راحتی فضای گفت‌وگوها را ملتهب کند، دستگاه دیپلماسی ایران تلاش کرد انسجام خود را حفظ کند و روند دیپلماتیک را به حاشیه نبرد. همین پیام، در نگاه بخشی از معامله‌گران تعبیر به تداوم مسیر دیپلماتیک شد.

نکته دوم، رفتار متفاوت بازار ارز در برابر این حادثه بود. برخلاف تجربه‌های قبلی که بازار دلار معمولا در مواجهه با اخبار منفی دچار شوک‌های لحظه‌ای می‌شد، این بار نرخ ارز رفتاری محتاط و کم‌نوسان از خود نشان داد. به‌تعبیر برخی تحلیلگران، دلار و طلا دیگر ظرفیت واکنش‌های هیجانی به هر رویداد رسانه‌ای را ندارند، مگر اینکه تغییری عینی و تعیین‌کننده در روند مذاکرات رخ دهد. این رفتار خنثی، فضای بیشتری به بورس داد تا دوباره فعال‌تر شود.

در چنین شرایطی، طبیعی بود که توجه سرمایه‌گذاران به صنایعی معطوف شود که از گشایش‌های سیاسی بیشترین اثر مثبت را می‌گیرند؛ یعنی گروه‌های خودرویی و بانکی. این صنایع، به‌دلیل ساختار ریالی و وابستگی به گشایش‌های خارجی، اولین مقاصد نقدینگی هوشمند هستند. خودرویی‌ها، به‌ویژه پس از گمانه‌زنی‌هایی درباره احتمال بازگشایی نماد خساپا، به‌سرعت در کانون توجه بازار قرار گرفتند.

هم‌زمان، داده‌های بنیادی در هفته‌های اخیر از بهبود نسبی عملکرد در برخی شرکت‌های ریالی حکایت داشت. گزارش‌های ماهانه و ۱۲ماهه برخی از این شرکت‌ها، با وجود تورم و چالش‌های تولید، سودآوری قابل‌دفاعی را نشان می‌دادند. این ترکیب از امید سیاسی و سیگنال‌های مثبت بنیادی، زمینه‌ساز موجی از تقاضا در این گروه‌ها شد.

نکته قابل‌تامل دیگر، شکاف میان فضای تحلیلی شبکه‌های اجتماعی و رفتار واقعی بازار بود. درحالی‌که در ابتدای هفته فضای مجازی مملو از تحلیل‌های بدبینانه و روایت‌های پرتنش بود، بورس با خوانشی متفاوت، صنایع منتفع از گشایش‌های سیاسی را هدف گرفت. این شکاف تحلیلی نشان می‌دهد بخشی از بازیگران بازار سرمایه، به‌جای دنبال‌کردن فضای احساسی، به‌دنبال یافتن نشانه‌هایی ولو شکننده از ثبات هستند.

در نهایت باید گفت رفتار اخیر بورس و تمرکز آن بر گروه‌های ریالی، نه از سر هیجان که تلاشی است برای قیمت‌گذاری احتمالات آینده. توجه مجدد به صنایع خودرویی و بانکی را باید بخشی از یک استراتژی معاملاتی در لبه‌ باریک میان ریسک و امید دانست؛ نه یک جهش احساسی زودگذر.