این شاعر که پیش‌تر به ویروس کرونا مبتلا شده بود و در روزهای اخیر بهبودی کامل خود را به دست آورده است، ماجرای ابتلای خود به این ویروس روایت کرد: در اوایل اسفندماه بود که دچار تنگی نفس شدم اما آن زمان ابتلای من به ویروس کرونا تشخیص داده نشد، پزشک‌هایی که به آن‌ها مراجعه کردم گفتند که «چیزی نیست» تا آن‌که روز ۱۴ اسفندماه ۹۸ مشکوک به کرونا تشخیص داده شدم و در بیمارستان فیروزگر بستری شدم.

او با توصیف فضای ملتهب اورژانس بیمارستان در روز بستری شدن خود گفت: در لحظه ورورد به بیمارستان، فضای ابتدایی که اور‍ژانس است، فضای ملتهبی بود. آدم‌ها به آن‌جا می‌آمدند و مشخص می‌شد که تست‌شان منفی است یا مثبت و بستری می‌شدند. من هم رفتم و بعد از گذشت مدتی گفتند که باید بستری شوم.

حسین‌نژاد که معتقد است روحیه حساس را همه دارند اما اسم شاعران بد در رفته است، افزود: خیلی فضای گنگی بود، برای من بین ترسیدن و نترسیدن و بین امیدواری و ناامیدی بود. آن صحنه التهاب زیادی داشت اما بعد که به من تخت دادند و دراز کشیدم، آرام شدم. من آن موقع پذیرفتم که کرونا دارم و باید بستری شوم و با این پذیرفتن آرام‌تر شدم. البته در زندگی عموما آدم خوش‌بینی بوده‌ام و این خوش‌بینی برایم در زندگی خیلی نقش پررنگی داشته است و با خوش‌بینی هم در آن‌جا بستری شدم.

این شاعر همچنین درباره امکان مطالعه در دوران بیماری خود بیان کرد: زمانی که در بیمارستان بستری بودم، دوستی به من زنگ زد و گفت که «دیگه جای امنی گیر آوردی؛ بشین کتاب بخوان و فیلم ببین» اما من به او گفتم که این‌ها برای دوران سلامتی آدم است و نه دوران بیماری. در دوران بیماری درد وجود دارد و سِرُم به دست وصل است و آن حس و حالی که بتوانی فیلم ببینی یا کتاب بخوانی نیست. من تنها چیزی که با خودم برده بودم، قرآن بود. اگر چیزی می‌خواندم، قرآن بود و مطالعه مطالبی در فضای مجازی. ولی دوستانی که در اتاق ما بودند، کتاب هم می‌خواندند ولی من نه. اما بعد که در ۱۴ روز قرنطینه خانگی بودم و به کتاب‌های خودم دسترسی داشتم، پس از سال‌ها شروع کردم به خواندن کتاب «فصوص‌الحکم». 

او همچنین گفت که تاکنون شعر یا متنی ادبی درباره کرونا ننوشته است و اظهار کرد: چند نفر از دوستان تاکید می‌کردند که در این دوران یادداشت‌های روزانه بنویسم اما با این‌که خیلی از خاطرات بامزه را برای دوستان تعریف کرده‌ام ولی مکتوب نکرده‌ام. 

عباس حسین‌نژاد در پاسخ به این‌که آیا ابتلا به کرونا را سخت‌ترین دوره زندگی‌اش می‌داند بیان کرد: من اصلا به سخت‌ترین دوران اعتقادی ندارم. «ترین»ی در کل وجود ندارد، اصل ماجرا دست خدا است. من معتقدم این رنج باعث شد که چشم آدم به روی یک سری چیزها باز شود و آن‌ها را ببیند. 

این شاعر با اشاره به سخنی از حضرت علی (ع) گفت: حضرت علی (ع) می‌گوید که من با در هم شکستن آرزوها خدا را شناختم و این‌جا است که به این می‌رسی به هیچ بند هستی. در همان روزها دوتن از دوستان من به رحمت خدا رفتند و این برای من همانند آینه‌ای بود که نشان داد با یک ویروس کوچک که دیده نمی‌شود همه آرزوهایت بر باد می‌رود.

او در پاسخ به پرسشی درباره شاعرانه‌ترین هشدارش برای کرونا به مردم بیان کرد: شاید شاعرانه‌ترین هشدار برای مردم این باشد که این ضرب‌المثل را باور کنند؛ مرگ واقعا برای همسایه نیست و این شتر هر آن ممکن است در خانه هر کسی بخوابد. فارغ از در خانه ماندن و مسائل اقتصادی مرتبط با آن باید گفت که شستن دست خیلی ساده و مهم است. نیاز به هیچ چیز پیچیده‌ای هم ندارد؛ فقط با آب و صابون. اگر این چیز ساده را رعایت کنیم هم این زنجیره قطع می‌شود و هم به داد هم خواهیم رسید، چون اگر به داد هم نرسیم، این ویروس خیلی از خوشی‌های زندگی ما را خواهد گرفت، خوشی‌هایی که متصل به آدم‌هایی است که دوست‌شان داریم. اگر نخواهیم رعایت و باور کنیم که این ویروس، ویروس خطرناکی است، آسیبی جدی به هم دیگر می‌زنیم و این آسیب به آینده ما ارتباط خواهد داشت و بسیاری از آرزوهای ما و جامعه ما را ممکن است با از بین بردن یک آدم به باد دهد، چه بسا آدم‌های بزرگی که از میان ما رفتند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.