استارز معتقد است که محیط، فضایی است که در آن بازیگران می‌توانند نیازهای امنیتی خود را تشخیص  دهند و با استفاده از قابلیت‌های موجود در محیط دسته‌بندی و امکان پیگیری آن تا رسیدن به هدف را فراهم کنند.(عصاریان‌نژاد و ترقی، ۱۳۸۷: ۱) بنابراین محیط را می‌توان دارای سه ویژگی دانست: اول؛ فضا و شرایط، دوم؛ بازیگران و نیات پی‌جوی قدرت و سوم؛ برنامه‌ریزی و هدفمندی. محیط، مکانی است جغرافیا محور و چندبعدی که قابلیت رفع نیازهای انسانی و اجتماعی شدن او را در قالب اهداف مشخص و سیستمی تقویت شده، فراهم می‌آورد تا امکان هویت جمعی او را تحقق بخشد.(منبع پیشین)

فرد آر. دیوید به تغییراتی که در محیط رخ می‌دهد به زبان خود توجه نشان داده است. او معتقد است تغییرات عوامل اجتماعی، فرهنگی، بوم‌شناسی و محیطی می‌تواند اثرات عمده‌ای در محصولات، خدمات، بازارها و مشتریان بگذارد.(دیوید، ۱۳۹۲: ۲۲۵) شاید در اینجا به مفهوم محیط به آن معنا که گفته شد توجه نشده است اما آنچه از فحوای سخن وی یاد می‌شود؛ خاصه آنکه در ادامه تاکید می‌کند که تهدیدها و فرصت‌های ناشی از تغییرات در عوامل اجتماعی، فرهنگی، ترکیب جمعیت و محیط توانسته است سازمان‌های کوچک، بزرگ، انتفاعی و غیرانتفاعی(در همه صنایع) را به چالش بطلبد و این تغییرات با سرعتی سرسام‌آور صورت می‌گیرد.(همان منبع: ۲۲۵) درواقع پایش و پردازش محیط باعث قوت مدیران، برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران خواهد شد. پیرامون محیط تعاریف دیگری نیز صورت گرفته است که بخش‌هایی از آن توسط نوروزی(۱۳۸۵: ۵۷۴-۵۷۵) بیان شده است. محیط را می‌توان به‌عنوان یک مفهوم عام که دربرگیرنده همه عوامل و نیروهای خارجی است محسوب کرد که نسبت به آن یک ارگانیزم یا مجموعه‌ای از ارگانیزم‌های بالقوه یا بالفعل پاسخگو هستند.

 هرچه محیط فرهنگی درونی و پیرامونی جمهوری اسلامی دچار تغییرات روزافزون و سریع شده است، ساختارهای فرهنگی، بازیگران فرهنگی و نیز موضوعات فرهنگی آن از کوچک‌ترین تغییرات متوازن استفاده کرده‌اند. درحالی‌که نسل جوان و جدید در دنیای معاصر که از آن به عنوان«نسل ایکس» و نسل ناشناخته یاد می‌شود، به‌صورت «آنلاین» و همیشه فعال در عرصه مجازی زندگی می‌کند، هنوز بازیگران فرهنگی، به تکاپوهای سابق مشغول هستند. درحالی‌که مسائل جدید، راه‌حل‌های قدیمی را برنمی‌تابد. یکی از مسائل جدید در قالب شعار سال ۱۳۹۹ تحت عنوان جهش تولید مطرح شده است. سوال اینجاست که آیا عرصه فرهنگی هم در این زمینه می‌تواند موثر باشد یا وظیفه‌ای دارد؟ یا هدف سال‌جاری فقط برای عرصه‌های اقتصادی مطرح شده است؟

نوع نگاه به فرهنگ، تعیین‌کننده پاسخ به این سوال خواهد بود. اگر فرهنگ و فعالیت‌های مرتبط با آن در حد تبلیغ و بلندگوی تکرار تلقی شود، مخاطب جدی این هدف نخواهد بود. اما اگر فرهنگ را موتور محرک هر پیشرفتی بدانیم، فرهنگ اقتصادی مردم ایران و رفتارهای ناشی از آن نیز اهمیت جدی می‌یابند. در این نگاره، اقتصاد فرهنگ بنیان تعریف می‌شود و سیاست‌گذاری فرهنگی مقوم سیاست‌های اقتصادی است. البته جایگزین کردن این نگاه به معنای بازآفرینی و بازسازی محیط فرهنگی جمهوری اسلامی است که قدم نخست آن را می‌توان با توان‌افزایی برای جهش تولید آغاز کرد.

مفصل‌بندی سیاست‌های فرهنگی با سیاست‌های رونق اقتصادی شیوه نسبتا جدیدی از حکمرانی را به‌وجود می‌آورد که در برخی از کشورهای دنیا نیز تجربه شده است و از آن به حکمرانی فرهنگی یاد می‌شود. نقطه هدف بازآفرینی محیط فرهنگی جمهوری اسلامی نیز تقویت حکمرانی فرهنگی است. از آنجا که اساس این الگوی حکمرانی بر پایه مردم و خلاقیت آنهاست و انقلاب اسلامی نیز با تکیه بر مردم به پیروزی رسید، این الگو پیشنهاد می‌شود. بنابراین احتیاج است که فرهنگ از مقوله تبلیغاتی و حاشیه‌ای به‌عنوان «ستون صنعت» در برنامه‌های آتی توسعه پنج ساله، مورد توجه قرار گیرد. این امر نیازمند بازنگری در چارچوب‌های سیاست و نزدیک کردن تولید و توزیع به مدیریت صنعتی در عین توجه به تغییرات بین‌المللی است. این‌گونه حقوق فرهنگی و ذوق عمومی نیز به غنی‌سازی زندگی ایرانی کمک خواهد کرد. تجربه کشورهای مختلف نشان داده که عرصه فرهنگ مهم‌ترین و کلیدی‌ترین عرصه برای قوی شدن است و این‌قدرت در دو واژه نوآوری و خلاقیت خلاصه می‌شود. به‌ویژه ایران با گرفتار آمدن در بند اقتصاد برآمده از خام‌فروشی نفت و در چنگال تحریم، به این عرصه احتیاج بیشتری دارد. توامان شدن فرهنگ با خلاقیت یعنی پدیدار شدن عرصه نوین صنایع خلاق و فرهنگی. صنایع خلاق توسط کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد(UNCTAD) با چهار ویژگی معرفی شده‌اند:

۱- چرخه‌هایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدمات هستند که خلاقیت و سرمایه فکری را به‌عنوان ماده خام به‌کار می‌گیرند.

۲- متشکل از مجموعه‌ای از فعالیت‌های دانش بنیان، متمرکز بر هنر اما نه محدود به آن است که پتانسیل درآمدزایی از داد و ستد و حقوق مالکیت معنوی دارند.

۳- شامل محصولات مادی و ملموس و غیرمادی و معنوی، یا خدمات هنری با محتوای خلاق، ارزش اقتصادی و هدف‌های بازاری هستند.

۴- در تقاطع میان صنعتگر، خدمات و بخش‌های صنعتی قرار دارند و در تجارت جهانی یک بخش پویای جدید به‌وجود می‌آورند.

صنایع فرهنگی یا صنایع خلاق شامل میراث فرهنگی، هنر و رسانه و آفرینش‌های کارکردی است. در برخی متون هم از بازی‌های رایانه‌ای و بازی‌های آنلاین نیز به‌عنوان این صنایع یاد شده است. این یعنی مجموعه‌هایی دانش‌بنیان بر فرهنگ و هنر متمرکز شده و به تولید روی آورند. توجه به این عناصر هم می‌تواند به بازتولید از فرهنگ اسلامی-ایرانی کمک شایانی کند یعنی به‌عنوان تولید داخلی برای مصرف‌کننده داخلی مطرح شود که در اینجا تبدلات نمادین، ارزش‌ها و مفاهیم زیبایی‌شناسی و ایده‌آل‌های اخلاقی و خلقیات انسانی که برای محیط داخلی باز تولید می‌شود، هم می‌تواند به‌عنوان تولید برای مصرف‌کننده خارجی به‌وجود‌ آید. در این حالت علاوه بر افزایش سودآوری و بازدهی اقتصادی، نوعی نفوذ فرهنگی را شاهد هستیم که به افزایش قدرت فرهنگی منجر خواهد شد.