چرا باید از روسیه گاز وارد کنیم؟

 اکنون باید توجه داشت که صنعت نفت کشورمان تحت‌چه راهبردهایی اقدام به توافق با روسیه‌کرده و چرا این توافق‌ها و تصمیم‌ها می‌توانند ارزشمند و سازنده باشند؟ روسیه غول صنعت گاز است و از حیث تولید و عرضه جهانی کاملا بی‌‌‌‌‌‌رقیب بوده و یکی از قطب‌های مهم صنعت جهانی گاز است. مقامات ایرانی علاوه‌بر توسعه میدان‌های نفت و گاز، از تسریع در مذاکرات با شرکت گازپروم و ایجاد هاب گازی در ایران و گسترش تجارت گاز و فرآورده‌های نفتی یاد کرده‌اند. مدت‌ها قبل تفاهم‌نامه‌‌‌‌‌‌ای برای واردات سالانه ۵۵‌میلیارد مترمکعب گاز از روسیه به ایران امضاشده بود که اینک بررسی‌‌‌‌‌‌های لازم درباره مسیرهای انتقال صورت‌گرفته و سرانجام تفاهم بر سر استفاده از مسیر زمینی از طریق خاک جمهوری‌آذربایجان حاصل شد.

اکنون ممکن است این سوال مطرح شود چرا کشوری که بر روی دریای گاز نشسته، باید از کشور دیگری گاز وارد کند؟ اتفاقا در اواسط پاییز سال‌گذشته بود که مدیرعامل شرکت ملی گاز در یک همایش تخصصی ابراز تاسف کرد که واردات گاز کشورمان صفر است. چرا او از این لفظ خاص و همراه با تاسف یاد کرده‌است؟ پاسخ این سوال را باید در دو حوزه ارائه داد. ابتدا اینکه ما رفتار درستی با منابع خود نداریم. 

بهترین مثال همین روسیه است. تولید گاز این کشور تقریبا سه‌برابر ایران است اما ۶۵‌درصد آن را به داخل کشور عرضه‌کرده و باقی را صادر می‌کند. این رقم برای ما حدود ۹۵‌درصد است، یعنی ما ۹۵‌درصد گاز تولیدی را خودمان در داخل مصرف می‌کنیم. همچنین روسیه چیزی حدود ۱۲‌درصد از تولید خود را به بخش خانگی عرضه می‌کند. این رقم در دوره یک‌ساله برای ما حدود ۵۷‌درصد است که در زمستان‌ها به سطح ۷۵‌درصد هم می‌رسد. از سوی دیگر رقم ۵۵۰‌میلیون مترمکعب برای یک دوره یک‌ساله در حجم کنونی صنعت گاز کشورمان رقم بزرگی نیست؛ چراکه به‌طور متوسط معادل روزانه ۱۵۰‌میلیون مترمکعب می‌شود. در حال‌حاضر روزانه در کشورمان چیزی حدود ۸۰۰‌میلیون مترمکعب گاز تولید می‌شود که در زمستان‌ها نیز این رقم تا حد اوج امکان ازدیاد می‌یابد، اما در کنار آن باید توجه کرد که کشورمان با این حجم سنگین از تولید گاز، در زمستان با کسری حدود ۳۰۰‌میلیون مترمکعب گاز کمبود مواجه است. 

عمده گاز کشور در مناطق جنوبی تولید می‌شود و از شبکه گسترده‌ای با‌ هزاران‌کیلومتر خط لوله و ایستگاه و تلمبه و افزایش/کاهش فشار و خیلی تاسیسات دیگر عبور می‌کند تا در انتهای مسیر به‌دست هموطنان ما در شمال کشور برسد. به محض اینکه دمای هوا اندکی کاهش می‌یابد، مردم در سراسر کشور شیر گاز خود را بیشتر باز می‌کنند و طبعا سهم مردم در شمال کشور دچار تنگنا و مضیقه می‌شود. صنعت نفت همواره در این فکر بوده که در طول سال‌بتواند گاز بخش‌هایی از شمال کشور را از منابع جایگزین(وارداتی) تامین کند. توافق مزبور با روسیه نیز در همین راستا قابل‌فهم است. مورد دیگر این است که کشورمان صاحب دومین ذخایر گاز دنیا و از حیث تولید نیز در رتبه سوم دنیا قرار دارد. چرا کشوری که هم از حیث تولید و هم ذخایر در رتبه‌های بالای جدول است، اینچنین در عرصه تجارت‌جهانی گاز به حاشیه رانده شده‌است؟ 

چنانکه ذکر شد متاسفانه حجم چندانی برای صادرات گاز باقی نمی‌ماند و تمامی تولید کشور در داخل به مصرف می‌رسد، بنابراین می‌توان به راهکارهایی اندیشید که کشور را وارد عرصه بازیگری این صنعت بکند. یکی از این راهکارها این است که به شبکه ترانزیت گاز پیوند بخورد یا تبدیل به هاب شود. این بدان معنا نیست که باید همواره تمامی این گاز از محل منابع داخلی تامین بشود؛ مثلا ترکیه بدون اینکه خودش تولیدکننده گاز باشد، با استفاده از گازی که از ایران و سایر کشورها می‌گیرد برای خود دست به ایجاد هاب زده یا از رهگذر ایجاد مسیرهای ترانزیتی، درآمدهای قابل‌توجهی کسب می‌کند. به‌عبارت دیگر باید این آمادگی در کشورمان ایجاد شود که توان انجام و ایفای نقش‌های مختلف در صنعت جهانی گاز را داشته‌باشد. گاهی این نقش می‌تواند در قالب تولیدکننده باشد و گاهی در نقش واردکننده.

همچنین در مقطعی می‌تواند در نقش معوض و سوآپ و گاهی نیز به شکل ترانزیت و چه بسا ایجادکننده و گرداننده هاب باشد. توافق اخیر با روسیه نیز در همین چارچوب قابل‌فهم است.

* کارشناس نفت