عوامل افزایش روزافزون استقبال سرمایهگذاران از طلای بورسی بررسی شد
سلطه گواهی طلا بر سبد دارایی

در بازار سرمایه ایران که اغلب تحتتاثیر متغیرهای کلان اقتصادی، تصمیمهای سیاسی و نوسانهای نرخ ارز قرار دارد، یکی از ابزارهایی که توانسته است در سکوت خبری و بیهیاهو رشد چشمگیری را تجربه کند، گواهی سپرده کالایی طلاست. آماری که از معاملات این ابزار در بورسکالا منتشر شده، تصویری روشن از گرایش سرمایهگذاران حقیقی به این دارایی را به نمایش میگذارد؛ داراییای که در نگاه بسیاری، تنها پناهگاه امن در برابر نوسانهای بیپایان ارزش پول ملی است. دادهها و آمار مربوط به حجم و تعداد معاملات مربوط به گواهیها و صندوقهای طلا نیز بر استقبال روزافزون سرمایهگذاران از اشکال مدرن طلا مهر تایید میزنند.
آمارها چه میگویند؟
طبق بیان سید جواد جهرمی، مدیرعامل بورسکالای ایران، سهم بازار مالی و مشتقه تا ۱۹بهمنماه سال گذشته از ۲۱درصد ارزش کل معاملات فراتر رفته و ارزش این معاملات از ۱۴۲هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ به بیش از ۴۲۰هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده بود. بهاستناد آمار، از زمان راهاندازی معاملات شمش طلا در بورسکالا تا بهمن سال گذشته، بیش از ۱۶تن شمش طلا به ارزشی بالغ بر ۸۳.۲هزار میلیارد تومان در بستر بورسکالا به مبادله رسیده است و این حجم از معامله، معادل بیش از ۲.۱میلیون قطعه سکه تمامبهار آزادی است. در سال جدید نیز بهرغم نوسانات و ریزشهایی که بازارهای ارز و طلا تحتتاثیر شوکهای خبری پشت سر گذاشتند، از رونق بازار کاسته نشد و سرمایهگذاران متناسب با انتظارات خود در بسترهای موجود به معاملات گواهیها و صندوقهای کالایی ادامه دادند.
در روزهای اخیر نیز بررسی روند معاملات شمش طلا در بورسکالا نشان میدهد که در هفته منتهی به ۱۹اردیبهشتماه، ۳میلیون و ۱۶۹هزار و ۱۷۲گواهی شمش طلا به ارزش ۲هزار و ۷۹۴میلیارد تومان و ۳هزار و ۲۷۲قرارداد آتی شمش طلا معادل ۳.۳کیلوگرم به ارزش ۳۵.۶میلیارد تومان دادوستد شد. بهطور کلی در هفته گذشته در مجموع ۴۲۵.۳کیلوگرم شمش نقره به ارزش حدود ۴۰میلیارد تومان و ۳۲۰.۲کیلوگرم شمش طلا به ارزش ۲،۸۲۹میلیارد تومان در بورسکالا منعقد شد که در مقایسه با هفته قبل افزایش قابلتوجهی را در حجم معاملات نشان میدهد؛ بهطوریکه در هفته منتهی به ۱۹اردیبهشت، حجم طلاهای معاملهشده ۵۵کیلوگرم بیشتر از حجم آن در هفته گذشته بود. همچنین بررسی ریز دادهها نشان میدهد که بیش از نیمی از خریداران گواهیهای طلا در بازار، اشخاص حقیقی هستند. این رقم در مقایسه با بازارهای دیگر، مثل اوراق مشارکت یا صندوقهای کالایی، سهم بالایی از اشخاص حقیقی را نشان میدهد و بیانگر آن است که تقاضا برای طلا از سمت خانوارها و سرمایهگذاران خرد بسیار بالاست.
وقتی گزینههای دیگر ناکارآمد میشوند
اما علت استقبال روزافزون از طلا چیست؟ به دلایل مختلف، طلا در ذهنیت جمعی، همواره داراییای امن، قابل اتکا و «واقعی» تلقی میشود؛ برعکس پول که بهویژه در سالهای اخیر ارزش آن مرتب کاهش یافته، بنابراین طلا نمادی از ثبات و پایداری است. از دهه ۱۳۷۰ تاکنون، مردم بارها شاهد کاهش ارزش ریال و جهشهای ناگهانی در بازارهای ارز و طلا بودهاند. این تجربهها موجب شکلگیری بیاعتمادی مزمن نسبت به پول ملی و باعث شده که هرگونه دارایی غیرریالی، بهویژه طلا، ارزش روانی مضاعفی در میان مردم پیدا کند. در دوران بحران، انسانها بیشتر به داراییهای ملموس و قابل لمس گرایش پیدا میکنند؛ داراییهایی که میتوان آنها را دید یا حس کرد. حتی اگر گواهی طلا روی کاغذ یا در سبد معاملاتی دیجیتال باشد، ذهنیت پشت آن به طلا بهعنوان دارایی واقعی برمیگردد. وضعیت اقتصادی بیثبات و بحرانی ایران در دهههای اخیر، گرایش سرمایهگذاران به این دارایی را دوچندان کرده و باعث شده در دید عموم مردم، تبدیل ریال و انواع دیگر داراییها به طلا امنترین راه برای حفظ ارزش دارایی و کسب سود باشد. در یک اقتصاد سالم، سرمایهگذار میتواند از میان گزینههایی مانند سپرده بانکی، بازار سرمایه، مسکن، ارز یا کسبوکار انتخاب کند.
اما در ایران، بسیاری از این گزینهها با ریسک بالا، محدودیتهای قانونی یا بوروکراسی سنگین مواجه هستند. بازار ارز با محدودیتهای قانونی مواجه است؛ بازار مسکن علاوه به نیاز به سرمایه اولیه بالا، در معرض خطر گرفتاری در تله رکود قرار دارد؛ بورس ایران نیز با مشکلات ساختاری و بیاعتمادی عمومی دستوپنجه نرم میکند و در میان عموم سرمایهگذاران گزینهای پرریسک برشمرده میشود. در این شرایط، گواهی سپرده طلا بهعنوان ابزاری رسمی، قانونی و قابل معامله در بورس و همزمان مبتنی بر داراییای قابلاعتماد یعنی طلا توانسته است جای خود را بهسرعت باز کند. برخلاف طلای فیزیکی، گواهی سپرده طلا به نگهداری فیزیکی نیاز ندارد و ریسک سرقت، تقلب یا افت کیفیت را برای سرمایهگذاران کمرنگ میکند. طبق دادههای منتشرشده، حجم معاملات گواهی سپرده طلا در سال گذشته رشد قابلتوجهی داشته و سهم بیشتری از معاملات خرد سرمایهگذاران حقیقی را به خود اختصاص داده است. در سالهای اخیر، علاوه بر گواهی سپرده طلا، صندوقهای طلا نیز توانستهاند بهسرعت به یکی از اشکال سرمایهگذاری محبوب در میان مردم تبدیل شوند.
بنابراین پاسخ به چرایی این استقبال را باید در ترکیبی از بیاعتمادی به ریال، انتظارات تورمی پایدار و فقدان ابزارهای جایگزین مطمئن جستوجو کرد. دادههای منتشرشده توسط مرکز آمار، نشان میدهند که در اسفندماه سال 1403، تورم نقطه به نقطه بیش از 37درصد بوده است. از سویی دیگر در همان ماه، تورم ماهانه خانوارهای کشور برابر 3.3درصد بوده و بهعبارت دیگر، هر ماه ارزش داراییهای نقدی مردم کاهش یافته است. در چنین شرایطی، طلا بهعنوان داراییای که تاریخی طولانی از حفظ ارزش دارد، به انتخابی طبیعی برای محافظت از پسانداز خانوارها تبدیل میشود. از سوی دیگر، نوسانهای بازار سهام، ریسک بازار ارز و دشواری ورود به بازار مسکن باعث شدهاند تا سرمایهگذاران خرد به سمت ابزارهایی حرکت کنند که بازدهی مناسب و نقدشوندگی بالا و همچنین ریسک نهادی کمتری دارند. گواهی سپرده طلا که زیر نظر بورسکالا و بانک مرکزی عرضه میشود، توانسته این خلأ را پر کند. بهنظر میرسد تا زمانی که اقتصاد ایران در مسیر ناپایدار حرکت کند و تجربههای تلخ کاهش ارزش پول ملی در حافظه جمعی باقی بماند، طلا -بهویژه در قالب ابزارهای مالی مدرن مانند گواهی سپرده- همچنان یکی از اصلیترین پناهگاههای سرمایهگذار ایرانی خواهد بود.
مزایا در برابر طلای فیزیکی
براساس دادههای اتحادیه طلا و جواهر، هزینه خرید و فروش طلای فیزیکی حدود ۷ تا ۱۰درصد کارمزد، مالیات و اجرت دارد. این در حالی است که خرید و فروش گواهی سپرده طلا با کارمزدی حدود 0.1درصد در بورس انجام میشود و بهراحتی قابل نقد شدن است. همچنین، ریسکهایی مانند تقلب در عیار، سرقت یا افت کیفیت فیزیکی در این ابزار حذف شدهاند. دادههای رسمی بهروشنی نشان میدهند که گواهی سپرده طلا دیگر یک ابزار حاشیهای نیست، بلکه به یکی از گزینههای اصلی سرمایهگذاری برای عموم مردم تبدیل شده است. ترکیب مزایایی مانند نقدشوندگی، بازدهی بالا و کارمزد پایین، با مولفههای روانی مانند حس امنیت و اعتماد، باعث شده تا طلا نهفقط بهعنوان فلزی گرانبها، بلکه بهعنوان زبان مشترک میان فرهنگ سنتی و بازارهای مدرن مالی مطرح شود. رشد موفق گواهی سپرده طلا، بورسکالا را به فکر طراحی ابزارهای مشابه در حوزههای دیگر نیز انداخته است که برخی وارد صحنه معاملات نیز شدهاند؛ مانند گواهی سپرده نقره یا اوراق مبتنی بر داراییهای کالایی ترکیبی. این ابزارها میتوانند تنوعپذیری سبد دارایی سرمایهگذار خرد را افزایش داده و اعتماد عمومی به بازار سرمایه را تقویت کنند.