ترمز اقتصادی بر سر راه ترامپ

او معتقد است که عملکرد نامناسب دولت ترامپ در نقش ناجی دموکراسی در ایالات‌متحده ظاهر شده و امکان تثبیت موقعیت سیاسی ترامپ را از او سلب می‌کند.

تا همین چند ماه پیش، چشم‌‌‌انداز دموکراسی آمریکایی تیره‌وتار به نظر می‌‌‌رسید. دونالد ترامپ به‌رغم اتفاقات ششم ژانویه و تهدیدهای آشکارش مبنی بر انتقام از کسانی که سعی در مهار او داشتند، انتخاب شد. قدرتمندان و ثروتمندان در جایگاه مراسم تحلیف پشت سر او صف کشیدند و مبالغ هنگفتی را به جشن تحلیف او کمک کردند. دموکرات‌‌‌ها مبهوت، افسرده و آشفته بودند. بازار سهام در حال صعود بود و بسیاری از ما انتظار داشتیم که ترامپ ادعا کند اقتصاد مستحکمی که از بایدن به ارث برده، دسترنج خودش است.

ناگهان، پیشروی به سمت حکومت اقتدارگرا بسیار نشدنی‌‌‌تر به نظر می‌‌‌رسد. زیاده‌‌‌روی انتقام‌‌‌جویانه ترامپ به‌سرعت خشم گسترده‌‌ بسیاری از نهادها، از جمله دانشگاه‌‌‌ها و دادگاه‌‌‌ها و مردم عادی آمریکا را برانگیخته است. نظرسنجی‌‌‌ها نشان می‌دهد که مردم در حال چرخش شدیدی علیه تاکتیک‌‌‌های ترامپ هستند. علاوه بر این، اقتصاد که به طور قابل‌توجهی موضوعی تعیین‌‌‌کننده در ماه نوامبر بود، به‌سرعت به پاشنه‌‌‌آشیل بزرگی برای ترامپ تبدیل شده است. واقعا باورنکردنی است که دیدگاه‌‌‌های عمومی نسبت به اقتصاد چقدر سریع تلخ شده است. برای مثال برآورد خانوارها از افزایش بیکاری به سطوحی مشابه بحران ۲۰۰۸ رسیده است.

برای روشن شدن موضوع، من اصلا در اردوگاهی نیستم که دموکرات‌‌‌ها را ترغیب می‌کند تا بر مسائل معیشتی تمرکز کرده و از سایر اقدامات ظالمانه دولت ترامپ چشم‌‌‌پوشی کنند. نظرسنجی‌‌‌ها به ما می‌‌‌گوید، آمریکایی‌‌‌ها آنقدر نادان و خودمحور نیستند که برخی مشاوران سیاسی می‌‌‌خواهند موکلانشان باور کنند. بسیاری از مردم عادی از خبر انتقال اجباری ساکنان قانونی به زندان‌‌‌هایی در السالوادور خشمگین هستند. مردم به طور قاطع با کاهش بودجه تحقیقات پزشکی و حملات ترامپیست‌‌‌ها به دانشگاه‌‌‌ها و همچنین دست‌‌‌اندازی به تامین اجتماعی مخالفند.

دموکرات‌‌‌ها نباید به ترامپ در هیچ یک از اقدامات مخربش فرصت دهند؛ در عوض، باید به رای‌‌‌دهندگان بگویند که سلب حقوق مدنی مردم، نابودی آموزش و علم، تخریب تجارت ایالات‌متحده و مسموم کردن روابط بین‌المللی ما، یک هدف واحد دارد: نابودی جامعه مدنی به نام «عظمت دوباره آمریکا».

Untitled-1 copy

با این حال، معتقدم که فاجعه اقتصادی رو به گسترش دولت، یک تحول حیاتی است. همان‌طور که تاریخ کودتاهای موفق را مطالعه می‌‌‌کنم، سیاستمدارانی که در انتخابات پیروز می‌‌‌شوند و سپس به طور موثر دموکراسی را که آنها را ارتقا داده است نابود می‌کنند، تقریبا همیشه تثبیت قدرتشان بر پایه درک موفقیت اقتصادی است. به‌عنوان مثال، مورد هیتلر را در نظر بگیرید. بسیاری از مردم احتمالا می‌‌‌دانند که تصرف آلمان توسط نازی‌‌‌ها با فروپاشی اقتصاد آلمان بین سال‌های 1929 و 1933 امکان‌‌‌پذیر شد؛ سقوط به رکودی عمیق که تا حدی ناشی از امتناع دولت برونینگ از انحراف از اصول ارتدوکس استاندارد طلا بود. اما مطمئن نیستم چند نفر متوجه می‌‌‌شوند که هیتلر توانست قدرت را تا حدی تثبیت کند؛ زیرا سیاست‌‌‌های اقتصادی غیرمتعارف او موجب بهبود قوی و کاهش سریع بیکاری شد که در نمودار قابل مشاهده است. 

به‌طور مشابه، ویکتور اوربان در مجارستان در طول بحران یورو قدرت را به دست گرفت؛ بحرانی که سبب بیکاری بالا و ریاضت دردناک تحمیل‌شده از سوی صندوق بین‌المللی پول شد. او توانست حکومتی تک‌‌‌حزبی را در مجارستان تثبیت کند؛ تا حدی به این دلیل که در نهایت بر یک دوره طولانی بهبود اقتصادی ریاست کرد. اوربان شایسته اعتبار زیادی برای آن بهبود نیست. کمک‌‌‌های کلان اتحادیه اروپا که به‌طور شرم‌‌‌آوری مدت‌‌‌ها پس از اینکه مجارستان عملا به یک دیکتاتوری تبدیل شده بود ادامه یافت، مطمئنا عاملی بزرگ‌تر از سیاست‌‌‌های اوربان بود. سرمایه‌گذاری خارجی، به‌‌‌ویژه توسط شرکت‌های خودروسازی آلمانی نیز همین‌طور بود. با این حال، بهبود اقتصاد مطمئنا به آشتی مجارستانی‌‌‌ها با حکومت او کمک کرد.

ترامپ در موقعیت بسیار متفاوتی قرار دارد. او اقتصادی را به ارث برده که هر چه ترامپیست‌‌‌ها ادعا کنند، در وضعیت بسیار خوبی بود. تورم و بیکاری هر دو پایین بودند، در حالی که دستمزدهای واقعی -به‌‌‌ویژه برای کارگران با دستمزد کمتر- به طور قابل‌توجهی افزایش یافته بود. رای‌‌‌دهندگان آمریکایی به هر حال ترامپ را انتخاب کردند. اما از 20ژانویه، اقتصاد ایالات‌متحده بیش از اینکه بهتر شود، برای بدتر شدن جا دارد و در واقع، با سرعتی قابل‌توجه در حال بدتر شدن است. طرح تعرفه دیوانه‌‌‌‌‌‌واری که ترامپ 2 آوریل اعلام کرد -که به نظر می‌رسد توسط پیتر ناوارو، مشاور تجاری او، طراحی شده باشد- شوک بزرگی به سیستم وارد کرد. طرح متفاوتی هم که او یک هفته بعد اعلام کرد، از طرح قبلی بهتر نبود. به نظر می‌رسد تعرفه 145درصدی بر چین اختلالات زنجیره تامین قابل مقایسه با اختلالات ناشی از کووید را ایجاد کند.

تقریبا به طور قطع شاهد افزایش چشم‌گیر قیمت‌ها و قفسه‌‌‌های خالی در عرض چند هفته خواهیم بود و بسیاری از مشاغل کوچک که به واردات، شرکت‌های حمل‌ونقل و موارد دیگر وابسته هستند ورشکست خواهند شد. رکود اقتصادی در اواخر سال‌جاری محتمل‌‌‌ به نظر می‌‌‌رسد و هنوز اتفاقات بد بیشتری در راه است: منتظر بمانید تا تامین اجتماعی به دلیل کمبود کارکنان، ناکارآمدی خود را نشان دهد و مردم از کاهش‌‌‌های شدید مدیکید که محور برنامه‌‌‌های بودجه جمهوری‌خواهان است آگاه شوند.

ترامپ و پیروانش سعی خواهند کرد دیگران را به خاطر مشکلاتشان مقصر جلوه دهند و به دروغ ادعا کنند که اقتصاد بایدن وحشتناک بود یا همه‌چیز تقصیر جروم پاول است. اما فکر نمی‌‌‌کنم ناله‌‌‌های آنها برای اکثر آمریکایی‌‌‌ها قابل قبول باشد. شرط می‌‌‌بندم نرخ مقبولیت ترامپ که قبلا سقوط کرده است، حتی پایین‌‌‌تر هم خواهد رفت.

آیا هیچ‌یک از اینها در مواجهه با جنبش اقتدارگرایی که در حال حاضر بیشتر اهرم‌‌‌های قدرت را در دست دارد، مهم است؟ بله، مهم است. متاسفانه، مهم نیست ترامپ چقدر بد عمل کند؛ او نمی‌‌‌تواند از قدرت برکنار شود. اما در حالی که او دموکراسی را از بین می‌‌‌برد، افرادی که ممکن بود به خاطر رونق اقتصادی کنار او بایستند، اکنون به دلیل اینکه او یک مدیر اقتصادی شکست‌خورده است، بیشتر تمایل به ایستادگی خواهند داشت. برای پیش‌بینی اینکه دموکراسی ایالات‌متحده زنده خواهد ماند، بسیار زود است. اما ترامپ و مشاوران اقتصادی‌‌‌اش، با خرابکاری کامل، به ما یک فرصت داده‌‌‌اند. متشکرم، پیتر ناوارو.

* اقتصاددان